این مقاله را به اشتراک بگذارید
از دشواریهای زندگی نهراسید!
نگاهی به کتاب «داستانهای خوب برای دختران بلند پرواز» اثر النا فاویلی و فرانچسکا کاوالو/ ترجمهی امید سهرابینیک
نیره رحمانی
مادرم تعریف میکند هنگام به دنیا آوردن بچههایش در بیمارستان، وقتی میشنید نوزاد دختر است، گریهاش میگرفت؛ نه برای اینکه دوست داشته همه بچههایش پسر باشند، نه! گریه میکرد چون میدانست چه آینده دشواری پیش روی آنهاست، همان مسیری که خودش طی کرده بود حالا پیش روی این نوزاد کوچک میدید؛ هم فکر اینکه روزی باید مثل خودش زایمانی دشوار و پر درد را تجربه کند کافی بود برای گریستن… در روزگار ما دیگر کسی در بیمارستان از جنسیت بچه مطلع نمیشود، پیش از آن خبرها میرسد. باید اعتراف بکنم من نیز اگر نه با این شدت، اما وقتی از جنسیت فرزندانم آگاه شدم، احساسی خاص نسبت به نوزاد دخترم داشتم، نسل ما اگرچه دشواریهای نسل قبل را نداشت اما به موانع و دشواری های خاص خود دچار بود.
زن بودن شرایط خاصی را به دنبال دارد (اگر نخواهیم آن را دشواری بنامیم)، این خاص بودن به نسبت اینکه در چه جامعهای و با چه ویژگیهای فرهنگی و سیاسی و به ویژه دینی، زندگی میکنیم متغیر است. به همین خاطر است که در نگاه اغلب ما اگر یک زن به مقام ریاست جمهوری برسد، کار مهمتری انجام داده در قیاس با یک مرد که به مقام ریاست جمهوری برسد، حتی در کشورهایی که موقعیتهای برابری به لحاظ قانونی برای زنان و مردان در نظر گرفته شده است.
«داستانهای خوب برای دختران بلندپرواز» که به تازگی توسط نشر نو به بازار آمده، در دل چنین شرایطی شکل گرفته است. «النا فاویلی» و «فرانچسکا کاوالو»، با تاکید بر اهمیت این موضوع کتاب را آغاز کردهاند، اهمیتی که حاصل ماموریتی است که برای آن در نظر گرفتهاند: «بسیار مهم است که دخترها از اهمیت موانعی که سر راهشان قرار دارد آگاهی پیدا کنند. به همان اندازه هم مهم است که درک کنند این موانع بر طرف نشدنی نیست. باید بدانند نه تنها راهی برای چیره شدن به موانع میتوانند پیدا کنند بلکه باید این را هم بدانند که میتوانند آن موانع را برای همیشه از سر راه نسلهای مختلف بردارند. درست مانند کاری که این زنان بزرگ انجام دادهاند.»
پس پیداست که نویسندگان کتاب «داستانهای خوب برای دختران بلندپرواز» در این کتاب به سراغ زنانی رفتهاند که کارهای بزرگی را به انجام رساندهاند، زنانی که برخی از آنها در تاریخ ماندگار شدهاند و برخی هم گمنام ماندهاند، اگرچه این گمنامی چیزی از اهمیت کار آنها کم نمیکند، چه بسا که این نکته نشان از اهمیت کار نویسندگان کتاب دارد که کوشیدهاند در کنار زنان نامدار به سراغ آن زنان کمتر شناخته شدهای بروند که کارهای بزرگی انجام دادهاند.
