این مقاله را به اشتراک بگذارید
تراژدی آمریکایی
حمیدرضا امیدی سرور
اسکات فیتس جرالد ۴۴ سال زندگی کرد؛ چهل و چهار سال عمر زیادی نیست؛ اما دستاوردهای ادبی و هنری زندگی او آنقدر زیاد بوده که کوتاهی عمرش توجهی برنمی انگیزد، مگر افسوس اینکه اگر عمری درازتر می داشت، بی شک آثار ارزنده بیشتری نیز از خود به یادگار می گذاشت چنانکه هنگام نوشتن "آخرین قارون" قلم بر زمین گذاشت و این رمان نیز ناتمام ماند.
فیتس جرالد نویسنده مهمی از دوران مهمی در تاریخ آمریکاست. دوران رونق اقتصادی و شکوفایی جامعه آمریکایی که به سرعت فاصله خود را با قدرت های بزرگ آن زمان کم کرده و می رفت گوی سبقت را از آنها برباید. دورانی که هالیوود به عنوان نمادی از فرهنگ آمریکایی، کارخانه رویاسازی بود که جلوه فروشانه تولیدات خود را به سرتا سر دنیا صادر می کرد و قدرتش به شکلی شتابان در حال اوج گرفتن بود.
گتسبی بزرگ اثری ست که روح چنین زمانه ای در آن حلول کرده است؛ آمریکای سرمایه داری، آمریکایی که نداشتن گذشته را با نگاه به آینده جبران می کند و می تازد ، گتسبی بزرگ فرزند کاملی از زمانه خود است یک رمان آمریکایی تمام عیار که احساسات وطن پرستانه در آن کم نیست. همانطور که خود اسکات فیتس جرالد هم همینگونه بود.
اسکات فیتس جرالد زندگی پیچیده ای داشت، داستانویسی بود که مثل ستاره های سینما زندگی می کرد و با زنی که در مرکز توجه بودن را دوست داشت، زندگی پرافت و خیزی را پشت سر گذاشت که رابطه آنها نیز بر حیات شخصی و حیات ادبی او سایه انداخته بود. شهرت زودهنگام اسکات فیتس جرالد زمینه ساز آن شد که بتواند هزینه های زندگی پر از ولخرجی او و همسرش تامین شود. هر چند که با وجود دریافت سه هزار دلار برای یک داستان کوتاه در اوایل قرن بیستم که پول هنگفتی بود، همیشه بدهکار بود و مجبور بود پول داستانهایی که هنوز ننوشته بود را پیش پیش بگیرد.
به همین خاطر داستانهای کوتاهی می نوشت که پاسخگوی بدهکاری هایش باشند، به همین خاطر گمان می کرد که آثار قابل اعتنایی نیستند، اما اینگونه نبود و باوجود همه این شرایط همین داستانهای کوتاه نیز آثار ارزشمندی بودند.
دوستی او با ارنست همینگوی فصل مهمی از زندگی اسکات فیتس جرالد بود. ارنست همینگوی نیز مثل همه کسانی که فیتس جرالد را دوست داشتند، چندان میانه با زلدا همسرش نداشتد، زنی که گمان می کردند نه فقط پولهای را هدر می دهد که استعدادش را نیز حرام میکند البته چندان هم اشتباه نمی کردند چون میهمانی های پشت سرهم و باده نوشی ها سرانجام کار دست فیتس جرالد داد و زلدا نیز در این زمینه بی تاثیر نبود. تا آنجا که فیتس جرالد تصور می کرد با نوشیدن قدرت نوشتن پیدا می کند!
به هر روی دوستی همینگوی فیتس جرالد ابعاد پیچیده ای هم داشت، هردوی آنها در خفا به هم حسودی می کردند. البته تا قبل از نوشتن گتسبی بزرگ این احساس یک طرفه بود این فیتس جرالد بود که چون همینگوی نویسنده بزرگتری محسوب می شد به او رشک می برد؛ اما همینگوی هم پس از انتشار گتسبی بزرگ چنین احساسی داشت چرا که دوست داشت خودش چنین رمانی را نوشته بود اثری درباره آدمهایی برخاسته از آمریکای میانه که در آثار هیچیک از نویسندگان پیش از آن انعکاسی شایان توجه پیدا نکرده بود؛ همان رمان آمریکایی تمام عیاری که اسکات فیتس جرالد نوشته بود.
فیتس جرالد حساب ویژه ای روی این رمان باز کرده بود. اگرچه در درجه اول امیدوار بود که با نوشتن آن بالاخره صاحب اعتباری شود که با وجود خوانندگان پر شمار آثار قبلی اش فاقد آن بود؛ اما در عین حال وضعیت مالی او کماکان به گونه ای نبود که از منافع مالی این اثر نیز صرف نظر کند. شهرت او موجب شده بود که یک پیشنهاد پانزده هزار دلاری برای پاورقی کردن گتسبی بزرگ داشته باشد که از آن صرف نظر کرده بود. به این امید که با یک فروش بیست هزارتایی در ابتدای انتشارآن سروسامانی به وضع مالی اش بدهد. نامه هایش به ویراستار کتاب نشان از نگرانی او برای از دست دادن خوانندگانی از طیف های مختلف دارد، اگر زنان از کتاب خوششان نیاید، یا منتقدان به آن نظر خوشی نداشته باشند و….
