این مقاله را به اشتراک بگذارید
تاریخ ۵۰ سال قبل، از نگاه مطبوعات
مرداد سوزان سال ۱۳۳۲ که به پایان رسید، فصل خزان آزادی، نهادهای مدنی و مطبوعات فرا رسید. تا سال های بعد باید زمان می گذشت تا برخی از نشریات جانِ دوباره بگیرند. در میان تغییر هویت، گرایش از سیاست به موضوعات روزمره و سطحی که گاه آنها از نشریات سیاسی به نشریات زرد شهره شدند.
کودتای ۲۸ مرداد اگر نشریات سیاسی – روشنفکری را به محاق برد تا زمانه دیگر، اما فضا را برای نشریات فرهنگی، سینمایی و زرد فراهم کرد. در این دوره نشریات دیگری پا به عرصه گذاشتند؛ روزنامه ها جای خود را به مجلات داده؛ مجلات ادبی، اجتماعی و سینمایی؛ مجله هایی که هر یک تاریخ خود را دارد و نقشی در روایت تاریخ مردم ایران زمین، و ما این بار تاریخ ۵۰ سال قبل را از آیینه مطبوعات با شما مرور می کنیم.
سپید و سیاه؛ مجله داری در زمانه سخت
هجدهم مرداد ۱۳۳۲ هنوز دولت ملی بر سر کار بود و دکتر مصدق درگیر با اقلیت مجلس هفدهم، که پرتره اش روی جلد مجله ای نقش بست؛ مجله «سپید و سیاه نو». مجله را علی بهزادی منتشر می کرد. دانش آموخته حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه فرانسه. اگر شماره اول مجله به دوران شکوفایی مطبوعات نسبت می برد، در شماره بعدی، کودتای ۲۸ مرداد اولین خبر این مجله شد.
«قوای انتظامی در شب سه شنبه هر جا دستجات چپ را می دیدند مضروب می کردند و چون شعار چپی ها علیه دربار بود، سربازان و پاسبان ها له شاه شعار می دادند. این جریانات باعث می شود که سخنگوی دولت رسما اظهار بدارد که دولت خیال جمهوری ندارد و به زودی شورای سلطنتی تشکیل خواهد شد…»
سیاه و سپید اما تنها نشریه این دوران نبود؛ «روشنفکر» رحمت مصطفوی، «امید ایران» علی اکبر صفی پور و «فردوسی» نعمت الله جهانبانویی شانه به شانه بهزادی روی دکه می نشستند. در کنار «تهران مصور»، وضعیت اینچنین پیش می رفت تا مرداد ۱۳۵۳، یعنی ۲۱ سال بعد.
شاه در دیدار با مدیران مجلات از این وضعیت به نخست وزیرش گله کرد: «این همه مطبوعه را می خواهیم چه کار؟» همان شب شصت نشریه تعطیل شد تا ایام منتهی به انقلاب که بار دیگر سپید و سیاه روی دکه بازگشت تا یک سال بعد از انقلاب مجله که تعطیل شد، بهزادی چهار سال در خانه ناصر تقوایی خود را پنهان کرد و بعد از تبرئه اش در دادگاه، امتیاز مجله دانستنیها را گرفت اما این مجله به رونق و کامروایی نرسید تا این که علی بهزادی در ششم شهریور ۱۳۸۹ غمگین از آرزوی از دست رفته در روزنامه نگاری از دنیا رفت.
در دهه ۴۰ نوشتن از سیاست و نقد سیاست جای خود را به صفحات فرهنگی – هنری و گزارش های اجتماعی داده بود و هیچ چیزی در نقد سیاست پهلوی در صفحات نشریات دیده نمی شد. سپید و سیاه در ۱۶ تیرماه ۱۳۴۶ (سال چهاردهم، شماره ۷۱۹) گزارشی درباره خیابان های تک شغلی تهران نوشته است.
