این مقاله را به اشتراک بگذارید
من در مرگ بیدار شدم
کاوه شایسته
در بخش آثار داستانی قفسهی قرمز نشر چشمه که مبتنی است بر رمانهای ساختارگرا، جریان گریز و ضدژانر رمانی با عنوان «دشمن آینده» به قلم هادی خورشاهیان منتشر شده است. هادی خورشاهیان داستان نویس شناخته شدهای است. حتی میتوان او را داستان نویسی پر کار دانست. تازهترین اثر او یعنی «دشمن آینده» از چند منظر متفاتترین اثر او به حساب میآید. اثری متفاوت، بدیع و تجربی که میتوان ذیل اندیشههای پسامدرنیستی داستان نویسی بررسیاش کرد؛ از زبان آیرونیک و طنازانه نویسنده گرفته تا استخدام صنایع و ترفندهایی نظیر فراداستان یا بینامتنیت.
«دشمن آینده» رمان روانی است، به این معنی که به سهولت خوانده میشود و نویسنده نثری ساده را برای نوشتن رمانش انتخاب کرده است. این در حالی است که سعی کرده با خلاقیتهای داستانی، رویدادهای پیاپی و برسازی جهان خیالیاش مخاطب را مجذوب دنیای داستانش کند. اگر بخواهیم برای رمان پسامدرنیستی و تقریبا ۲۰۰ صفحهای هادی خورشاهیان پلاتی اصلی در نظر بگیریم باید بگوییم داستان، داستان چند نفر است که در جهان پس از مرگ زندگی میکنند. مرگ هر کدام از آنها را به شکلی تسخیر کرده است و آنها حالا در دنیایی با ویژگیها و شرایطی عجیب زندگی میکنند. از این حیث اگر بخواهیم عنوان دیگری برای این داستان برگزینیم میتوانیم بنویسیم: «من در مرگ بیدار شدم». از آن جایی که هادی خورشاهیان خود خواسته است با نوشتن اثری پست مدرن که دائم در حال گفت و گو با مخاطب است، به عنوان نویسنده در برابر مخاطب قرار بگیرد، بهتر است ما نیز به عنوان مخاطب در این گفت و گو شرکت کنیم. با این وصف علاوه بر انتخاب نامی نظیر آنچه پیش از این خواندید، میتوانیم ساختار داستان را نیز تا حدودی به هم بریزیم. مسئله این است که علاوه بر سوژهی عجیبی که خورشاهیان برای آخرین رمانش انتخاب کرده است، نحوهی پرداخت اثر نیز شیوهای متفاوت دارد. رمان مشتمل از ۵۰ اپیزود است که با عنوان «پله» (پلهی اول، پلهی دوم و…) از هم جدا شدهاند. شکل روایی داستان به صورت خطی نیست اما گاه این رویدادها را باید سرراست و خطی پیگیری کرد.
زبان داستان زبانی کنایی است و کاراکترهای داستان هر کدام به شکلی طنازند و میتوانند مخاطب را بخندانند. این عنصر توانسته است به جذابیت «دشمن آینده» کمک فزایندهای بکند. از طرفی این مولفه، یعنی کنایی بودن زبان ویژگی مکمل فراداستانی است که خورشاهیان در این کتاب از آن بهره برده است. خورشاهیان به انحای مختلف و همین طور در موقعیتهای گوناگون، با مخاطب «دشمن آینده» سخن میگوید. مثلا مینویسد: «این رمان از مولفههای رمان کلاسیک، فقط حجمش را داراست و بقیهی چیزها را ندیده گرفتهام. نه این که من عمدا ندیده گرفته باشم؛ چون داشتهام واقعیت را مینوشتهام، خود به خود با تعریف رمان که تقلیدی از واقعیت است، جور در نمیآید. البته الان یادم آمد به نظرم هفت عنصر، یا مرحلهی رمان با هفت مرحلهی زندگی یکی است و من آن را رعایت کردهام. رمان بعدیام حتما با حجمی بیش از صد هزار کلمه، که بالغ بر چهارصد صفحه خواهد شد، نوشته میشود و در آن سعی میکنم همهی توقعات یک رمان خوان حرفهای را برآورده کنم که میداند رمان کلاسیک چگونه باید باشد. اگر این رمان را دوست داشتید که هیچ، رمان بعدیام را هم بخوانید، ولی حتا اگر هم این رمانم را دوست نداشتید، حتما رمان بعدیام را بخوانید. قول میدهم رمان بعدیام همانی باشد که شما آرزو دارید و در هر محفل و مجلسی که مینشینید و پا میشوید خواهید گفت: رمان، فقط همین رمان. اگر هم ادبیات ما نوبل ببرد، حتما همین رمان هادی خورشاهیان خواهد برد.»
میبینید که در چنین مواردی نویسنده به ما اعلام میکند که ما داریم داستانی به قلم هادی خورشاهیان میخوانیم و نیازی نیست دنیای داستان را در ذهنمان متصور شویم چرا که اگر هم چنین کنیم چنین پاساژهایی ما را از دنیای داستان بیرون میآورد. این ترفند به یقین مصنوع بودن آنچه میخوانیم را گوشزد میکند، درست برعکس آثار کلاسیک که سر آن دارد ما را در دنیای داستانش غرق کند.
خورشاهیان متعاقب همین مسئله و به واسطه ترفند بینامتنیت ما را با کتابهایی که میتوانند با «دشمن آینده» در ارتباط باشند آشنا میکند. این آشنایی گاه در حد یک معرفی کوتاه است و گاه به میزان یک گفت و گو مجال بهتری برای شناخت اثر را برایمان فراهم میکند. «دشمن آینده» یک اثر اصولگرا است، اصولگرا به این معنا که چارچوب آثار داستانی پسامدرن را در نظر داشته و رعایت کرده است. این رمان از این نظر میتواند معرف آثار داستانی پسامدرن کلاسیکی باشد که تحلیلگران متون ادبی بنا به بررسی آن آثار مولفهها و شاخصههای اصلی آثار داستانی پست مدرنیستی را بیرون کشیدهاند. خورشاهیان، مولف اثر، در پیشانی نوشت «دشمن آینده» نوشته است: «کتابی را که تو داری میخوانی، ما زندگی کردهایم.» میتوان گمان کرد دو نکته در این جمله نهفته است. اول: نویسندهی اثر داستانش را به مخاطب معرفی میکند و در سطری چند کلمهای با او گفت و گویی هر چند مختصر انجام میدهد تا نشانهای باشد برای گفت و گوهای بیشتر. دوم: «دشمن آینده» صرفا اثر پسامدرنیستی مبنی بر مولفهها و فرمولهای شناخته شده نیست، دنیای داستانی «دشمن آینده» واقعیت دارد؛ شاید در ابعاد دیگر یا در جهانهای موازی، و این درک نویسنده از کتابی است که شما خواهید خواند.
به نقل از الف کتاب
****
«دشمن آینده»
نویسنده: هادی خورشاهیان
ناشر: چشمه؛ چاپ اول ۱۳۹۶
۲۰۳ صفحه؛ ۱۷ هزار تومان