این مقاله را به اشتراک بگذارید
لبهی تیغ، روی گردنِ مردمان یا نامردمان؟
نگاهی به کتاب «آسید کاظم، تیغ و ترنا» اثر محمود استاد محمد
هوشیار مجتبوی
«آ سید کاظم و تیغ و ترنا» اثر محمود استاد محمد به همراه مقدمهای مفید از مولف در باب آیین ملی -نمایشی میر نوروزی و «تُرنا» که ریشه در همان نمایشهای میرنوروزی دارد، اولین جلد از مجموعه نمایشنامههای محمود استاد محمد است، که تابستان ۹۶ منتشر شد.
کتاب «آ سید کاظم و تیغ و ترنا» همچنان که از نامش پیداست در برگیرنده دو نمایشنامهی موجز با نامهای «آ سید کاظم» و «تیغ و ترنا» است. خصیصهی بارز این کتاب معرفی آیین نمایشی ترنا و همین طور دریافت عجیب مرحوم استاد محمد از این نمایش سنتی است؛ نمایشی که ارتباط عمیقی با سطوح مختلف جامعه دارد و به شدت از مایههای سیاسی برخوردار است.
با اینکه تُرنا از آیینهای سنتی نمایشی در ایران است اما به تاکید باید نوشت سرشار از نکتههای بدیع و نوآورانه است، به نحوی که میتوان در دِل آن از مهمترین مسائل امروز جامعه نیز پرده برداشت. این ویژگی برآمده از ساختار عجیب این نوع از نمایش است. اما «تُرنا» چیست؟ استاد محمد درباره «ترنا» در مقدمهی «آ سید کاظم و تیغ و ترنا» نوشته است: «در لغتنامهی دهخدا و فرهنگ لغت و اعلام معین هیچ نام و نشانی از کلمهی ترنا وجود ندارد. شاید اهلیت و اصلیت این کلمه به زبانی از زبانهای آن سوی سیحون برسد و شاید هم باد سام نسیان، کلمهی ترنا را همراه با یکی از زبانهای فراموش شدهی ایرانی با خود برده است. در هزار و چند صفحه از خاطرات چاپ شدهی اعتماد السلطنه، هیچ یاد و نام و خاطرهای از ترنا ذکر نشده است. با در نظر گرفتن شخصیت اعتماد السلطنه و ماهیت خاطراتش جای تعجبی باقی نمیماند ولی تهی بودن گنجینهی خاطرات عبدالله مستوفی از یادمان مراسم ترنا گذشته از حیرت، تاسف برانگیز است، چون میدانیم که در عصر قاجار مراسم ترنا در قهوهخانههای تهران برگزار میشد.»
«ترنا» را دادگاهی نمادین تصور کنید که در آن مردم بر مردم حکومت و قضاوت میکنند. در همین نمایش نمادین است که ریشههای استبدادی رفتارهای اجتماعی شخصیتهای قصه و البته ظلم ستیزیشان آشکار میشود. در این نمایش بومی ما با شخصیتهای ثابت شاه و وزیر رو به رو هستیم. شاه حکم میدهد و وزیر اجرا میکند. شخصیتهای نمایش نیابتی هستند به این معنا که به فالِ قرعه که در ترنا «قاپ» میگویند انتخاب میشوند، اما از آنجایی که شاه میتواند به خودکامگی، تصمیمهایی مطلقا شخصی بگیرد معمولا با انتخاب آگاهانه مردم انتخاب میشود تا در طول نمایش ترنا به کین ورزیهای شخصی دل نبندد.
اما ماجرا در همین جا ختم نمیشود. حکم شاه گاه روی زمین میماند، و تُرنا – فرض بگیرید تسمهای مثالی از شلاق- بر پیکر مجرم یا گناهکار احتمالی فرود نمیآید. شاه فردی را «پیش» میکند، به این معنا که نزد خود و وزیر فرامیخواند، اما اجرای حکم منوط به پذیرش یا نپذیرفتن مردم است. اگر آن فردِ صاحب منصبی ضد مردمی باشد، مردم تره هم برایش خرد نمیکنند و اگر مرد شریفی باشد که قضای روزگار او را تا پای ترنا/مجازات برده است، مردم آن قدر بر شرفش درود و صلوات میفرستند که شاه ناگزیر از حکمی که برای مرد بریده، منصرف میشود.
با این احوال بیراه نیست اگر بگوییم «ترنا» نمایشی از واگویههای سیاسی مردمی است که قدرت اجرایی ندارند. آنها در عالم واقع درباره پیامدهای تصمیمات مسئولان حکومتی میاندیشند و گمان میکنند نمیتوانند بر این تصمیمات اثر گذار باشند. پس به نمایش «ترنا» پناه میبرند بی آن که متوجه باشند «ترنا» صحنهی نمادین سیاست ورزی مردم است. حالا این سوال اساسی پیش میآید که آنکه بر مسند قدرت و تصمیم گیری نشسته است چگونه درباره سرنوشت مردم حکم میکند؟ کسی که این تصمیم را میگیرد، در واقعیت شخصِ معمولی است که به صورت نمادین این قدرت به او داده شده است. او که پیشتر برهای قربانی بود حالا به گرگی خونخوار تبدیل میشود؟ حتی اگر افراد در این نمایش به منصب شاهی هم نرسند، در مقام مردمی که گرد جنایتکار احتمالی حلقه زدند، میتوانند در تصمیم گیری نهایی دخیل باشند. به هر روی، باز هم حرف از «قضاوت» است.
استاد محمد بر مبنای ساختار پرمایهی نمایش «تُرنا» قصهای درخور نوشته است تا نمایشی جاندار از موقعیتهای مختلف ترس، خشونت و وحشت بیافریند. نمایشنامهی «آ سید کاظم » مملو است از موقعیتهایی که شخصیتهای نمایش در آن به صدای بلند درباره هم ولایتیهاشان قضاوت میکنند. آنها در غیبت آ سید کاظم حکم میبُرند و میدانند که کسی نمیتواند در حکم آنها شک و شبههای وارد کند. این شخصیتهای مستبد در عین حال که مردمی بیمایه و ندار هستند، ظرفیتهای ددمنشانهشان را به مخاطبِ نمایش نشان میدهند. بعد از به نمایش کشیدن این شخصیتهاست که استاد محمد صحنهی ترنا را به نمایش درمیآورد.
کتاب «آ سید کاظم و تیغ و ترنا» در عین حال که خواننده را با نمایشِ آیینی «ترنا» به خوبی آشنا میکند، او را در مقام مخاطبِ نمایشنامهای با فراز و فرودهای دراماتیک قرار میدهد که میتواند برای شخصیتهای قصه حکم ببرد. حکم چیست؟ لبهی تیغ، روی گردنِ مردمان یا نامردمان؟
به نقل از الف کتاب
****
«آ سیدکاظم و تیغ و تُرنا»
نویسنده: محمود استاد محمد
ناشر: چشمه؛ چاپ اول ۱۳۹۶
۱۳۰صفحه؛ ۱۱۵۰۰ تومان