این گزارش به سرای قند و شکر، راسته کتاب فروشان، خیابان سعدی، خیابان بانک و کهنه فروشان در خیابان باب همایون پرداخته است: «نزدیک به شصت سال پیش، شخصی به نام اقبال در خیابان شاه آباد، در یک مغازه کتاب و لوازم تحریرفروشی باز کرد و مشغول به کار شد. آن روزها توجه این مغازه بیشتر از همه به مدرسه سپهسالار و طلبه های آنجا بود که به کتاب و قلم و کاغذ احتیاج داشتند. بعد دبیرستان شاهدخت افتتاح شد و مدرسه های دیگر که بعدا تاسیس شدند. کسبه و تجار کتاب را متوجه اهمیت این خیابان کرد و دیری نگذشت که شاه آباد مرکز فروش کتاب و لوازم تحریر گردید…»
فردوسی در گذر ایام
به نشریه روشنفکری معروف بود؛ هفته نامه ای که گاه از شعر نو می گفت و گاه از سینما و گاه از سیاست. حیاتش در مرداد ۳۲ آغاز شد. در این دوره فردوسی در کنار مجلات متعدد و فراوانی چون امید ایران، کاویان، جهان نو، نیسان و «سپید و سیاه» از سیاست می گفتند تا دوران سر رسیدن زودهنگام خفقان، بعد از آن داستان های کوتاه جای مطالب عمیق سیاسی را گرفت.
در شماره ۱۳ تیر ماه این مجله، مقاله انتقادی رضا براهنی و جوابیه کسرایی، مشیری، نادرپور و سایه به او آمده است: «چندی پیش آقای اخباری، معاون اداری و مشاور گروه ادبی کاخ جوانان به نمایندگی از طرف هیئت مدیره از ما چهار تن دعوت کردند که برنامه های هفتگی گروه ادبی را تنظیم و اداره کنیم. پذیرفتیم و چهارشنبه ۲۴ خرداد جلسه با آقای اخباری آغاز گردید…»
رضا براهنی از این برنامه انتقاد کرده بود. اما این چهار نفر آن را به «قلب واقعیت» می دانند و به او در شماره تیر ماه فردوسی پاسخ می دهند.
تهران مصور؛ تصویرگر تهران
هفته نامه ای با مطالب اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی که چهار دوره را در طول حیات خود می بیند. اولین دوره اش از خرداد ۱۳۲۱ با صاحب امتیازی احمد دهقان منتشر می شود تا زمان قتل دهقان در سال ۱۳۲۹ و بعد از آن محمود رجاء سردبیر مجله است.
در این دوره کسانی چون سیامک پورزند، حسین سرفراز، اسماعیل رائین، لعبت ولا، منوچهر محجوبی، اسماعیل یگانگی و صدرالدین الهی با این مجله همکاری می کنند. در اواسط دهه ۴۰ ستار لقائی سردبیری مجله را به عهده دارد تا سال ۱۳۵۳ که در مرداد ماه به دستور امیرعباس هویدا ۵۲ روزنامه و هفته نامه و ماهنامه تعطیل می شود. این تعطیلی تا زمان انقلاب ادامه دارد.
شهریور ۱۳۵۷ تهران مصور کار خود را دوباره از سر می گیرد. در شماره تیرماه (۱۶ تیرماه) این مجله در بخش «توی شهر» فیلم ها و کتاب های هفته معرفی شده است. در بخشی از اخبار روز فرهنگی آمده است: «جلسه هفتگی گروه ادبی کاخ جوانان با شرکت شهریار شاعر معاصر تشکیل گردید. در جلسه این هفته کاخ جوانان درباره ارزش ادبی آثار شهریار و تاثیر اشعار او در شعر معاصر بحث شد و ضمنان اشعاری از وی قرائت گردید.
نویسندگان و شعرا و علاقه مندان به مباحث شعر و شاعری می توانند در برنامه کاخ جوانان شرکت کنند. البته امیدواریم مغرضین و تازه کارها نمک پاش این جلسات ساده نباشند.» فیلم های هفته دوم تیرماه عبارت بودند از نیم وجبی، سندباد، کارگردان جدید، والاهه، ۷۰ میلی متری، خلیل عقاب، پابرهنه ها، پسران علاءالدین.
