این مقاله را به اشتراک بگذارید
استحاله: فرار از چهرهی وحش
نگاهی به کتاب «مرد فیل نما» اثر برنارد پامرنس/ ترجمهی احسان کرمویسی
کاوه شایسته
یکی از جدیدترین نمایشنامههای منتشر شده در نشر قطره اثری از برنارد پامرنس با عنوان «مرد فیلنما» ست که احتمالا نام آن را پیش از این نیز شنیدهاید. پامرنس طی زندگی ۷۷ سالهاش از سال ۱۹۴۰ تا سال ۲۰۱۷ آثار بسیاری نوشت اما هیچ کدام از آنها مقبولیت نمایشنامهی «مرد فیلمنما» را به دست نیاورد، نمایشنامهای که با استقبالی فراگیر مواجه شد و نسخهی موفق سینمایی آن هم، یکی دو سال بعد از اجرای نمایش، توسط دیوید لینچ، کارگردان آمریکایی روی پردهها رفت.
داستان «مرد فیلنما» داستان آدمی است با نام جوزف مریک ملقب به مرد فیلنما؛ یکی از بداقبالترین آدمهای قرن نوزدهم انگلستان. او سال ۱۸۶۲ در لستر انگلستان به دنیا آمد، همراه با بیماری ناشناختهای که قرار بود چهرهی انسانیاش را به کل دگرگون کند. سندرم پروتئوس نام بیماریای است که البته مریک در آن زمان از آن بی خبر بود، همچنان که پزشکان زمانهاش. این سندرم پوست جوزفِ بیچاره را به شکلی دهشتناک درآورد و بعد غدههای گوشتیای که بر بدن و صورت او به وجود آمد، او را به موجودی عجیب تبدیل کرد. همیشه نویسندگان وداستاننویسان به موضوع دگرگونی، استحاله و مسخ توجه ویژهای داشتند اما هرگز تا این حد به صورت مستقیم با سوژه متافیزیکیشان مواجه نشده بودند. «دگرگونی» معمولا سوژه نویسندگانی بوده است که بیش از همه مرجع اندیشه و روایتشان تخیل یا تمثیل بوده است اما زندگی عجیب و غمانگیز جوزف مریک، این موضوع مابعدالطبیعی را به درونمایهای ملموس و عینی بدل کرد.
برنارد پامرنس مشهورترین نمایشنامهاش را تحت تاثیر همین ایده نوشت. «مرد فیلنما» خیلی زود مورد توجه منتقدین قرار گرفت و با بازخورد مثبت تماشاگران مواجه شد. پامرنس برای نوشتن نمایشنامه «مرد فیلنما» 6 سال آخر زندگی مریک را انتخاب کرد و برای ملموس ساختن دنیای واقعی داستان از زبانی متعلق به قرن نوزدهم انگلستان استفاده کرده است، زبانی که پیش از او چارلز دیکنز در رمانها و اسکار وایلد در نمایشنامههایش از آن بهره برده بودند.
نمایشنامهی موجز «مرد فیلمنما» در ۲۱ صحنه نوشته شده است. بیست و یک صحنهی مینیمالیستی اما به شدت پر شور و پر احساس. پامرنس برای تاثیر گذاری بیشتر نمایشنامه به نثرش شتاب داده است و در عین حال در گذرگاههای مهمی از زبان ِ نمایشنامهاش با سکوت و ریتمی کند مخاطب را درگیر اندیشههای کاراکترهای نمایش میکند. شاید مهمترین کاری که پامرنس در این نمایشنامه با توجه به مناسبات تماتیک قصه کرده است، بسط دادن رویدادی عینی به مرزهای فراواقعی داستان باشد. پامرنس میتوانست برای روایت قصهی مریک به سالهای اولیه زندگی او که پر از بدبختی، و فراز و فرودهای تراژیک است بپردازد اما همچنان که گفته شد او ۶ سال پایانی زندگی جوزف را برای روایتش برگزیده. در نمایشنامهی «مرد فیلنما» موضوع داستان به یک بیماری پوستی که چهرهی شخصیت داستان را از ریخت انداخته، تقلیل پیدا نمیکند، این نمایشنامه صرفا روایتگر مصیبتهای مرد فیلنما هم نیست، و به همین دلیل دورنگاهی به افقهای معنایی استحاله دارد؛ مفهومی که به دلیل کثرت استفاده در ادبیات به کهن الگویی پربسامد بدل شده است.
آنچه از «مرد فیلنما» روایتی با تفاسیر متکثر میسازد، درونمایه فرار از صورت کریه است. وقتی مخاطب با شمایل عجیب، زشت و نامعمول جوزف مریک روبه رو میشود بیش از آن که احساس ترحم داشته باشد، از او میترسد. چهرهی وحشتناک مرد فیلنما او را به شخصیتی نفور، رمنده و انزواطلب بدل میکند و از طرفی به مردمِ گریزان به او نوعی اعتماد به نفس میدهد که برآمده از خفت جوزف مریک است. این واقعیت تلخ در نمایشنامهی پامرنس به انحای مختلف انعکاس پیدا میکند. بخشی از این مضمون در دیالوگها و پارهای از آن در رفتار شخصیتها مستور است. اما این روند کم کم از ظاهر و وجوه عینی نمایشنامه و ظاهر شخصیت به بطن اثر راه پیدا میکند. دیگر مسئله، مسئلهی وجود یک صورت عجیب و وحشتناک نیست. استحالهی بعدی در رفتار و منش دیگر شخصیتهای نمایشنامه به وجود میآید. دگرگونی و تغییر از خلق و خوی انسانی به ددمنشی و خشونت.
نکتهی جالبی که میتوان در اجراهای گذشتهی این اثر دید، این است که برای بازیگر نقش مرد فیلنما نه تنها از بازیگرانی با ریخت و قیافهی نامعمول استفاده نکردند، بلکه بازیگران خوشچهرهای نظیر دیوید بویی (David Bowie)را هم انتخاب کردند. این رویکرد البته به توصیه نویسنده این اثر یعنی پامرنس اتخاذ شده است. پامرنس متوجه این موضوع بوده است که میتواند «زشتی» را بی آنکه در چهرهای کریه تصویر کند، برای تماشاگران به نمایش بگذارد.
نمایشنامهی «مرد فیلنما» اول بار در سال ۱۹۷۹ در تئاتر ملی لندن و تئاتر برادوی نیویورک روی صحنه رفت و جوایز بسیاری از جمله جایزهی تونی و حلقهی منتقدین نیویورک را از آن خود کرد. اگر میخواهید معروفترین نمایشنامهی برنارد پامرنس را بخوانید، حتما «مرد فیلنما»ی او را انتخاب کنید.
به نقل از الف کتاب
****
«مرد فیلنما»
نویسنده: برنارد پامرنس
مترجم: احسان کرمویسی
ناشر: قطره؛ چاپ اول ۱۳۹۶
۸۲ صفحه؛ ۸۰۰۰ تومان