این مقاله را به اشتراک بگذارید
عقلانیت متعالی در پرتو معنویت اسلامی
نگاهی به کتاب «کنش دینی و نوسازی عقل» اثر طاها عبدالرحمان/ ترجمهی هادی بیگی
دکتر علی غزالیفر*
جوان بود و شعر میسرود. بر این باور بود که امروز باید شعر گفت و اندیشه را به فرداها واگذاشت. زمانه زمانه شعر بود. همه چیز شاعرانه مینمود، حتی جنگ و نبرد. جمال عبدالناصر (۱۹۱۸-۱۹۷۰) دستور داده بود روی تانکهای مصری این شعار را بنویسند: «یهودیها را به دریا خواهیم ریخت». لشکری بزرگ، با همین خیالات، به جنگ اسرائیل رفت. نتیجه این شد که جهان عرب بزرگترین و مفتضحترین شکست تاریخی خود را در جنگ تجربه کرد. شکست در این جنگ ششروزه او را، در بیست و سه سالگی، از عوالم خیال بیرون کشید و با واقعیت جهان عرب روبهرو ساخت و او را به تامل جدی واداشت. نه تنها او، بلکه بسیاری از دیگر متفکران به همین صورت از خواب پریدند. فیلسوف پرآوازه فرانسوی، آلن بدیو، در جایی میگوید یکی از ویژگیهای متفکر آن است که به یک رخداد خاص متعهد میشود. اگر این سخن درست باشد، واقعه سال ۱۹۶۷ رخدادی است که بسیاری از اندیشمندان جهان عرب بهنوعی در ارتباط با آن به تکاپو افتادند. این امر نه فقط در حوزه فلسفه، بلکه در سایر زمینهها نیز قابل مشاهده است؛ ادبیات، شعر، داستان، موسیقی و… .
علت این رسوایی، وضعیت بد و چنین شکست مفتضحی چیست؟ از جهت تمدنی و سختافزاری، دستکم در ظاهر، مشکلی نبود. پس علت شکست باید چیزی نرمافزاری و فرهنگی باشد. مشکل در ذهن و جانِ جهان اسلام جای دارد. از این روی تصمیم گرفت که راه فلسفه را در پیش بگیرد. به فرانسه رفت و موفق شد از دانشگاه سوربن دو مدرک دکترا در زمینه فلسفه بهدست آورد و در حوزههای منطق، فلسفه زبان و اخلاق متخصص شد. تاکنون حدود بیست و پنج اثر از او منتشر شده است. مقالات، سخنرانیها، مصاحبهها و یادداشتهای او بیشمار است. کتابهای متعددی درباره اندیشههایش نوشته شده و حتی مخالفان و منتقدانش نیز او را ستودهاند. کتاب مهم او "سوال الاخلاق" در سال ۲۰۰۰ از طرف سازمان بینالمللی کنفرانس اسلامی (آیسسکو) مورد تقدیر قرار گرفت و نیز جایزه کتاب سال جهان اسلام را از آن خود کرد. محل اهدای جایزه در آن سال ایران بود، اما او نیامد. شاید میدانست که اینجا در چنین مراسم و همایشهایی چیزی جز تعارف و تشریفات وجود ندارد. البته او به نظریات ایرانیان توجه دارد و برای مثال نظریه ولایت فقیه امام خمینی (۱۲۸۱-۱۳۶۸) را در مباحث سیاسی خود بهکار گرفته است.
