این مقاله را به اشتراک بگذارید
چای خانهی خانوادگی، تکه ابری لابهلای موهایِ او
کاوه شایسته
میدانید! هر چقدر هم بخواهم طفره بروم نمیتوانم از نوشتن آغاز «چای خانهی خانوادگی» بگذرم، خصوصا که قرار است این کتاب را بهتان معرفی کنم. در کل خیلی طرفدار درج کردن پارهای از متن اثر در یادداشتهای معرفیِ کتاب نیستم اما بعضی وقتها هیچ چیز مثل پارهای از رمان، داستان یا شعر معرف واقعی کتاب نیست. در ضمن، گاهی جذابترین شیوه برای منگنهی مخاطب به کتاب هم همین است.
اما پیش از این که آغاز این کتاب را بنویسم بهتر است بگویم اصلا در کجای کار قرار داریم… یعنی نام کتاب و نویسندهاش چیست… نام کتاب که پیشتر ذکر شد: «چای خانهی خانوادگی». نویسندهی این کتاب یکتا کوپان، داستان نویس ترکیهای است که الان در آستانه ۵۰ سالگی است. از یکتا کوپان چندین مجموعه داستان و رمان منتشر شده است وُ به این واسطه تا به حال چند جایزه نیز نصیبش شده، از جمله جایزه ادبی سعید فائک و یونس نادی. موفقیت او در عرصه داستان نویسی ترکیه موجب شده است بعضی از آثارش به زبانهای آلمانی، روسی، یونانی، بلغاری و عربی نیز برگردانده شود.
«چای خانهی خانوادگی» پاییز ۹۵ به ترجمه مژده الفت در نشر قطره منتشر و روانه بازار کتاب شده است.
این رمان کوپان آغازی بسیار شاعرانه و دلچسب دارد:
گفتم: «میتوانستم چنان چیزهایی برایت تعریف کنم که تنها یک کلمهاش عقل از سرت بپراند.»
درونم.
اما چیدِم انگار چیزی شنیده باشد برگشت، نگاهم کرد. درست بالای صخرهها ایستاده بود. از لابه لای موهای بور تابدارش تکه ابری گذشت.
داد زد: «چیزی گفتی؟»
-نه!
شاید باد صداهای درون آدم را هم با خودش این سو و آن سو میبرد.
گفت: «بیا اینجا مزین. ببین اون پایین موجها چه جوری کف میکنن.»
اثری از اندوه در چهرهاش نمانده بود، کودکی شاد بود.
با نفسی عمیق به سیگارم پک زدم. تا فیلترش سوخت و رفت. با تلنگری ته سیگار را پرت کردم و افتادنش کنار صخرهای که شبیه کلهی بز بود را تماشا کردم. آرام و بی صدا از جا بلند شدم.
چیدِم ده قدم با من فاصله داشت. شروع کردم به راه رفتن.
و این البته تنها آغاز داستان «چای خانهی خانوادگی» نیست… این پارهای که خواندید روایت نابی است از فرجام نامیمون زندگی دختری به نام مُزیّن که از زندگی مصیبت بار خود و خانوادهاش میگوید. آغاز «چای خانهی خانوادگی»، بخش پایانی این داستان بلند نیز هست؛ مثل خط دایرهای که نقطهی آغازش به آخرین نقطهی دایره متصل باشد.
مزین، نام راوی این داستان است. دختری پرشور، سرزنده و شاداب که خیلی زود و در بدو داستان چهره عوض میکند. او خیلی سریع به دختری خشمگین و افسرده تبدیل میشود که دوست ندارد ریخت خواهر کوچکترش چیدِم را ببیند و بعدتر حتی ارتباط برقرار کردن با افراد جامعه نیز برایش مصیبتی میشود. جذابیت داستان در سیلهای مصیبت بار زندگی و مرگ عزیزان مزین نیست… نه، آنچه «چای خانهی خانوادگی» را به اثری ویژه بدل میکند نحوه روایت داستان، ساختار اثر و البته زبان شاعرانه و سادهی داستان است.
عنصر مهم دیگر در این داستان بلند ریتم است. «چای خانهی خانوادگی» با ریتمی یکنواخت اما پرسرعت و خوش خوان روایت میشود. همچنان که مزین در روایتی که به ما ارائه میدهد وقفهای نمیاندازد ما نیز دوست داریم کتاب را یک نفس بخوانیم. از سوی دیگر علت العلل این مسئله به شکل ماهوی داستان بازمیگردد. مزین از حجم انبوه اتفاقات نامیمونی که بر سر او و خانوادهاش آمده در حیرت است. این حیرت در ابتدا تا حدودی با غم و اندوه درمیآمیزد و بعد به خشمی نامرئی و البته گاه آشکار تبدیل میشود که به صورت ناخودآگاه به ریتم و تمپو داستان سرعت میبخشد. با این حال آنچه مزین به راحتی از آن سخن میراند چرا که به سادگی نیز در زندگی او روی داده است، برای مخاطب سخت به تصور میآید. این تناقض و خلأ معنایی خواننده «چای خانهی خانوادگی» شگفت زده میکند، و طرفه آن که این شگفت زدگی تا پایان داستان شکل معمولی یا عادی به خودش نمیگیرد.
یکتا کوپان در حین نگارش اثر حواسش جمعِ این نکته بوده است که داستان پر تب و تابش از رویدادهای متواتر خالی نماند. این رویدادها گاه چهرهای عینی به خود میگیرند و در جهان واقعی داستان اتفاق میافتند، گاه شکلی سوبژکتیو به خود میگیرند و گاه در نحوه روایت جالب راوی رخ مینماید.
روایت داستان «چای خانهی خانوادگی» از نظر زمانی شکل مدوری دارد، درست مثل آغاز و پایان این داستان بلند. مزین به صورت خطی از رخدادهای زندگیاش تعریف نمیکند. اگر بخواهیم برای روایت اثر شِمای دقیقی از نظر زمان بندی متصور شویم، شاید روند از گذشته به اکنون، روند منطقیتری به نظر بیاید، اما این فرمول هم در سراسر داستان صادق نیست. اما با این که روایت «چای خانهی خانوادگی» روایت غیر خطی است اما از نظمی مشخص کمک میگیرد تا خواننده هرگز در طول داستان احساس سردرگمی نکند.
«چای خانهی خانوادگی» اثر یکتا کوپان از بهترین داستانهای ترکیه امروز است که میتواند ما را با بخشی از دنیای داستان نویسان روز ترکیه آشنا کند.
سخن آخر اینکه، این کتاب به مخاطبان ادبیات داستانی، علی الخصوص مخاطبان آثار نویسندگان غیر ایرانی و ترک تبار پیشنهاد میشود.
به نقل از الف کتاب
****
«چای خانهی خانوادگی»
نویسنده: یکتا کوپان
مترجم: مژده الفت
ناشر: قطره؛ چاپ اول ۱۳۹۵
۱۴۹ صفحه؛ ۱۱ هزار تومان