این مقاله را به اشتراک بگذارید
خشمگین و طناز
نگاهی به کتاب «کیلومتر ۱۱ جادهی قدیم ارومیه به سلماس» اثر حامد حبیبی
شمس رودکناری
«نمیدانم وقتی محکومی را میخواهند اعدام کنند اسم جلاد را به او میگویند یا نه، سال تولد آن کسی که تیر خلاص را میزند، کالیبر اسلحه… دست کم نمرهی کفشی که قرار است با لگد به چارپایه کوبیده شود… این چیزهایی که آدم نمیداند ترسناک است و گرنه آخرش که یکی است.» این پارهای از روایتِ مصائب روحی راوی است که بی آن که بداند به سوی جنون و دیوانگی حرکت میکند. هر چند شاید بهتر باشد بگوییم راوی از جنونِ رفتارش تا حدودی مطلع است و گرنه نمیگفت: «مهم این است که همه یا میفهند یا فکر میکنند دیوانهای؛ باقی خود به خود حل میشود.»
اگر از همان اول بخواهیم برویم سر اصل مطلب باید بگوییم «کیلومتر ۱۱ جادهی قدیم ارومیه به سلماس» یکی از آثار ایرانی جالب توجهی است که به تازگی در نشر چشمه منتشر شده است. داستان بلندی از حامد حبیبی که در وهلهی اول لحن گیرا و زبان ویژهاش توجه خواننده را به خود معطوف میکند.
«کیلومتر ۱۱ جادهی قدیم ارومیه به سلماس» اثر حامد حبیبی، نویسندهی ۳۹ ساله داستانی است خشمگین، طناز، غمگین و روایتگر نسلی که خیلی از بدبختیهایش را نمیتواند فراموش کند. خشم و روحیه طناز نویسنده شاید با اولین کلماتش در این کتاب آشکار میشود، اولین کلماتش در پیشانی نوشت اثر: «نام این کتاب از دور یک قوطی کنسرو برداشته شده و ماجراها از زندگی اشخاص حقیقی به سرقت رفته است. افراد یا قوطیهایی که شباهتی بین ماجراهای این کتاب با زندگیشان پیدا کردند میتوانند با نویسنده تماس بگیرند.»
«کیلومتر ۱۱ جادهی قدیم ارومیه به سلماس» اولین داستان بلند حامد حبیبی، قصهی تنهایی آدمهایی است که نمیتوانند تصور درستی از آنچه معمولا «زندگی شیرین» توصیف میکنیم، داشته باشند. آنها نه میتوانند و نه میلی به فراموشیِ رویدادهایی دارند که احتمالا تاریکترین نقطههای وجودیشان است. این نقطههای تاریک گاه برآمده از روابط شخصی و اجتماعی است، گاه برآمده از دل تاریخی نه چندان دور. این همه در روایتی با زبانی به غایت خوش تراش و برجسته قصه پردازی شده است. معمولا در بررسی مسئله زبان در میان آثار داستانی، «زبان» در داستانهایی مورد توجه قرار میگیرد که حسابی خودش را از عناصر آهنگین، کلمات خوش آهنگ و ایقاعی که همهی جملات را تزئین کرده، پر کند. شاید این دم دستیترین رویکردی باشد که بتوان برای واکاوی مسئله زبان در اثر داستانی اتخاذ کرد. گاهی زبانی سرشار از کلمات ادیبانه، در اثری شکلی عقیم و سترون دارد، و گاه زبانی نظیر داستان «کیلومتر ۱۱ جادهی قدیم ارومیه به سلماس» که به غایت ساده است و تا دلتان بخواهد از کلمات آرگو در آن مییابید، زبانی غنی و پویاست. روایت حامد حبیبی روایت سادهای است، اما در شکل فرمی موجزش توانسته روان شخصیتی پیچیده را برای ما به تصویر دربیاورد. زبان موجز، پرخاشگر، ساده و گاه شاعرانه «کیلومتر ۱۱ جادهی قدیم ارومیه به سلماس» در بسیاری از آنات داستان، شکلی قابل اعتنا از وضعیتهای عینی/ذهنی روان کاراکترِ اصلی اثر به ثبت برساند. حبیبی واژگان در اصطلاح شکیل زورچپان متن نکرده، از ادبیات کوچه و بازار و محاوره بهره گرفته و توانسته به شکلی طبیعی از کلام در اثرش دست پیدا کند که در انتقال آلام و تاثرات راوی به شدت کارآمد بوده است.
بهتر است برای اینکه شکل توصیف ما از زبان داستان «کیلومتر ۱۱ جادهی قدیم ارومیه به سلماس» شکلی انتزاعی به خود نگیرد یک جمله از جملاتی که ساده توصیفشان کردیم نمونه بیاوریم: «اگر یک گله غاز ول میکردند وسط کافه همین قدر آرامش شیرقهوهها را به هم میزدند…» تمام کلمات از دکلاماسیون طبیعی کلام برآمده، اما از طرفی به سراشیب ادبیاتِ نسنجیدهی غیرمکتوب هم نلغزیده است. شاید هر کسی در روایت اصلی داستان ننویسد «اگر یک گله غاز ول میکردند…» و احتمالا به جای کلمه «ول» مثلا بنویسد «رها». یعنی بنویسند: «اگر یک گله غاز رها میکردند…» اما با جابهجایی همین یک کلمه ببینید چقدر نثرِ اثر به نثری بورژوازی و از همین حیث ادیبانه و ایستا بدل میشود: «اگر یک گله غاز رها میکردند وسط کافه همین قدر آرامش شیرقهوهها را به هم میزدند…» نکتهی دیگر این است که با اینکه «ول» در برابر «رها» دست کم از نظر سابقه ذهنی/ادبی ما واژهای به شدت دم دستی است اما در این جمله کاکردی شاعرانه پیدا کرده است. وقتی نویسندهی احتمالی در جملهی مزبور به جای واژهی «ول» از «رها» استفاده کند مخاطب از تصویری که مولف داستان در کافه خلق کرده یعنی رهاکردن غازها تعجب نخواهد کرد. دست کم چندان به این گزاره توجه نمیکند چرا که واژهی خوش آوای «رها» کلمهای است متناسب با «یک گله غاز» که تعبیری است شاعرانه. اما «ول کردن» با تعبیر شاعرانهای که از آن سخن گفتیم تناقضی دارد که در اصطلاح باعث به وجود آمدن خلأ (Gap) معنایی میشود، و همین تناقض هم هست که جملهی ما را به جملهای پویا و شاداب تبدیل کرده است. این خلآ معنایی در تعبیر «آرامش شیرقهوهها» هم -هر چند به لونی دیگر- دیده میشود. بحث در این باب مجال مفصلتری میطلبد که به یقین اکنون مناسب این معرفی ِ کوتاه نیست.
داستان ۱۱۳ صفحهای «کیلومتر ۱۱ جادهی قدیم ارومیه به سلماس» ، داستان خوش خوانی است و این خوش خوانی بیش از همه به دلیل زبانی است که مولف برای کارش استخدام کرده است.
به نقل از الف کتاب
****
«کیلومتر ۱۱ جادهی قدیم ارومیه به سلماس»
نویسنده: حامد حبیبی
ناشر: چشمه، چاپ اول ۱۳۹۶
۱۱۳ صفحه، ۱۰۵۰۰ تومان