طاها عبدالرحمان با اینکه در پایتخت فرهنگی اروپا تحصیل کرد، اما به هیچ وجه شیفته و دلباخته غرب نشد؛ از غرب معاصر بهرهبرداری میکند اما غربزده نیست. او دل در گرو سنت اسلامی داشت و منتقد بسیاری از متفکران جهان عرب شد. اگرچه نسبت به سنت اسلامی نیز انتقادهایی جدی داشت، اما بر این باور بود که راهحل مشکلات امروز بدون استفاده از سنت بهدست نمیآید. هرگونه نوآوری باید از درون سنت اسلامی زاییده شود؛ یعنی تنها با بازخوانی و بازسازی سنت در پرتو دستاوردهای فکری معاصر به نتیجه مطلوب میرسیم. او بهطور کلی بیش از سایر اندیشمندان جهان عرب به سنت اسلامی ارج مینهد و از معدود فیلسوفان طراز اولی است که سکولار نیست. عبدالرحمان با این رویکرد کارهای خود را شروع کرد و از دهه هفتاد میلادی به عنوان یک صاحبنظر شناخته شد و در دهه هشتاد میلادی در ردیف متفکران طراز اول جهان عرب قرار گرفت. اگرچه کسانی همچون حسن حنفی (۱۹۳۵- )، نصر حامد ابوزید (۱۹۴۳-۲۰۱۰)، محمد آرکون (۱۹۲۸-۲۰۱۰)، محمد عابد الجابری (۱۹۳۶-۲۰۱۰) در ایران شناخته شده هستند و آثارشان نیز به فارسی ترجمه شده است، اما عبدالرحمان هنوز هم به جامعه ایران معرفی نشده است. به نظر میرسید ایرانیان تنها به متفکران عربی روی میآورند که در غرب به شهرت برسند؛ برای مثال ادوارد سعید (۱۹۳۵-۲۰۰۳). این رویکرد پذیرفتنی نیست. جریانهای فکری معاصر در جهان عرب به قدری غنی هستند که شایسته بالاترین توجه و اهتماماند. آری، میتوان آن متفکران را نقد کرد و حتی با آنان مخالفت کرد، اما نباید دستاوردهای چشمگیرشان را نادیده گرفت. اما ظاهرا ما میلی نداریم که زود و بهطور مستقیم به سراغ اینگونه متفکران برویم و همیشه با چند دهه تاخیر آنها را کشف میکنیم! این اشتباه پیامدهایی بدی برای ما داشته و خواهد داشت. ما در اصل بخشی از جهان اسلام هستیم و نه غرب. لذا ارتباط فکری و فرهنگی ما با جهان اسلام باید بیش از غرب باشد و نیز پیش از آن. اما قضیه وارونه است. این هم یکی دیگر از مشکلات جهان اسلام است؛ جهانی انباشته از دردسر و مشکلات رنگارنگ.
البته شاید به علت همین گرفتاریها باشد که عالم اسلام جهان خاموشی نبوده و همیشه تحرک جدی داشته است و به تکاپو افتاده است که خود را نجات دهد. از نیمههای قرن بیستم تاکنون جنبشهای اسلامی یکی پس از دیگری سر برآوردهاند. اما بیشتر این جریانها ناموفق بودهاند. از نظر عبدالرحمان علت شکستها این است که مبانی فکری و نظری محکمی برای آنها وجود ندارد و به همین دلیل نمیتوانند تا انتها پیش بروند و به نتیجه برسند. غالبا هم در میانههای راه طعمه دشمنان میشوند. از طرف دیگر اگرچه دامنه پژوهشهای عبدالرحمان بسیار وسیع بوده و پروژههای فکری او نیز متعدد است، اما هدف نهایی این فیلسوف مغربی تاسیس مدرنیته اسلامی است؛ مدرنیتهای که مبتنی بر اخلاق و معنویت اسلامی باشد. از نظر او این مقصود امکانپذیر است؛ زیرا مدرنیته ذاتا غربی نیست، بلکه مدرنیته غربی فقط یکی از شکلهای تحقق آن است؛ شکلی که از قضا معیوب و نارسا است. مدرنیته روحی دارد که جهانشمول است و نسبت به همه اقوام و ملتها و کشورها یکسان است. لذا همگان میتوانند در آن مشارکت کنند، از جمله ملتهای مسلمان. برای این امر نیز باید مبانی فکری و نظری متناسب با جهان اسلام طراحی شود. در میان مبانی فکری و نظری، عقلانیت یکی از مهمترین مواردی است که باید بومیسازی شود. به همین علت عبدالرحمان در آثار گوناگون خود به این موضوع پرداخته، اما این کتاب خود را به طور کامل به این نظریه نوآورانه خویش اختصاص داده است. البته همین عقلانیت با مباحث دیگری نیز گره میخورد. در منظومه فکری این فیلسوف، معرفتشناسی، انسانشناسی، هستیشناسی، اخلاق و حتی فلسفه سیاسی، حوزههایی هستند که در یک ارتباط ارگانیک با یکدیگر به سر میبرند. در اینجا مجالی نیست که به هیچکدام از آنها حتی اشاره کوتاهی کرد و لذا فقط به چیزی میپردازیم که به موضوع کتاب ارتباط پیدا میکند. اما خواننده باید به کلیت منظومه فکری عبدالرحمان توجه داشته باشد.
