این مقاله را به اشتراک بگذارید
فیلمهایی با کلمات
«گفتن برای زیبا شدن» کتابی است از شهیار قنبری که در نشر نگاه به چاپ رسیده است. کتابی شامل آنچه شهیار قنبری، خود آن را «فیلم–شعر» یا «غزلنمایش» مینامد که ماحصل آمیختهشدن شعر است با سینما که قنبری این هر دو را خوب میشناسد و گواه آن ترانههای اوست و دو فیلمی که در سالهای دور ساخته است؛ یکی «شام آخر» و دیگری «پاییز، ایستگاه آخر»، ضمن اینکه تأثیر تصاویر سینمایی را در ترانههای شهیار قنبری نیز بهخوبی میتوان دید. «فیلم – شعر»ها یا «غزلنمایش»ها اما تجربهای متفاوتتر و فراتر است از صرفا حضور ردی و تاثیری از سینما در شعر، ضمن اینکه در این «فیلم – شعر»ها هرگز تصویر جای کلام و زبان را نگرفته، بلکه این نحوه چیدن کلمات در کنار یکدیگر است که تصویر میآفریند و بهواقع فیلم در این نوشتهها از شیوهای که شاعر کلمات را در کنار هم میچیند پدید آمده است و بیدلیل نیست که شهیار قنبری، خود این «فیلم – شعر»ها را فیلمهایی معرفی میکند که با کلمات ساخته است. او در آغاز کتاب این تجربه را با ارجاع به سینماگرانی چون گودار و تارکوفسکی اینگونه توضیح میدهد: «این دفتر فیلم – شعر»های من است. فیلمهایی که با کلمه ساختهام. بیست غزلنمایش است. بههمراه تصویرهای بههمچسبیده. کولاژهای کار من … در این تجربهی تازه: من و تو چیزی از دست نمیدهیم. در این سفر نو، قرار است زیباتر شویم. غزلنمایشها را باید نفس کشید، دید. در این ضیافت تصویر و صدا، هر غزلنما میخواهد مثل سینما، بیستوچهار حقیقت در ثانیه باشد. همانگونه که گودار شاعر سینما دوست میدارد.» او آنگاه این را به نقل از گودار یادآور میشود که: «سینما بیستوچهار حقیقت در ثانیه است.» قنبری آنگاه توضیح میدهد که «گفتن برای زیبا شدن» نهفقط یک دفتر شعر بلکه فیلم – شعر است و چیزی است از جنس آنچه تارکوفسکی که شهیار قنبری او را «بزرگترین شاعر سینما» میداند دوست میدارد. او سپس درباره ماهیت چنین تجربهای مینویسد: «در این تجربه هرکس فیلمشعر خود را میسازد. همه سینماگریم. هرکس غزلنمایش خود را بر پرده میبیند. بر پردهی خیال. بیواسطه. چونان شعری زلال. در این تجربه، قرار است همه زیباییآفرین باشیم. قرار است به متن وفادار بمانیم. بخوانیم و زیباتر شویم.» کتاب شامل بیست غزلنمایش است همراه با طرحهایی در پایان کتاب که شاعر گفته است مخاطب میتواند آنها را به هرکدام از غزلنمایشهای کتاب که دوست داشت «سنجاق» کند. آوار آواز در آغاز، نگفتن، خانه، روایت، ساعت به وقت آب، ساعت سنگین، سیاه، غزلنمایشی از شرم بزرگ، دلاشوبهها، پس از تو، ماه سربریده، تنها صداست که (در قفس) میماند!، زخم ساعت دوم، زخمگاه رنگ، گفتن، صد پله تا من، نام کوچک من، پرندهی کامل، دوباره گریه بار کردهاند!، یأس یأس… عنوانهای غزلنمایشهای کتاب «گفتن برای زیبا شدن» است. همچنین در پایان کتاب دو توضیح درباره غزلنمایشهای «زخمگاه رنگ» و «خانه» درج شده و بخشی هم با عنوان «صدانامه» آمده است که در آن صداهایی پیشنهاد شده است برای شنیدن در هنگام خواندن غزلنمایشهای کتاب.