این مقاله را به اشتراک بگذارید
ظرافت و روشنی دو قضیه
نگاهی به کتاب «نسبیت انیشتن» اثر ریاض شمسالدین/ ترجمهی سیروس طغرایی
محمدعلی حسنلو
تلاش برای عمومیسازی و فهمپذیر کردن دانش همواره مورد توجه دانشمندان بوده است. همهی ما کم و بیش چیزهایی را دربارهی نظریات علمی میشنویم و احتمالا این نظریات بر قضاوتهای روزانهی ما نیز اثرهایی را خواهند گذاشت. اثرهایی که اگر ناشی از کجفهمیها یا توهماتی باشند که سراغمان آمدهاند، ممکن است تاثیرات مخربی نیز داشته باشند. در این میان بعضی این وظیفهی تاریخی را بر عهده میگیرند که در جهت گسترش و فهم عمومی جامعه تلاشهایی بکنند. پل دیراک یکی از بزرگترین ریاضیدانان قرن بیستم میگوید: "دانشمندان تلاش میکنند که دانش توسط همه درک شود، به مردم چیزی بیاموزند که تاکنون نمیدانستند، اما در شعر این موضوع کاملا برعکس است." فحوای کلام دیراک در خود نکات پنهانی دارد که از آن جمله میتوان به تلاشهای فیزیکدانان در جهت ارائهی فرمولها و روابطی که بتواند هماهنگی موجود در نظام طبیعت را به گونهای دقیق و درست به تصویر بکشند اشاره کرد، هماهنگی که در درون خود وابستگیهای بسیاری به تخیل مبتکرانش در طول دورههایی از تاریخ داشته است. وقتی که صحبت از تخیل میکنیم نقطهی تلاقی علم و هنر برایمان متجلی میگردد. اینشتین میگوید: "تخیل از دانش مهمتر است، زیرا که دانش محدود است و تخیل رهاست." نگارنده به هیچ وجه قصد تقابل دانش و تخیل را ندارد اما نگاهی کوتاه به تاریخ علم بر ما روشن میسازد که نقش تخیل در افکار هنرمندان و دانشمندان اثرات متقابلی داشته است. از آن جمله میتوان به طرحهای داوینچی برای پرواز پرندگان اشاره کرد. پرواز انسان رویایی بوده است که در آن زمان تخیلات داوینچی را از آن خود کرده است. علم و هنر میتوانند برای ما دو روی یک سکه باشند و هر دو در درک بهتر جهان ما را یاری کنند. تقابل بین علم و هنر که نگارنده قصد دارد در اینجا این دو را با عقل و احساس جایگزین کند تنها مربوط به امروز نیست، ملاصدرای شیرازی در بیتهایی از مثنوی معروف خویش مینویسد:
خیز و بگریز از جهان پُر غرور تا نیارد بر تو عقل و هوش زور
غل عقل از گردن من دور کن در جنون و مستیم مشهور کن
عقل بنشست آنگهی که عشق خاست عقل را با عشق الفت از کجاست
نیاز ما به هر دوی اینها و تلاش برای فهم واقعی این دو میتواند گرهگشای زندگی در این جهان باشد، حتی میتوان در انتزاعیترین روابط ریاضیاتی که در توصیف پدیدههای فیزیکی به امداد مبدع خود آمدهاند نشانههایی از حضور تخیل را دید، اگر که سعی کنیم چگونه دیدن را یاد بگیریم. ایتالو کالوینو از جمله نویسندگان بزرگ ایتالیا در قرن بیستم در کتاب شش یادداشت برای هزارهی بعدی میگوید: "در نظریههای نیوتن چیزی که به نظر میرسد بیش از همه تخیل ادبی را متاثر میکند تعادل نیروهاست که به اجرام آسمانی امکان شناوری در فضا را میدهد و نه اطاعت از اشیا و افراد از تقدیرشان."
به راستی پیوند بین علم و تخیل آیا ممکن است؟ داوینچی در یادداشتی نوشته است: "انسان میتواند بر هوا تسلط یابد و با بالهای بزرگی که خود ساخته است به پرواز درآید. هر چیزی همانقدر نیرو به هوا وارد میکند که هوا به آن نیرو وارد میکند" رویای پرواز حتی در جان اسطورههای بزرگ نیز وجود داشته است، کافی است لحظهای به یاد ایکاروس بیفتیم و آن شعر درخشانی که گاوین بنتاک در کتاب ایکور خود نوشته است:
ایکاروس! ایکاروس!
