این مقاله را به اشتراک بگذارید
ابعاد مختلف و ترسناک اتفاقی چون تجاوز
پولاد امین
سالها میشد که خبری از منیژه حکمت پشت دوربین البته به عنوان کارگردان نبود. فیلمسازی که یک زمانی با نخستین فیلمش، زندان زنان، تمام توجهات را به خود جلب کرده؛ جوایز سینمایی را درو و در یکی از بزنگاههای تاریخی کشور وظیفه اجتماعی-سیاسی هنر را با همان نخستین فیلمش ایفا کرده بود؛ سالها بود که فقط به عنوان تهیهکننده در سینما حضور داشت و البته در این حیطه نیز بسان همیشه کارنامهاش موفق بود و با فیلمهایی مثل شهر موشها و… در صدر آمارهای فروش قرار میگرفت.
منیژه حکمت اما امسال بالاخره بعد از فیلم ناموفق سه زن با فیلم جدیدی به عنوان کارگردان پا به جشنواره گذاشت؛ جاده قدیم. فیلمی با یک موضوع ملتهب که خیلیها امید داشتند بتواند یکبار دیگر خاطره زندان زنان را زنده کند؛ اما….
جاده قدیم درباره زنی است که در آستانه سال نو مورد تعرض قرار میگیرد و حالا باید با زخمهای این اتفاق روحتراش کنار آید؛ با دردها و تنهاییها و البته روابطی که بعد از چنین آواری که بر سر میآید، انگار دیگر همان روابط نیستند که بودند و آدمهای پیرامون شخص آسیبدیده نیز هم. منیژه حکمت در جاده قدیم میخواهد نقبی بزند به جامعه امروز؛ اما….
با اینکه جاده قدیم در سینماهای مردمی جشنواره با استقبال نسبی مواجه شده است اما متاسفانه وضع و حال سالن رسانهها در زمان نمایش این فیلم چندان رو به راه نبود؛ با اینکه برخلاف حس عمومی سالن، اما، واکنشهای رسانهها درباره این فیلم به این یکدستی نیز نبود و میشود گفت جاده قدیم که در روزهای ابتدایی جشنواره اکران شد، واکنشهای متفاوتی را به دنبال داشته که این فیلم و واکنشهای پیامد نمایشاش را در گفتوگو با منیژه حکمت مروری دوباره داریم.
خانم حکمت میشود بگویید که چرا بعد از این همه سال جاده قدیم؟ اصلا این فیلم از کجا آغاز شد؟
ببینید این هم مثل هر فیلم دیگری که روند طبیعی زایش را پی گرفته باشد، یک لحظه مشخص شکلگیری ندارد و میتوان گفت که رخدادها و مسائل شخصی و اجتماعی هر فردی وقتی در ذهن او تهنشین میشود، درنهایت به ایدهها و عقیدههایی میرسند که میشوند یک فیلمنامه، یک رمان، یک داستان، فیلم، تئاتر یا حتی یک قطعه موسیقی. درباره جاده قدیم نیز باید بگویم که ایده اولیه این فیلم تقریبا از ١٠سال پیش در ذهن من بود. حتی در همان ١٠سال پیش یک طرح ابتدایی نیز نوشته بودم و همان روزها میخواستم فیلمی درباره خشونتهای جامعه و بهخصوص مسأله تجاوز که شاید در این بین یکی از خشنترین رفتارهاست، بسازم.
دلیل خاصی داشت که این موضوع تا این حد برایتان مهم بود؟ این را از این جهت میپرسم که ١٠سال پیش شاید این موضوع در این سینما هنوز تابو بود.
بله؛ اما به هر حال باید از جایی آغاز میشد دیگر؛ خصوصا که به این باور رسیده بودم که جامعه به سمتی حرکت میکند که ما شاهد رفتارهای بشدت خشن در آن هستیم. الان هم البته این وضع و حال حاکم است و همه چیز را نباید منحصر کرد به آن ١٠سال پیش که گفتم. وقتی جامعه به این درجه از خشونت میرسد، این خشونت بعضا از درون پستوهای خانهها به سطح جامعه میآید.
فیلمنامه را براساس پژوهشهای اجتماعی پیش میبردید؟
پژوهش که زیاد داشتیم؛ اما از آن مهمتر افزودهشدن دانستهها در روند این تحقیقات بود. درواقع در روند تحقیقات اجتماعی به این مسأله پی بردم که متاسفانه وضع بسیار خرابتر از آن چیزی است که من تصور میکردم. با این نگاه و این دستاوردها بود که شروع کردم به نوشتن فیلمنامهای که هدف اولش نشاندادن رفتار خشونتآمیز در جامعه و خانواده بود. آن روزها تصمیم داشتم فیلمی بسازم که شبیه آینه باشد تا ما بتوانیم رفتار خودمان را در آن بررسی کنیم؛ اما هر چه گذشت دیدم ماجرا ابعاد دیگری نیز دارد و اینها حتی ترسناکتر هم هستند. در تحقیقاتی که برای نگارش فیلمنامه داشتم هر چه جلو رفتم، کمکم متوجه شدم آنچه که دردناکتر از تجاوز است، مورد قضاوت قرارگرفتن فردی است که این اتفاق برای او رخ میدهد؛ یعنی شخص آسیبدیده هم از طرف متجاوز آسیب میبیند و هم از سوی دیگران و حتی نزدیکانی که به طرزی بیرحمانه او را مورد قضاوت قرار میدهند.