یغما؛ آوای روشنفکران
فروردین ۱۳۲۷ تا اسفند ۱۳۵۷؛ مجله ادبی، تاریخی – تحقیقی است که در سال های ۱۳۲۷ تا ۱۳۵۷ با سردبیری حبیبی یغمایی به صورت ماهانه و در ۶۴ صفحه منتشر شده است. با حضور نویسندگانی چون محمود صناعی، محمد علی اسلامی ندوشن، مجتبی مینوی، جلال الدین همایی، محیط طباطبایی و دکتر محمد معین. در شماره تیر ماه ۱۳۴۶ نامه ای از ملک الشعرای بهار به محمد علی جمال زاده منتشر شده است.
بهار بعد از شرح حال خود و درد فراق از دوستان خود می نویسد: «دستخط های شما را در تهران زیارت کردم و به امید پاسخ شفاهی جواب عرض نکردم زیرا هر هفته خود را آمدنی می دانستم. بعد از وصول تلگراف هم فوری به آقای نخست وزیر پیغام داده و تلفن کردم و تلگراف جنابعالی را هم حسب الامر فراهم است اما خودم از روز حرکت نظر به دوائی که تهیه شد محتاج نشدم در عین حال اطبا را باید آگاه ساخت. در حال تب زیادتر حال مزاحمت ندارم. قربانت بهار.»
این نامه در سوئیس نوشته شده است ولی تاریخ آن مشخص نیست. همچنین در بخشی دیگر درباره انجمن قلم نوشته شده است: «انجمن قلم انجمنی است ادبی که نه سال است در ایران تشکیل شده. دبیرکل و مدیرعامل ثابت و فعال آن جناب زین العابدین رهنما نویسنده کتاب پیامبر است. این انجمن با چند انجمن از ممالک دیگر روابط دوستانه و مکاتبه دارد. رئیس انجمن قلم در سال های گذشته علی اصغر حکمت بود؛ بعد از حکمت جناب وزیر دربار سابق این سمت را یافت. اخیرا این مقام ارجمند به جناب منوچهر اقبال تعویض شد.»
کوشش؛ روزنامه ای بی تاثیر
روزنامه کوشش در چهار صفحه منتشر می شود با صاحب امتیازی و مدیرمسئولی س. رضوی. روزنامه ای با قطع بزرگ با تیترهای چند خطی. این روزنامه در روز ۱۱ تیر ماه چند موضوع را محور اصلی بحث خود قرار داده است. در سیاست خارجی روزنامه با چهل و ششمین سالروز تاسیس حزب کمونیست چین، که کودتایی در آن کشور شکل گرفت و جنگ اعراب و اسرائیل توجه دارد و در حوزه داخلی «سفر شاهنشاه و شهبانوی ایران را به باشگاه معلمان تهران» در تیتر اخبار خود قرار داده است.
در ۱۵ تیر ماه با تیتری می نویسد: «رشد ملی انتخابات به معرض آزمایش در می آید»؛ در بخشی از این مقاله آمده است: «کارت انتخابات مجلس شورا، سنا و مجلس موسسان به میزان ۱۰ میلیون توزیع می گردد و این کار تا یک ماه ادامه خواهد داشت. مابین ادوار بیست و دوگانه انتخاباتی تنها دوره گذشته و این دوره است که ملت ایران می تواند حقا به موهبت و برکات آزادی انتخابات پی ببرد.
شاید در این شصت سال حکومت مشروطه و دموکراسی ایران کمتر احتمال داده می شد که ملت ایران دارای آنچنان رشد و شخصیتی شده باشند که در صورت اعطای آزادی واقعی بتوانند از حقوق مسلم خود استفاده کنند… شاهنشاه برای اطمینان کامل از این که در این مورد کوچک ترین وقفه ای روی ندهد دستور رواج و انتشار کارت الکترال را صادر کردند. وجود این کارت ها در دوره گذشته آزمایش و محک خوبی بر میزان رشد ملی ملت ایران بود و این دوره نیز ملت ایران از آزمایش پیروز بیرون خواهد آمد…» روزنامه کیهان هم در ۱۲ تیر ماه با تیتر «کارت انتخابات توزیع می شود» این خبر را کار کرده است.