دلشوره هایش ظاهرا بی دلیل هم نبود و سرانجام امیدهایش در این زمینه نقش برآب شد، شهرت او که خوراک شایعه پردازی های نشریات عامه پسند بود، باعث نشد استقبال چشمگیری از کتاب بشود. بنابراین تنها امید او کسب اعتباری ادبی بود. کتاب را برای دوستانش همچنین نویسندگان بزرگ آن زمان فرستاد. پاسخ ها بعضا بسیار دلگرم کننده بود اما در مجموع کتابی که فیتس جرالد تا لحظه آخر مشغول اصلاح و تغییر آن بود؛ پنج بار از نو بازنویسی کرده بود آن پاسخی را که می خواست دریافت نکرد.
تنها تی اس الیوت بود که برای او نوشت که کتاب به شدت او تحت تاثیر قرار داده و سال ها بوده که چنین اثری نخوانده و تا آنجا رفت که گفت این نخستین گامی است که ادبیات آمریکا بعد از آثار هنری جیمز برداشته شده است.
ستایش تی اس الیوت بی گمان دقیق ترین و درست ترین پاسخی بود که فیتس جرالد دریافت کرد. دیگران اگرچه کتاب او را اثری خواندنی عنوان کرده بودند اما چندان تحت تاثیر قرار نگرفته بودند. فیتس جرالد اگر چه خودش هم تصور نمی کرد یکی از شاهکارهای ادبی قرن بیستم را آفریده باشد اما به زعم خود تمام تلاشش را برای خلق اثری فراتر از دیگر نوشته هایش به کار بسته بود.
ارنست همینگوی نیز به عنوان یکی از دوستان نزدیک او طرف پرسش او قرار گرفت. اما همینگوی نقد هایی به رمان مطرح می کرد و هیچ گاه با وجود علاقه فیتس جرالد به این مهم، گتسبی بزرگ را تحسین نکرد.
آیا واقعا نظر همینگوی همین بوده؟
این مسئله قدری عجیب به نظر می رسد، درک ادبی همینگوی احتمالا بالاتر از آن بوده اهمیت رمان فیتس جرالد را تشخیص نداده باشد. بنابراین عجیب نیست اگر بپذیریم همینگوی به رمان فیتس جرالد رشک می برده! بنابراین با عنوان کردن اینکه او ذاتا نویسنده است اما هنوز آن اثر شاهکارش را خلق نکرده رندانه از اقرار به اهمیت فیتس جرالد طفره می رفته است. با این حال اگر طرفداران پرشمار همینگوی ناراحت شوند ،باید اعتراف کرد که گذر زمان ثابت کرده اسکات فیتس جرالد نویسنده ای بزرگتر از همینگوی بوده است.
آن روزگار گذشته حالا نود سالی می شود که گتسبی بزرگ منتشر شده و بیش از هفتاد سال از مرگ نویسنده آن می گذرد. جالب اینکه شهرت فیتس جرالد و حواشی رابطه اش با زلدا و افت و خیز آن، از دنیای نشریات عامه پسند رخت بسته و وارد دنیای جدی نشریات تخصصی ادبیات شده است ؛ در کار خیل بررسی های ریز درشت آثار فیتس جرالد اینکه نوع رابطه او با همسرش چه تاثیری در داستان نویسی اش داشته حالا به موضوعی در خور بررسی بدل شده است اینکه زلدا تاثیرش سازنده بوده یا مخرب هر کدام موافقان و مخالفانن خود را دارد، گویی تقدیر اسکات فیتس جرالد این بوده زندگی خصوص اش بعد از مرگ نیز زیر ذره بین باشد.
گتسبی بزرگ در ایران توسط کریم امامی معرفی شده، قریب به پنجاه سال پیش که ابتدا با نام خاکستر و الماس منتشر شد و سپس با نام اصلی تجدید چاپ شد.از آن زمان تاکنون این ترجمه بارها و بارها تجدید چاپ شده و خوانندگان بسیاری داشته است.
البته چند ترجمه دیگر هم به بازار آمده اند که بیشتر به جهت بهره بردن از بازار فروش این رمان شاخص به نظر می رسند تا تلاشی جدی برای ارائه ترجمه متفاوت و تازه . اما بی گمان حالا که ترجمه رضا رضایی از گتسبی بزرگ به همت نشر ماهی با کیفیتی در خور اعتنا هم در محتوا و هم در کتاب پردازی در اختیار علاقمندان قرار گرفته باید اعتراف کرد بی دلیل نیست اگر می گویند ترجمه متون ادبی بعد از چند دهه دوباره ضرورتی انکار ناپذیر است. البته این بستگی به این دارد چه کسی این ترجمه مجدد را انجام می دهد و آیا در حد اندازه ای هست که بتواند ترجمه قبلی را نسخ کند. البته پیشتر سه ترجمه از گتسبی منتشر شده بود که خواننده با خود می گفت ای کاش مترجمان وارد چنینن میدانی نمی شدند که میدانداری در آن از عهده هر کسی برمی آید.
به هرحال ترجمه رضا رضایی از گتسبی بزرگ شوق دوباره خواندن این شاهکار بزرگ را حتی برای آنها که پیشتر چندین بار هم خوانده اند را زنده می کند با این حال باید از اهمیت کار کریم امامی هم غافل نشوم که نیم قرن پیش این اثر را به ایرانیان معرفی کرد و تا پنجاه سال هم ترجمه اش بی رقیب بود.
به نقل از الف کتاب
****
«گتسبی بزرگ»
نویسنده: اسکات فیتس جرالد
ترجمه: رضا رضایی
ناشر: ماهی، چاپ اول ۱۳۹۵
۲۱۰ صفحه، ۱۹۰۰۰ تومان