این مقاله را به اشتراک بگذارید
تاثیری که فاکنر از شاعر ایرانی گرفت
به گزارش مدومه به نقل از ایبنا احمد اخوت که پیش از این آثاری از ویلیام فاکنر به فارسی ترجمه کرده است، این بار به سراغ داستان هایی از این نویسنده آمریکایی رفته است که ربطی به گنج و گنج یابی دارند.
اخوت در مقدمه این کتاب شرحی بر دلیل انتخاب سه داستانی از فاکنر می آورد که آن ها را ترجمه کرده است. او اشاره می کند که از این سه داستان تنها «طلا همیشه نیست»، داستانی مستقل است که در زمان حیات نویسنده اش منتشر شده است و هم اکنون در مجموعه داستان هایش نیز موجود است. اما داستان «گنج»، هیچ گاه به اسم خودش منتشر نشده است و تنها بخشی از یک رمان است که یک بار در رمان «دهکده» و یک بار هم در رمان «اسب های خالدار» آمده است. اخوت، اسب خالدار را پیش از این ترجمه به صورت کتابی مجزا منتشر شده است.
«عمه مولی» هم در مجموعه«موسی نازل شو» آمده است.
اخوت در مقدمه کتاب باور جالبی را شرح می دهد و این که فاکنر در داستان هایش با موضوع گنج و گنج یابی از یکی از رباعی های خیام تاثیر گرفته است. او توضیح می دهد که منظورش این رباعی عمرخیام است: «آن قصر که جمشید در او جام گرفت/آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت/بهرام که گور می گرفتی همه عمر/دیدی که چگونه گور بهرام گرفت.»
این رباعی را فیتز جرالد ترجمه کرده است و جوزف بلوتنر،دوست نزدیک فاکنر گفته است که آشنایی فاکنر با خیام به قبل از سال ۱۹۲۰ برمی گردد. نویسنده رمان «خشم و هیاهو» از قرار معلوم داستانی در شش صفحه با عنوان رباعی هجدهم عُمَر می نویسد که هیچ گاه منتشر نمی شود.
اخوت جدای از این توضیح برای هر سه داستانی که در کتاب «گنج نامه» انتخاب و ترجمه می کند، شرحی می نویسد و با نگاه موشکافه اش این داستان ها را از لایه های مختلف بررسی می کند.
مترجم «گنج نامه» در بخش پایانی کتاب، رهنمودهایی از فاکنر درباره داستان نویسی می آورد که خواندنش خالی از لطف نیست. فاکنر در نشستی ادبی با دانشجویان خطاب به آن ها می گوید: « به نظر من نویسنده های جوان واقعا اشتباه می کنند اگر بخواهند کارشان را با یک نظریه خاص شروع و از آن تبعیت بکنند.»
توصیه یی دیگر از فاکنر برای داستان نویسان: «نویسندهی اصیل، این موجود «جنزده»، آنقدر سرگرم نوشتن است که دیگر چندان متوجه و دلواپس سبک نیست. او به راه خود میرود. به نظر من، هر داستان تا حد زیادی سبک خاص خود را میآفریند و سبکش را به نویسنده تحمیل میکند. از اینرو، نویسنده دیگر نباید در فکر سبک خود باشد نگرانی مداوم در این مورد باعث میشود که او اثر گرانقیمتی توخالی، البته الزاما نه بیمعنا، بیافریند: کای هرچند کاملا زیبا و بسیار خوشآهنگ برای گوش اما از درون تهی.»
در جایی دیگر هم فاکنر توصیه می کند: «بهنظر من، تجربه عبارت است از همهی آنچه نویسنده درک و دریافت میکند. این را ممکن است از کتابها تحصیل کند. آثار داستانی آنچنان واقعی و زندهاند که ما را تکان دهند. معتقدم این ممکن است بخشی از تجربههای ما را رقم بزند. اینجا لازم نیست ما اعمال شخصیتهای این اثر را تقلید و تکرار کنیم بلکه اگر این اثر چنان واقعی بود که بر ما تأثیر زیادی گذاشته، اعمالی شبیه آنچه مردم واقعی انجام میدهند، کارهایی قابل درک که بتوان احساساتِ در پس این کُنشها را درک و دریافت کرد، من اسم همه ی اینها را تجربه میگذارم، آنچه جزو ذخیرهی فکری نویسنده میشوند. به همین علت است که در تعریف خود از تجربه معتقدم غیرممکن است که نویسنده چیزی خارج از تجربهی خود بنویسد، زیرا هرآنچه شما بخوانید، بشنوید، احساس کنید یا تصور نمایید جزو تجربهی انسان محسوب میشوند و تجربیات ما را رقم میزنند.»
مجموعه داستان «گنجنامه» اثر ویلیام فاکنر برنده آمریکایی «جایزه نوبل ادبیات» دومین اثر در گروه «میراث فاکنر» نشر افق است که با ترجمه احمد اخوت در ۱۴۲ صفحه با قیمت ۱۱ هزار ۵۰۰ تومان روانه بازار کتاب شده است.