این مقاله را به اشتراک بگذارید
ماجرای یک قتل
«قتل غیرعمد» نمایشنامهای است از کوبو آبه، نویسنده ژاپنی، که با ترجمه فردین توسلیان در نشر فانوس منتشر شده است. کوبو آبه از نویسندگان متعلق به جریان آوانگارد در ادبیات ژاپن بود و در آثارش بیشتر به بحران هویت در ژاپن بعد از جنگ میپرداخت. برخی او را با کافکا و ادگار آلن پو مقایسه کردهاند. در ایران کوبو آبه را بیش از هر چیز با رمان «زن در ریگ روان» میشناسند. نمایشنامه «قتل غیرعمد» این نویسنده، نمایشنامهای است با ١٠ شخصیت. ماجرا از این قرار است که مردی به نام اگوچی که ایتارو که مدیر کافه، کلوپ بازی و آمفیتئاتر و توزیعکننده بستنی یخی در جزیره کیکو است، بر اثر ضربوشتم مردم جزیره کشته شده است و نمایشنامه، شرح این ماجرا توسط افراد مختلف است، که البته ظاهرا این شرح با لاپوشانی حقیقت نیز همراه است و درواقع به راویان حادثه دیکته شده است که آنگونه که عامل اصلی قتل میخواهد، ماجرا را شرح دهند. صحنهگردان این معرکه هم ظاهرا شخصیتی است که با عنوان «رئیس آتشنشانی» در نمایشنامه حضور دارد. نمایشنامه با صحنه کتکخوردن اگوچی آغاز میشود: «نوری شبیه به رعدوبرق. عدهای مردی (اگوچی) را احاطه کرده و او را با چوب میزنند. مرد روی زمین افتاده است. حرکات به شکلی تعمُدی بهصورت صحنه آهسته است. حملهکنندگان چکمه و بارانیِ سیاه پوشیده و کلاهِ بارانی را بر سر کشیدهاند. صدایی بلند و یکنواخت، شبیه صدای ضربهزدن به یک کیسه شن، پخش میشود و بیوقفه ادامه دارد.» آنگاه صدای اگوچی به گوش میرسد که نالان و التماسکنان از ضاربین میخواهد که او را رها کنند. بعد از آن رئیس آتشنشانی خطاب به ضاربین میگوید: «همه زدنِش؟ فقط یه ضربه کافیهها، اما همه باید شریک باشن.» اگوچی باز هم التماس میکند. رئیس آتشنشانی میگوید: «همهی ما توی این ماجرا با هم هستیم. هیچکس حق نداره شونه خالی کنه.» آنگاه «صدا قطع میشود. نور کم میشود، به شکلی که تمامِ اهالیِ جزیره، مانند سایههایی رنگپریده دیده میشوند. جزیرهنشین الف از تاریکی بیرون میآید و نورافکن روی او میافتد.» جزیرهنشین الف که خود یکی از ضاربین است «ناشیانه، با لحنی مصنوعی، گویی متنی را حفظ کرده» ماوقع را شرح میدهد و رئیس آتشنشانی در شرحِ او مداخله میکند، چراکه او به نکتهای اشاره میکند که نباید اشاره کند. او سخن مامور آتشنشانی را که «هیچکس حق نداره شونه خالی کنه. یادتون باشه، ما قسم خوردیم اتحادمون رو حفظ کنیم.» نقل میکند و مامور آتشنشانی تذکر میدهد که: «کسی تو رو مجبور به کاری نکرده، اینو که میدونی؟» نمایشنامه همینطور که پیش میرود، بهرغم روایتهایی که دستکاری شدهاند، از ماهیت اصلی و حقیقی خشونتی که اگوچی قربانی آن بوده است پرده برمیدارد و کلیتی را ارائه میدهد از وضعیتی بحرانی. اگوچی ظاهرا عنصری شناخته شده که مخل آسایش مردم جزیره است و بنا بر این تشخیص باید محو شود. ساکنان جزیره این روایت را پذیرفتهاند و در ضربوشتمی که به قتل اگوچی منجر شده شرکت کردهاند، اما بههرحال پای عذاب وجدان هم در میان است. ازهمینروست که یکی از ضاربین میکوشد اقدام خود را توجیه کند و اینطور بقبولاند که قصدش از ضربوشتم، کشتن اگوچی نبوده است.
به نقل از شرق