این مقاله را به اشتراک بگذارید
بررسی رمان «حوالی خیابان سی تیر»
مردان بیزن و زنان بیمرد
ناصر تیموری
رمان «حوالی خیابان سی تیر» قصهای است که از درد زنها میگوید ولی «زنگرا» نیست. برشی است از زندگی بخشی از زنان امروزی. زنانی شاغل در شرکتی بزرگ. قصه شامل ١٧ بخش است که میترا با ۶ بخش، کتایون ۵ بخش، محسن ۴ بخش و تهمینه با ٢ بخش، داستان را پیش میبرند. افراد دیگری هم هستند که در این داستان کم و بیش نقشی دارند: نسرین، مریم، خانم صفاریان، خاله زری، آقای مرادی، سروش، منوچهر، حاج قاسم معدنچی و… در میان شخصیتهای داستان، جز نسرین که از خانوادهای متمولِ بازاری است، به نظر میرسد که بقیه در زمره خانوادههای متوسط شهری باشند. میترا و صفاریان ویراستارند. کتایون و مریم و نسرین هم مترجم. به هرحال با خواندن کتاب متوجه میشویم که با نویسندهای «کاربلد» مواجهایم؛ کسی که عناصر داستان را به خوبی میشناسد. قصه، حادثهمحور نیست؛ گفتوگومحور است. در اینگونه قصهها توجه به ریتم بسیار مهم است و نویسنده با کوتاه کردن بخشها، به خوبی توانسته ریتمی مناسب و منسجم ایجاد کند و خواننده را تا انتها به دنبال خود بکشد. انتخاب راوی مناسب، یکی دیگر از زیرکیهای نویسنده است. راویها، اول شخص درونیاند و نه بیرونی و همین انتخاب درست موجب شده که نویسنده در قسمتهایی که لازم دیده به شکلی محدود، به جریان سیال ذهن وارد شود. قصه در بطن خود بسیار تلخ است و از سرخوردگی نسل جوان حکایت میکند. با خواندن این داستان از ماهیت کار شرکت اطلاعی به دست نمیآوریم ولی متوجه میشویم که میترا هفت، هشتسالی است که استخدام شده ولی هنوز بیمه نشده است. کتایون، مریم و نسرین نیزکم وبیش چنین وضعیتی دارند و به همین دلیل است که پس از اعمال سیاست «تعدیل نیرو»، جز نسرین، بقیه از کار اخراج میشوند. قصه با روایت میترا شروع و با او تمام میشود. در آغاز قصه میفهمیم که میترا از نامزدش سروش، جدا شده و مشکلات روحی زیادی دارد. او تنهایی را به بودن در جمع و نوشتن را به حرف زدن ترجیح میدهد. شخصیتی متین و جاافتاده دارد. آدمی متفکر و درونگراست. در پی انتخاب کردن است نه انتخاب شدن؛ و سعی دارد خود را از سایه سنگین سنتها بیرون بکشد؛ سنتهایی که فکر میکند به ناحق بر او تحمیل شدهاند. قصه، قصهای چندصدایی است. این چندصدایی بودن را نه فقط در لحن راویان داستان بلکه حتی از دیدگاه آدمها نسبت به مسائل درونی و بیرونیشان میتوان فهمید. نقطه مقابل میترا، تهمینه است. او که در این داستان صدایی متفاوت از بقیه شخصیتها دارد، زنی سنتی است که پس از جدا شدن از همسرش با دخترش زندگی میکند و برخلاف میترا در پی انتخاب شدن است نه انتخاب کردن. تهمینه به دنبال سرپناهی است تا بتواند زندگی بیدغدغهای را آغاز کند و زمانی که توسط آقای مرادی انتخاب میشود، خیلی زود میپذیرد و به عقد او در میآید. شخصیت کتایون حد فاصل میان میترا و تهمینه است. گرچه از نظر شخصیتی به میترا نزدیکتر است تا به تهمینه. او میخواهد در آزمون دکتری شرکت کند؛ نه به دلیل عشق و علاقهاش به درس خواندن؛ بلکه برای دست یافتن به امنیتی شغلی. شخصیت محسن نیز کم وبیش به شخصیت میترا شباهت دارد و بیدلیل هم نیست که در روند قصه، ایندو به هم نزدیکتر میشوند. مریم شخصیتی خنثی دارد و به نظر میرسد که بیشتر نقش یک مکمل را ایفا میکند. ولی نسرین که از وضع مالی مناسبی برخوردار است به انحای مختلف سعی در نفوذ در دل اطرافیان دارد. بابت این کار هزینه هم میکند؛ ولی نه از سر انساندوستی بلکه برای سرک کشیدن بیمارگونه به زندگی دیگران. اوکنجکاوی مزمنی در حد فضولی کردن در زندگی دیگران دارد. از نکات برجسته قصه، شخصیتپردازی محسن است. نویسنده با اینکه زن است خیلی خوب توانسته شخصیت مردی به نام محسن را به تصویر بکشد. اما نکته بسیار مهم دیگر در این داستان تنهایی آدمهاست. اگرچه شخصیتها به ظاهر زیستی مشترک دارند و در کنار هم هستند ولی تنهایند. میترا، کتایون، مریم و تهمینه همگی تنهایند. مردهای قصه نیز حال و روزشان همین است. محسن، سروش، منوچهر، آقای مرادی و حتی حاج قاسم معدنچی که در اثر ریزش معدن جان میسپرد. گویی قصه، قصه آدمهای تنهاست. مردان بیزن و زنان بیمرد.
به نقل از اعتماد
*****
«حوالی خیابان سی تیر»
نویسنده: رکسانا حمیدی
ناشر: افراز
۱۴۷ صفحه، ۱۵۰۰۰ تومان