این مقاله را به اشتراک بگذارید
حقوق بشر در ترازوی نقد
نگاهی به کتاب «زبان پدری»
دکتر علی غزالیفر*
در بخشی از رمان "هاکلبریفین"، اثر جاودان مارک تواین، میخوانیم:
- یکی دو روز پیش منتظرت بودیم، چی شد؟ قایق به گل نشست؟
- بعله خانوم، ولی اون نبود که ما رو عقب انداخت. یه سرسیلندر ترکوندیم.
- خدای من! کسی هم چیزیش شد؟
- خیر خانوم. فقط یه سیاه کشته شد.
- خب، پس شانس آوردید. بعضی وقتها آدمها هم صدمه میبینند.
در این گفتگوی کوتاه، مارک تواین، با طنز ظریف و انتقادی خاص خود، مسئله نگاه به سیاهپوستان را در ایالات متحده آمریکای آن زمان به خوبی نشان میدهد. یکی از مشکلات حقوق بشر این بود که بر سر تعریف انسان یا ملاک انسان بودن یک شخص توافقی همگانی وجود نداشت. این امر دردسرساز بود. اما مشکلات حقوق بشر بیش از اینهاست.
امروزه در عرصه حرف و نظر بر هیچ چیزی به اندازه حقوق بشر پافشاری نمیکنند. در مقابل، در عرصه عمل، روی هیچ چیزی به اندازه حقوق بشر پا نمیگذارند. از این روی میبینیم کسی پیدا نمیشود که بپذیرد حقوق بشر را نمیپذیرد و به آن عمل نکرده است. برعکس، همگان خود را موافق و مدافع آن قلمداد میکنند و دشمن خود را مخالف و ناقض آن معرفی میکنند. واقعا علت تضاد میان عمل و نظر در این زمینه چیست؟ ممکن است برخی گمان کنند که فقط خودخواهی و منفعتطلبی انسانهاست که باعث میشود افراد، گروهها یا حکومتها حقوق بشر را نقض کنند. اما مسئله اینقدر سطحی و ساده نیست.
در مقابل چنین باوری، یک فرض هم این است که مشکل از ناحیه نظری باشد؛ یعنی حقوق بشر از جهت تئوریک خللهایی دارد که چنین پیامدهای درخشانی به بار میآورد! بنابراین، به جای تمرکز بر ساحت عمل و شیوه اجرای آن، لازم است به جنبه نظری بپردازیم و آن را بیشتر و بهتر و دقیقتر بکاویم. این نوع واکاوی انتقادی در غرب رواج دارد و مربوط به زمانه کنونی نیست. نقد و بررسی حقوق بشر قدمتی به اندازه خود آن دارد و این دو جریان موازی هم جلو آمدهاند. امروزه نیز نقدهای گوناگونی به حقوق بشر وارد میشود که یکی از آنها بررسی مبانی نظری و صورت جهانشمول آن است. البته منتقدان حقوق بشر لزوما در پی نفی آن نیستند. بیشتر آنان مدافع سرسخت آن هستند، اما بر این باورند که صورت فعلی آن دارای نواقصی است و باید شکل درست آن را نشان داد. در غیر این صورت، در عمل دچار مشکل میشویم و حقوق بشر به خطر میافتد.
شکل متعارف حقوق بشر به این صورت است که آن را اصولی همگانی، یکسان، ثابت و جهانی میدانند که پشتوانه عقلی آن مورد قبول عقول همه آدمیان است اگر خوب آن را درک کنند. غایت آن نیز حفظ کرامت انسان است. منتقدان حقوق بشر این مطلب را به این صورت نمیپذیرند و هر کدام از آنان به بخشی از این تصویر خدشه وارد میکنند و چیز دیگری را پیشنهاد میکنند. هفت مقالهای که در این کتاب گرد آمده است، هر کدام نوشته یکی از اندیشمندان است که به این تصویر نقد دارند. هر کدام از زاویه متفاوتی به این تصویر نگریستهاند و تاملات انتقادی خود را مطرح کردهاند. آنان تلاش کردهاند راهحلی نیز برای مشکل پیش پای خواننده بگذارند. البته نقدهایی که درباره حقوق بشر مطرح شده منحصر به این موارد نمیشود و بسیار گستردهتر است. ملاک گزینش این مقالات آن است که رویکردهای جدیدتر را بازتاب میدهند؛ برای مثال جدیدتر از نقدهای مارکسیستی.
در مقاله اول، ریموند پانیکار حقوق بشر را یک فرآورده غربی میداند و نه جهانشمول. از نظر او فرهنگهای دیگر، چیزهای متفاوتی دارند که میتواند همان کارکرد حقوق بشر را داشته باشد. البته این امر محال نیست که حقوق بشری جهانشمول داشته باشیم، اما فعلا آن را در اختیار نداریم و تا رسیدن به آن باید بین حقوق بشر غربی و سایر معادلهای غیرغربی آن رابطه و گفتگویی برقرار باشد تا بتوان امیدوار بود که از این تعامل دوجانبه، در آینده، چنان حقوق بشری حاصل شود. شانتال موف کرامت انسان را منوط به حقوق بشر نمیداند و اعتقاد دارد که به شکلهای دیگری هم میتوان به این مقصود دست یافت. خانم کارن اِنگل فمنیست است و از منظر فمنیسم در باب حقوق بشر این نظر را مطرح میکند که باید انعطاف بیشتری داشته باشد تا با فرهنگهای مختلف سازگار شود. جوزف رَز شکل و کارکرد سیاسی حقوق بشر را بررسی میکند. ریچارد رورتی در مقاله خواندنی خود حقوق بشر را بهترین و مطلوبترین گزینه میداند، اما آن را بینیاز از استدلال و مبانی عقلانی معرفی میکند. از نظر جان میلبنک حقوق بشر نهتنها با الهیات مسیحی ناسازگار است، بلکه گونهای انحراف از سرشت اصیل غربی است؛ سرشتی که در دوران قرون وسطی شکل گرفت و باید ادامه پیدا میکرد. آخرین مقاله نوشته السدیر مکاینتایر است. این فیلسوف فضیلتگرای نامدار، حقوق بشر را گسسته از خیر نهایی بشر میداند و بر این باور است که به جای آن، باید حقوق طبیعی را جایگزین کرد.
آگاهی از چنین مباحثی برای ما مهم است؛ زیرا ما ایرانیان امروزه نه میتوانیم حقوق بشر را کاملا رد کنیم و نه میتوانیم آن را به طور کامل بپذیریم. ناچاریم صورت تعدیلشدهای از آن را متناسب با فرهنگ بومی خود طراحی کنیم. برای این امر لازم است که با این رویکردهای انتقادی آشنا شویم. این اثر برای همه کسانی که به طور ایجابی یا سلبی دلمشغول حقوق بشر هستند، نکات آموزنده فراوانی دارد.
*دکترای فلسفه
به نقل از الف کتاب
****
«زبان پدری»
(مجموعه مقالاتی درباره حقوق بشر)
نویسنده: مجموعه نویسندگان
گزینش و ویرایش: محمدمهدی ذوالقدری
ناشر: ترجمان علوم انسانی، چاپ دوم ۱۳۹۴
۲۴۸ صفحه، ۱۶۰۰۰ تومان