این مقاله را به اشتراک بگذارید
عشق و جنون در خدمت ویرانگر
نگاهی به کتاب «سفر زمستانی» اثر امیلی نوتومب/ ترجمهی بنفشه فریس آبادی
هوشیار مجتبوی
«کسی یک هواپیما را از سر دلخوشی از مسیرش منحرف نمیکند، بلکه به خاطر اشغال کردن صفحهی اول یکی از روزنامهها این کار را میکند. رسانهها را جمع کنید، آن وقت همهی تروریستها بیکار میشوند.» مردی میخواهد هواپیمایی را منفجر کند: این طرح کلی داستانی است از نویسندهی بنام بلژیکی، اَمِلی نوتومب که البته در ایران هم کاملا شناخته شده است. نویسندهی «ترس و لرز»، «آنته کریستا» و «خرابکاری عاشقان» اینک با داستان بلند «سفر زمستانی» به بازار کتاب ایران آمده است.
«سفر زمستانی» روایت مردی آشفته حال است که تصمیم گرفته هواپیمایی را نابود کند. او این موضوع را با ما در میان میگذارد و پیش از آنکه بگوید چطور این کار را میکند، از خودش، خانوادهاش، زندگیاش و زنی میگوید که عاشقش بوده است. زنی که میتواند او را به زندگی برگرداند یا بیشتر از همیشه از آن بیزارش کند.
سبک روایی نوتومب در این رمان کوتاه که سال ۲۰۰۹ منتشر شده است، سبک ویژه و در عین حال سادهای است که به شدت به خوش خوانی داستانش کمک کرده است. روایتی اول شخص، که توانسته روحیات و خلق و خوی عجیب کاراکتر اصلی داستان را برای ما بازگو کند. مردی به نام زوئیل که میتوان او را شخصیتی متنفر از جامعه و آدمها معرفی کرد. او اما، از آغاز با این حس نفرت به وجود نیامده است. روایت ناب املی نوتومب از شخصیتی که ساخته است، آشکار میکند که زوئیل آدمی ست شبیه هزاران آدم دیگر، از جمله ما، که روند زندگی او را به شخصیتی ویرانگر تبدیل کرده است. او میخواهد ویران کند؟ چه چیزی را یا چه کسی را؟ چندان مهم نیست؛ مهم این است که آن چیز زیبا باشد زیرا «هیچ کدام از اقدامهای ویرانگرانهی انسانی تا به حال علیه زشتی انجام نشده است. حتی یک نمونه. چون زشتی هیچ کس را آن قدر به شوق نمیآورد که برایش تا این حد نیرو و انرژی صرف کند. زشتی بیش از حد تنها میتواند خشمی بیهوده در انسان به وجود بیاورد.»
ضدقهرمان/راوی یا همان شخصیت اصلی داستان نیز با نامی زشت به دنیا میآید: زوئیل. خود او میگوید: «من بین پاهای مادرم،همراه یک "تکذیب" به دنیا آمدم.» پدر و مادر او نام زوئیل را برایش انتخاب میکنند. انتخابی بی ظرافت و سهل انگارانه. راوی در همان سنین اندک به سراغ معنای نامش میرود و در فرهنگ لغات درمییابد که زوئیل نام زبان شناس و سفسطهگری است یونانی که بیش از همه «به خاطر نقد پرحرارت، مغرضانه و بی ارزشش بر آثار هومر» شهرت پیدا کرد. «او ملقب به مصیبت هومر بود که گفته میشود عنوان کتابی که در آن تلاش کرده با اتکا به منطق خود، پوچی شگفت آفرینیهای هومر را بر اثبات برساند نیز همین است.» با این احوال باید معنای زوئیل چیزی نظیر ناچیز، پست و بی اهمیت باشد.
زوئیل که کارمند اداره برق است در روایتی که برای ما تعریف میکند در میانهی زندگی به زن نویسندهای برمیخورد با نام الیهنر که فکر میکند حسابی عاشقش شده. او البته خیلی زود میفهمد زن دلربایی که دیده است الیهنُر نویسنده که عقب افتاده و بسیار زشت است، نیست، بلکه همراه و مراقب اوست: زنی زیبا با نام استرولَب. استرولب اما چندان شیفته زوئیل نیست، او میگوید باید تمام زندگیاش را صرف نگهداری از الیهنر کند چون به او قول داده که همیشه از او نگه داری میکند. زوئیل در آغاز راه به همین خاطر به نویسندهی محبوبش حسادت میکند، نویسندهای کاملا عقب افتاده و شکمو که البته داستانهای فوق العادهای نوشته است. این حسادت اما نمیتواند چاشنی بمبی باشد که قرار است به زودی منفجر شود. زوئیل در شرایطی خلسه وار متوجه میشود استرولَب هم همچون دیگران به زوئیل و احساساتش وقعی نمیگذارد. زوئیل به این فکر میکند که اگر استرولب نماد زیبایی است و در نهایت با رفتاری غیر انسانی او را طرد میکند دیگر انسانها چقدر میتوانند ویرانگر باشند. او تصمیم میگیرد به ویرانگر زیباییها تبدیل شود. اما حالا او باید چه برج یا ساختمانی را در پاریس هدف قرار بگیرد؟ تاج محل که سمبل عشق است، یا برج مونپارس، یا مثلا کلیسای نتردام؟ او از خود استرولب بی آنکه خودش بداند کمک میگیرد و با مشورت از او به این نتیجه میرسد که هواپیمایش را به برج ایفل بکوبد. برجی که شبیه حرف A است. حرفی که اول نامهای الیهنر و استرولب است میتواند آغاز معناداری برای یک ویرانگری تمام عیار باشد؛ خصوصا وقتی زوئیل عاشق زنی است که نامش با همین حرف آغاز میشود، زنی که به او ثابت میکند، عشق توهمی یک طرفه است.
املی نوتومب در داستان بلند «سفر زمستانی» ایدههای بسیار و البته بدیعی پیش میکشد که سبک رمان نویسیاش تا حدود زیادی مبتکرانه میکند. همهی اینها البته در بستری از سادگی مطلق اتفاق میافتد. داستان نوتومب هیچ ویژگی پیچیدهای ندارد، اما در عین حال خبر از روایتی منحصر به فرد میدهد که در کلیت کار ما را به فکر اجرای اثری سهل اما ممتنع میاندازد. «سفر زمستانی» بسیار خوش خوان و روان نوشته شده است. شما «سفر زمستانی» را در یکی دو مرتبه یا نهایتا سه وعده خواهید خواند.
این رمان کوتاه، روایت نابی است از عشق، خود ویرانگری و انسانهای مطرود. شاید داستان کتاب بارها و بارها به شکلهای مختلف تجربه شده باشد، اما نوتومب طوری این داستان تکراری را برای ما روایت میکند که گویی ما اول بار است مخاطب چنین روایتی هستیم.
به نقل از الف کتاب
****
«سفر زمستانی»
نویسنده: اَمِلی نوتومب
مترجم: بنفشه فریسآبادی
ناشر: چشمه؛ چاپ اول ۱۳۹۵
۹۷ صفحه؛ ۸۰۰۰ تومان