این مقاله را به اشتراک بگذارید
اعجوبهای آفریده شده برای نوشتن
امیر مهنا
زمانی که از نویسندگان ترکیه حرف میزنیم؛ اولین نویسندهای که اسمش زودتر از دیگران به یاد ما ایرانیها میآید «عزیز نسین» است. طنزنویسی با رویکرد انتقادهای ریز و درشت به مسائل اجتماعی، اقتصادی و البته سیاسی دارای وجوه جهانشمول. نسین نویسندهای است که مثل آبخوردن طنز مینویسد چون برای سوژههایش راه دوری نمیرود و معمولا هم با کسی شوخی ندارد. شناخت جامعه زمان خود به علاوه مطالعات گسترده در تکمیل این شناخت از زوایایی چون شخصیتشناسی، روانشناسی و جامعهشناسی باعث شده که مخاطب آثار این نویسنده، کلمه به کلمه کارهایش را حرفهایی برآمده از زبان خود ارزیابی کند و به قول معروف دچار نوعی همذاتپنداری در روند اثر شود. شخصیتهای آثار نسین، شخصیتهایی برآمده از کف اجتماعاند. شخصیتهایی قدرتمند و دارای ایجاد حسی از باور که به دلایل گوناگون، محکوم به ایستایی و توقف رشد و حتی عقبگردهای تاریخیاند. یعنی رگهای از طنز موقعیت که نه در دام ژورنالیسم محض گرفتار میشود و نه تن به تکرار آزاردهنده میدهد. در مرور آثار عزیزنسین به این واقعیت غیرقابل انکار میرسیم که آنچه بیش از هر مورد دیگر برای این نویسنده اهمیت داشته، احترام بیچون و چرا به شعور مخاطب است. مخاطبی که در هر سطح از دانش اجتماعی میتواند با سیر روایتهای سرراست و بدون پیچیدگیهای دستوپاگیر همراه شود.
یکی از منتقدان حوزه ادبیات داستانی در جایی گفته است که منتقدان به این جهت از آثار طنز تنفر دارند که به علت خنداندن خواننده، تمام راهها را بر نقد و نظر فنی میبندند و نظر منتقد بر یک اثر طنز معمولا جدی گرفته نمیشود و اغلب با عکسالعملهای منفی روبهروست. نظرگاه این منتقد بدون شک شامل همه کارها درحوزه طنز نمیشود اما یکی از مصداقهای بارزش، تکتک آثار نسین است. در میان کارهای این نویسنده که اغلب به چندین زبان زنده دنیا ترجمه شدهاند، کمتر اثری یافت میشود که مورد نقدو بررسی موشکافانه قرار گرفته باشد چون اتمسفر این آثار بیش از آنکه ریشه در تخیل داشته باشند، دارای باری از حقیقت غیرقابل انکارند و کمتر منتقدی تن به کتمان حقایق عریان میدهد.
جهان داستانی نسین معمولا بر بازآفرینی واقعیتهایی استوار است که مابهازای بیرونی دارند. جهانی که بر پایه شرح زندگی سخت یک کارگر، یک کارمند دونپایه، پدری عیالوار، مادرینگران از بیپولی و… ساخته میشود که نمونههایش را در هرکجای جهان میتوان یافت. هنر عزیزنسین در نوشتن کارهایش؛ چفت و بست مستحکم فرم و محتوا با هم است، آنهم به شکلی که کمترین روزنهای بر طرح ایرادات معمول بازنمیگذارد.
پرداختن به چرایی این نکته مهم که طنزهای نسین را از حالتی مصرفی بیرون آورده و تبدیل به آثاری مانا کرده است، به فرصتی بیش از این نیاز دارد اما موضوع دوگانگی شخصیتهای داستانی این نویسنده را میتوان به عنوان یکی از برگهای برندهاش به شمارآورد، نوعی دوگانگی فرهنگی که بر اثر فشارهای اجتماعی- سیاسی گریبان فرد را میچسبد و از او موجودی میسازد که تشخیص چهره واقعیاش را به کاری غیرممکن تبدیل میکند، موجودی که ارایه تصویرش یا در قالب طنز ممکن است یا تراژدی.
عزیز نسین با کمال سادهنگری در امور زندگی مردم ترکیه، خصوصا در صدساله اخیر، به کشف زوایایی از روحیه آدمها نائل آمده که با هر دوپا در باتلاقی از اختناق فرو رفتهاند. اختناقی که بعد از کودتای خونین سال ١٩٨٠ گستردهتر شد و پیش از هر مورد دیگر گریبان مطبوعات و نویسندگان را گرفت.
فساد همهجانبه، فروپاشیهای اخلاقی، پخمهسالاری به جای نخبهسالاری، رسواییهای مالی و سیاسی و… اغلب تشکیلدهنده فضاهای داستانی عزیزنسین هستند. طنزهایی سیاه که هم میگریانند و هم میخندانند. جدای همه موارد، توجه جدی مترجمان ایرانی به آثار عزیزنسینهم نکتهای قابل تاملاست. این توجه تا جایی ریشه دوانده که نویسنده مطرح دورانی خاص از تاریخ ایران، یعنی صمد بهرنگی هم از آن بینصیب نمانده وحتی احمد شاملو را هم وسوسه کرده است.
گذر زمان تاکنون ثابت کرده که فقط عزیزنسین میتواند مانند عزیزنسین بنویسد. آن گونه که آدمهای مطلع از وضعیت ادبیات ترکیه میگویند، هنوز کسی در این کشور نتوانسته از لحاظ جذب مخاطب و ایجاد زبانی منحصر به خود، به پای این نویسنده برسد و تقلیدهای نهچندان اصولی در ایران هم از همان اول تجربیاتی شکستخورده بوده و هستند. در شرح زندگی عزیزنسین، تجربههای شکست فراوان است. شکستهایی که هرکدام به تنهایی میتوانند آدمی را تا آخر عمر منزوی و افسرده کنند. برخوردهای خارج از دایره اخلاق که با آثار اولیه این نویسنده شده نشان میدهد که او مانند ققنوس در اساطیر ما، بارها و بارها از دل خاکستر خود بلند شده و سر زانوها را تکانده و دوباره از صفر شروع کرده است. نویسندهای که بتواند در عمری حدود ٨٠ سال بیش از دوهزار داستان قابل انتشار و قابل ترجمه بنویسد.
به نقل از اعتماد