با این رویکرد، محتوای کتاب قرار است الهامبخش دخترانی باشد که افکاری بلند پروازانه در ذهن دارند، کسانی که به محض روبرو شدن با اولین موانع از تصمیم خود صرف نظر میکنند. خواننده کتاب در داستانهای روایت شده با یک نکته بسیار مهم روبه رو می شود و آن چیزی نیست جز داشتن قلبی پر امید و ارادهای راسخ برای غلبه بر این دشواریها. در میان زنانی که نویسندگان کتاب برگزیدهاند و داستان زندگی آنها را روایت کردهاند از هر طیفی میتوان یافت، زنانی که به فرهنگهای مختلف تعلق دارند و در زمان و مکان گوناگونی زندگی کردهاند. این تنوع باعث میشود که خوانندگان کتاب نیز هر چقدر که متفاوت باشند و یا در کشورهایی گوناگون و با فرهنگ و مذهب مختلف رندگی میکنند، بتوانند نمونههایی الهام بخش مطابق شرایط خود در آن بیابند. نگاهی به اسامی زنانی که قهرمان این کتاب هستند خیلی روشن این مسئله را نشان میدهد: آرتمیزیا جنتیلسکی(نقاش)؛ آسترید لیندگرن (نویسنده)؛ آلفونسینا استرادا (دوچرخهسوار)؛ آملیا ایرهارت(خلبان)؛ آمنه الحداد (وزنهبردار)؛ آنا پولیتکوفسکایا (روزنامهنگار)؛ آن ماکوسینسکی (مخترع)؛ اشلی فیولک (موتورسوار)؛ الیزابت اول (ملکه)؛ امینه غریب فقیم (رئیس جمهور و دانشمند)؛ اویتا پرون (سیاستمدار)؛ ایرنا سندلر (قهرمان جنگ)؛ بالکیسا چایبو (فعال حقوق زنان)؛ برندا چپمن (کارگردان)؛ پولیکارپا سالاواریتا (جاسوس)؛ تامارا دلمپیتسکا (نقاش)؛ جولیا چایلد (آشپز)؛ جین آستین (نویسنده)، مریم میرزانژاد (ریاضی دان) ویرجینیا وولف (نویسنده) و … بیان شده است.
ایده نوشتن این کتاب به عنوان یک ضرورت، با حمایت مالی خانوادههای مختلف در سراسر جهان انجام شده است، خانوادههایی که ایجاد حس اعتماد به نفس در دخترانشان و هم چنین ارائه الگوهای الهام بخش برای فرزندانشان را چنان دارای ضرورت میدانستند که از نزدیک به هفتاد کشور مبلغی غریب به یک میلیون دلار را برای اجرایی شدن این پروژه ارسال کردند. حاصل کار نیز آنقدر رضایتبخش بود که برخی از اثر حاضر را به عنوان اولین کتابی که برای دخترانشان خریدند، عنوان کردند. البته این کتاب اثری نیست که تنها مختص به دختران باشد، روایتهای نقل شده در کتاب برای پسران نیز میتواند سودمند باشد؛ هم در ایجاد اعتماد به نفس و هم در بازنمایی ارزش پشتکار برای رسیدن به نگاهی تعدیل شده درباره زنان.
نویسندگان این کتاب علاوه بر مقدمه اصلی کتاب، یادداشتی هم به مناسبت انتشار برگردان فارسی آن توسط امید سهرابینیک نوشتهاند و با خوشحالی از انتشار کتاب به فارسی، اشارهای به زنان برجسته ایرانی در سالهای اخیر داشتهاند، به ویژه مریم میرزا میرزاخانی (ریاضیدان) که به عنوان یکی از این زنان موفق انتخاب شده و بخشی از کتاب به او اختصاص یافته است.
در این کتاب به زندگی قریب به صد زن پرداخته شده است، نویسندگان ساختار از پیش طراحی شدهای برای کتاب در نظر گرفتهاند، نام و نشان، تاریخ تولد و مرگ، حرفه فعالیت و جملهای قصار از این شخصیتها در کنار یک متن کوتاه هر بخش کتاب را تشکیل میدهد. نوشتههای کوتاه، خواندنی و روان هستند، تاکید نویسندگان در این متنهای کوتاه بر دو نکته اساسی است، نخست روشن شدن موقعیت هر فرد و کار مهمی که به انجام رسانده است. نشر نو با خوش سلیقگی روبهروی هر متن تصویری از این شخصیت ها را قرار داده است که نقاشیهایی از هوشنگ اکبرزاده هستند و در زیباتر شدن و مقبولیت کار تاثیر بسیار دارند.
این کتاب به نیت آن نوشته شده است که به خواننده خود انگیزه و اعتماد به نفس کارهای بزرگ را بدهد، بنابراین نه تنها در ابتدای کتاب محلی برای نوشتن نام صاحب کتاب در نظر گرفته شده، در انتهای کتاب نیز صفحهای هم به صاحب کتاب اختصاص داده شده است، به این امید که روزی داستان کار بزرگ خود را به این صفحه بیفزاید و صفحه مقابل را هم به تصویری از خود مزین کند.
به نقل از الف کتاب
****
«داستانهای خوب برای دختران بلندپرواز»
(قصههایی درباره زنان استثنایی)
نویسندگان: النا فاویلی و فرانچسکا کاوالو
مترجم: امید سهرابینیک
۲۰۰صفحه، ۲۵۰۰۰ تومان