هدف اصلی عبدالرحمان در زمینه عقلانیت این است که نظریهای کاملا بومی و اسلامی ارائه کند. دیگر نظریات، همچون نظریه مشهور هابرماس، بهکار جهان اسلام نمیآید. او در اینباره سه نوع عقلانیت را مطرح کرده که در طول هم واقع میشوند. این سه عقلانیت را به ترتیب "عقل مجرد"، "عقل مسدد" و "عقل موید" مینامد. این کتاب سه بخش است و هر بخش به یکی از این موارد اختصاص دارد. در ابتدای کتاب، مقدمه مفصل و روشنگر مترجم خواننده را بهخوبی با کلیات زندگی، آثار و اندیشههای این متفکر معاصر آشنا میکند و زمینه را برای فهم بهتر اثر فراهم میسازد. نویسنده پس از مقدمهای کوتاه، در هر بخش ابتدا عقلانیت مربوطه را تعریف کرده و سپس ویژگیها و احکام آن را توضیح میدهد. او کتاب را با عقل مجرد آغاز میکند. عقل مجرد عقلانیت متعارف و علمی است؛ عقلانیتی است که وابستگی و ارتباطی به دین ندارد. پس از اینکه نشان داده میشود این عقلانیت دارای محدودیتهایی است، به سراغ عقلانیت بعدی و بالاتر میرویم؛ عقل مسدد. این عقلانیتِ برتر، دینی و شرعی است، اما دچار آفتهایی میشود. پس از برشمردن آفتهای آن به والاترین عقلانیت گام میگذاریم. عقل موید عقلانیتی اخلاقی و عرفانی است که مشکلات آن دو را ندارد. این عقلانیت برخوردار از کمالاتی است که به تفصیل توضیح داده میشود. بهطور کلی از نظر عبدالرحمان عقل با عمل و تجربه رابطه تنگاتنگی دارد. لذا عقلانیت اسلامی نیز در یک ارتباط مستقیم با عمل و تجربه دینی قرار میگیرد. اوج عقلانیت نیز در ارتباط با معنویت یا تجربه معنوی محقق میشود.
اگر این دیدگاه را بپذیریم که در دو ساحت نظر و عمل هیچ گشایشی برای ما حاصل نخواهد شد مگر اینکه پاسخهایی از دل سنت خودمان بهدست آوریم که بومی و متناسب با وضعیت فرهنگی و اجتماعی خود ما باشند، در این صورت لازم است که چنین آثاری را جدی بگیریم. واقعیت این است که هم "آنچه هستیم" و هم "آنچه میخواهیم باشیم" به جهان عرب نزدیکتر است تا جهان غرب. متفکران جهان عرب چند دهه پیش از ما گام در راهی نهادند که ما اینک به فکر طی کردن آن هستیم. استفاده از یافتهها و دستاوردهای آنان کار ما را سادهتر میکند، به همان اندازه که نادیدهگرفتن آنها کار را بر ما دشوار میسازد.
و نکته آخر آنکه این کتاب، همانند دیگر آثار طاها عبدالرحمان، فشرده، پیچیده و دشوار است و خواندن آن، علاوه بر دانش لازم، دقت و توان ذهنی بالایی هم نیاز دارد. لذا مطالعه آن به نوآموزان توصیه نمیشود. کسانی میتوانند به طور کامل آن را دریابند که علاوه بر فلسفههای مدرن غربی با علوم اسلامی نیز بهخوبی آشنا باشند. به عبارت دیگر کسانی که به دنبال نوعی سنتر میان سنت و مدرنیته هستند، از این کتاب محظوظ خواهند شد و حتی لذت خواهند برد. کسانی که سنت کهنه محض یا نظریات معاصر غربی صرف آنها را خرسند نمیکند، دستوپنجه نرم کردن با این کتاب برای آنان مفید خواهد بود؛ هم چشمانداز نظری گستردهتری پیشِ روی آنها پدید خواهد آمد و هم نکات و بصیرتهای بسیاری خواهند آموخت. گمان میکنم خواننده ایرانی، وقتی که پس از یک دورهی نفسگیر، مطالعه این اثر دشوار را به پایان میرساند، اولین چیزی که به ذهن او خطور خواهد کرد، این است: واقعا از چه چیزهایی بیخبریم!
*دکترای فلسفه
به نقل از الف کتاب
*****
«کنش دینی و نوسازی عقل»
نویسنده: طاها عبدالرحمان
مترجم: هادی بیگی
ناشر: ترجمان علوم انسانی
۲۹۶ صفحه، ۲۳۰۰۰ تومان
شما میتوانید در صورت تمایل کتاب «کنش دینی و نوسازی عقل» را از اینجا به صورت اینترنتی خریداری کنید.