کیهان از گذشته تا به امروز
کیهان یکی از قدیمی ترین روزنامه های ایران است؛ اولین شماره آن در سوم خرداد ۱۳۲۱ در تهران منتشر شد و به جز سه بار توقیف در سال ۱۳۲۲ به طور مستمر منتشر شده است. این روزنامه در شماره (۷۱۷۱) خود در دهم تیر ماه ۱۳۴۶ چند خبر را در صفحه اول خود جای داده است: «دکتر اقبال انجمن پزشکان فارس را افتتاح کرد؛ ۲۵۰ هزار تن گندم به کشورهای همسایه صادر می شود؛ کودکان جنوب شهر در ملاقات با شهردار، پارک و میدان بازی خواستند».
در گزارش از وضعیت حمل و نقل و سیستم تاکسیرانی کشور هم آمده است: «کمبود تاکسی ناراحت کننده است؛ کمبود تاکسی در تهران محسوس است و مقامات تعاونی تاکسیرانان مجددا به فکر افزایش تعداد تاکسی در پایتخت افتادند. مقامات مسئول تاکسیرانی تاکنون علت کمبود تاکسی را استقبال مسافران از نرخ متعادل تاکسی مجهز به تاکسی متر اعلام کرده بودند. علاوه بر این گفته شده بود توقف روزانه به طور متوسط ۹۰۰ دستگاه تاکسی فرسوده در تعمیرگاه ها از علل کمبود تاکسی است.»
این روزنامه در گزارشی دیگر با عنوان «جنگ با درخت» می نویسد: «درخت کهن سال خیابان سپه که مانند اسرا با میله های آهنی به هم بسته شده اند ای کاش جمعیتی به نام «جمعیت حمایت از درخت» تشکیل می شد و از حقوق این موجودات زبان بسته دفاع می کرد… تهران جز خیابان های خشک و آسفالته و شلوغ و داغ و ساختمان های سنگی سر به فلک کشیده آهنی چه دارد و جز چند پارک، کدام گردشگاه مشجر و جنگل مصنوعی وجود دارد که ما اینچنین سر دشمنی و عداوت با چهارتا چنار سرسبز کنار خیابان داریم؟»
۵۵ دختربچه برای ازدواج از دادستان تهران اجازه گرفتند
در گزارش کیهان ۱۲ تیر ماه آمده است: «55 دختربچه برای ازدواج از دادستان تهران اجازه گرفتند. حداکثر سن این دختران ۱۵ سال بود و به همین علت اجازه دادستان تهران برای ازدواج آنها ضرورت دارد. به موجب آماری که در دادسرای تهران موجود است، هر سال به طور متوسط ۲۵۰۰ دختر نابالغ از دادسرای تهران اجازه ازدواج می گیرند… هر روز به طور متوسط ۴۰ الی ۵۰ دختر خردسال همراه پدر و مادرشان به دادسرا می آیند تا دادستان به آنها اجازه ازدواج دهد.» سپس با چند نفر از خانواده این دختران مصاحبه ای انجام شده است که شرح آن در صفحه ۱۲ روزنامه کیهان آمده است.
در پانزدهم تیر ماه خبری از دانشگاه آمده است: «تعداد دانشجویان تا ۵ سال دیگر ۲ برابر می شود. ۵۴۰۰ نفر از دانشجویان اتومبیل سواری دارند. افزایش دانشجو در مراحل مختلف دانشگاهی خواهد بود؛ ۸۵ درصد از این ۱۰ هزار دانشجو در دوره های لیسانس و ۱۵ درصد در دوره های بالاتر خواهد بود. همچنین این افزایش دانشجو بیشتر در رشته های علوم انسانی خواهد بود چون راه اندازی این رشته به امکانات آموزشی کمتری نیاز دارد تا رشته های فنی – مهندسی.»
به نقل از هفتهنامه صدا
لیلا ابراهیمیان