وقتی ماجرایی چون تجاوز پیش میآید، خواه ناخواه فیلم به سمت حال و هوایی زنانه میل میکند. درست است که این موضوع میتواند قربانیانی از هر دو جنس داشته باشد، اما به هر حال در فیلم شما این زن است که چنین آزاری میبیند و همین هم فیلم شما را حال و هوایی زنانه داده است. میشود بگویید دلیل اصرار و تأکید شما برای ساخت فیلمهای زنانه چیست؟
ما در این کشور هشتاد میلیون نفری چهل میلیون انسان داریم که جنسیتشان زن است و من بهعنوان سینماگر که امکان و تریبونی دارم، بیان مطالبات و مشکلات آنان را وظیفه خود میدانم. وقتی این نکته بدیهی که نیمی از ایران و البته هر جای دیگر دنیا را زنان تشکیل میدهند، تبدیل به یک باور عمومی شود، آن وقت است که دیگر چنین پرسشهایی پیش نمیآید. سالهاست زنان جامعه ایران در بیان و مطالبه حقوق خود مشکل دارند و من بهعنوان سینماگر آیا میتوانم در این شرایط وظیفهای به غیراز بیان این معضلات برای خودم تعریف کنم؟
سینمای ایران همواره در نشاندادن چنین مشکلاتی رو به طبقه پایین فرهنگی و یا خانوادههای سنتی میپردازد که در مورد آنها موضوعی مانند پنهانکردن اصل مسأله توسط زن طبیعی به نظر میرسد؛ اما در جاده قدیم یک زن مدرن و باسواد را داریم که میخواهد قضیه تجاوز را با سکوت برگزار کند و از این ماجرا بگذرد و کش ندهد.
خب این چیزها به طبقه اجتماعی یا جایگاه فرهنگی آدمها چندان ربطی ندارد. پنهانکاری ریشه در فرهنگ ما دارد و نمیشود آن را مرتبط با سنتی یا مدرنبودن خانوادهها دانست. از اینرو که تم اصلی فیلم جاده قدیم را خودم پنهانکاری و مورد قضاوت قرارگرفتن میدانم؛ بنابراین ناچار از اتخاذ این روش بودهام و البته در تحقیقات پردامنهمان نیز به این نتیجه رسیده بودیم.
به چه نتیجهای؟ اصلا چرا در موارد مشابه این کتمان و نادیدهگرفتن پیش میآید؟
احترام قایلنبودن به حریم شخصی انسانها و زیر فشار قراردادنشان برای اتخاذ تصمیماتی که ما دوست داریم، خشونت پنهانی است که روح و روان افراد را به هم میریزد. در مورد خشونتهای آشکار چون تجاوز و تعرض و موارد مشابه دیگر نیز فرد مورد تعرض قرارگرفته بنا به دلایل مختلف همچون حفظ موقعیت شغلی، حفظ خانواده یا مسائل دیگر شکایت نمیکند. چنین رفتاری وقتی نهادینه میشود، باعث میشود فرد در برابر تعرضات بزرگتر هم سکوت کند. من به این دلیل بود که سعی کردم در جاده قدیم به این معضل بپردازم.
گفتید برای نوشتن فیلمنامه جاده قدیم تحقیقات پردامنهای کردهاید؛ میشود کمی درباره این روند توضیح دهید؟
هفت هشت سال پیش بود که تحقیقات روی ساخت این فیلم را شروع کردم؛ البته نه اینکه تمام این هفت هشت سال را در حال تحقیق درباره این فیلم بوده باشیم، نه؛ به صورت مقطعی در این مدت درگیر این کار بودیم، بهخصوص که موضوع فیلمنامه نیاز به تحقیقات دقیقی داشت. تحقیقات میدانی برای نگارش فیلمنامه بسیار سخت بود که البته در کنار تیمی از نویسندگان انجام پذیرفت. آقای مصطفی خرقهپوش، پوریا عالمی، نسیم خوراشاییزاده، شادمهر راستین و دوستان دیگری که میترسم نامشان را از قلم بیندازم، در این راه کنارم بودند که خوشبختانه در کنار هم فیلمنامه خوبی نوشتیم.
به نقل از شهروند