چرا آنگاه که از میان ابرهای بارانخیز به درون سایههای آن دریای سبز سقوط کردی
رساتر فریاد برنیاوردی؟
چرا بر جایی نیفتادی که هیچیک از ما
هرگز نتوانیم خون و استخوان روی سبزهها را فراموش کنیم؟
میتوان نمونههای بسیاری از رابطهی علم و تخیل را در طول تاریخ علم یافت و به این پیوند پی برد. اما از مقدماتی که ذکر شد بگذریم قصد نگارنده معرفی کتاب نسبیت به زبان ساده است. کتابی مصور که در قالب بیست و هشت داستان کوتاه سعی در فهمپذیر کردن دو قضیهی مهم اینشتین، یعنی نسبیت خاص و عام دارد. لازم است ذکر کنیم که مقالهی مربوط به نسبیت خاص در سال ۱۹۰۵ و مقالهی مربوط به نسبیت عام نیز در سال ۱۹۱۵ نوشته شده است. در پیشگفتار کتاب که به قلم پروفسور ادوارد الباز نوشته شده است میخوانیم: "هنگامی که از ما پرسیده شود یکی از کارهای بزرگ آلبرت اینشتین را نام ببرید، بسیاری خواهند گفت بمب اتمی، بیدرنگ از فرمول جادویی یاد خواهند کرد؛ زیرا کمابیش از همارزی میان جرم و انرژی آگاهند که پایهی رهاسازی انرژی هستهای است. دیگران، اندکی آگاهتر از نظریهی نسبیت وی پشتیبانی کرده و خواهند گفت: «اینشتین اثبات کرده همه چیز نسبی است!» اما چند نفر از آنان توانایی خواهند داشت از این کلیگوییها پا را فراتر نهاده و از نسبیت خاص و حتی بالاتر از نسبیت عام سخن بگویند."
الباز ضرورت وجود چنین کتابی را همانطور که نگارنده در سطرهای ابتدایی اشاره کرد روشن و صریح اینچنین بیان میکند: "این کتاب دریچهای به سوی نظریهی نسبیت اینشتین گشوده و بهویژه انگیزهای خواهد بود برای هرچه بیشتر دانستن دربارهی موضوع آن. بنابراین خواندن این کتاب کوچک را به تمام دانشآموزان دبیرستانی و برای آنهایی که فرصت تحصیلات علمی را پیدا نکردهاند سفارش میکنم."
کتاب نسبیت اینشتین به زبان ساده توانسته است پیچیدهترین مفاهیم علمی در حوزهی فیزیک را به روشنی و سادگی بیان کند. داستانهای این کتاب همه مصور هستند. بخش نخست شامل بیست داستان است که در آن نویسنده تمام مفاهیم مربوط به مقالهی نسبیت خاص اینشتین را که در سال ۱۹۰۵ منتشر شده است با بیانی داستانی به تصویر کشیده است. بخش دوم کتاب که شامل هشت داستان است به مفاهیم مربوط به مقالهی نسبیت عام اینشتین اشاره دارد، مقالهای که در سال ۱۹۱۵ منتشر شده است. نسبیت اینشتین به زبان ساده نوشتهی ریاض شمسالدین لبنانی را میتوان مجموعه داستانی علمی- تخیلی نامید که در تلاشهای خود برای معرفی سادهی دو نظریهی مهم قرن بیستم موفق بوده است.
منابع و مآخذ:
۱- نسبیت اینشتین به زبان ساده/ نوشتهی ریاض شمسالدین/ مترجم: سیروس طغرایی/ انتشارات فرهنگ معاصر/ چاپ اول ۱۳۹۶
۲- شش یادداشت برای هزارهی بعدی/ نوشتهی ایتالو کالوینو/ مترجم: لیلی گلستان/ نشر مرکز/ چاپ اول ۱۳۹۴
۳- افسون ریاضیات/ نوشتهی تئونی پاپاس/ مترجم: عباسعلی کتیرایی/ انتشارات مازیار/ چاپ سوم ۱۳۹۲
۴- ریاضیات و مونالیزا/ نوشتهی بولنت آتالای/ مترجم: فیروزه مقدم/ انتشارات مازیار/ چاپ دوم ۱۳۹۲
۵- مجموعه اشعار ملاصدرا/ تصحیح: محمد خواجوی/ انتشارات مولی/ چاپ پنجم
به نقل از الف کتاب
****
«نسبیت انیشتن»
(به زبان ساده)
نویسنده: ریاض شمسالدین
مترجم: سیروس طغرایی
ناشر: فرهنگ معاصر؛ چاپ اول ۱۳۹۶
۱۹۲ صفحه؛ ۲۸ هزار تومان