این مقاله را به اشتراک بگذارید
استالینیسم و هیتلریسم، دو روی سکه فاشیسم
نگاهی به کتاب «قرن بیستم، ایدئولوژیهای خشونت» اثر ارنست نولته، ترجمهی مهدی تدینی
حمیدرضا امیدی سرور
چند سالی است که به لطف مهدی تدینی، ارنست نولته در ایران به علاقمندان تاریخ جهان در قرن بیستم (به ویژه در زمینه فاشیسم پژوهی) معرفی شده است. برخی نولته را تاریخنگار تجدید نظر طلب نامیدهاند، اما در مورد او به جای لقب تاریخنگار، بهتر است صفت تاریخاندیش را بکار ببریم. نگاه او به تاریخ، عمیق، آمیخته به فلسفه و در مجموع نظریه ورزانه است. نولته پرداختن به تاریخ را تلفیقی از امر ذهنی و عینی میدانست. پژوهشهای تاریخی او نیز از دل چنین رویکردی برآمدهاند و شاید از همین روست که تا این اندازه چالش برانگیز بودهاند. نگاه او به ناسیونال سوسیالیسم آلمانی به عنوان واکنشی رادیکال فاشیستی به بولشویسم روسی بود و از این رو نبرد نژادی هیتلر را در تناسب با نبرد طبقاتی استالین میدانست و ملاحظات یهودیکشی در آشویتس را مورد توجه قرار میداد و نیز تاکید ویژهای بر زندانهای گولاک و کشتارهای جمعی انجام شده توسط کمونیستها داشت.
چنین نگاهی که رابطهای علّی میان آشویتس و گولاک برقرار میکرد به مذاق فضای چپگرای قالب خوش نیامد و به دعوای معروف تاریخنگاران در میانه دهه هشتاد انجامید که یک سوی آن یورگن هابرماس قرار داشت و سوی دیگر نولته. اگرچه با توجه به فضای قالب بر آن روزگار نولته برنده این میدان نبود، اما با گذر زمان و دور شدن از فضاهای پیشین، عیار اندیشه نولته بیش از پیش نمایان شده است.
«قرن بیستم:ایدئولوژیهای خشونت» که به تازگی با ترجمه مهدی تدینی به همت نشر ققنوس به بازار آمده است، شاید از آثار معروف و تاثیرگذار ارنست نولته نباشد؛ اما یکی از آثار متاخر اوست که به دلیل سادگی زبان، حجم فشرده و حضور خلاصهوار بسیاری از دیدگاههای مهم نولته میتواند اثری بسیار مناسب برای آشنایی با این نویسنده محسوب شود. چنانکه مترجم نیز در پیشگفتار خود بدان اشاره کرده، همین ویژگیها و کوتاه بودن متن باعث شده در پروژه ترجمهی مجموعه آثار این اندیشمند آلمانی، برگردان آن به فارسی را در اولویت قرار دهد.
کتاب «قرن بیستم؛ ایدئولوژیهای خشونت» افزون بر پیشگفتار مترجم و مقدمه نویسنده، از پنج فصل تشکیل شده است: «نظام لیبرال اروپا»، «مراحل آغازین جنگ داخلی اروپا ۱۹۴۵-۱۹۱۷»، «نخستین نظریهها درباره بلشویسم، فاشیسم و توتالیتاریسم»، «استالینیسم و هیتلریسم به مثابه رژیم و در جنگ جهانی دوم» و «چشمانداز دوران پس از ۱۹۴۵ و لحظه پایانی». این کتاب از دل درسگفتارهای نولته در دهه ۱۹۹۰ در شهر رم (ایتالیا) بیرون آمده، سخنرانیهایی که مخاطبان آن در کنار دانشجویان، علاقمندان غیردانشگاهی نیز بودند و به همین خاطر هم بسیاری از اندیشهها و تزهای نولته به صورت مختصر و با زبانی ساده به کتاب راه یافتهاند و آن را بدل به مدخل مناسبی برای آشنایی با اندیشههای نولته کردهاند. کتاب را میتوان نه جستاری تخصصی بلکه تلاشی در نظر گرفت که نویسنده به امید راهیابی این موضوعات از فضای آکادمیک به ساحت عمومی گستردهتر انجام داده است.
نولته درباره درونمایهی کتاب «قرن بیستم: ایدئولوژیهای خشونت» چنین مینویسد: «در این کتاب هرگز قصد ندارم به تاریخ جهان در قرن بیستم با این هدف بپردازم که هم "خطوط کلان" تاریخ را شناسایی و هم تا حد امکان به بیشترین رخدادها و واقعیتهای آن اشاره کنم و در صورت نیاز با توجه به میزان اهمیت به تحلیلشان هم بپردازم؛ زیرا در این صورت نیاز است با دقت فراوان به سراغ منابع علمی رفت و به خصوص باید مباحث مهم رایج میان تاریخنگاران را به طور مفصل شرح داد. چنین چیزی صدها صفحه به درازا میکشد و متخصصان پرشماری به سادگی درخواهند یافت که نویسنده در هر یک از حوزههای مورد بحث، آن گونه که باید از به روزترین سطح پژوهشی برخوردار نیست.»
آنچه کتاب «قرن بیستم؛ ایدئولوژیهای خشونت» را اثری خواندنی و شایان توجه میسازد، شیوه بیانی است که نولته در روایت خود از تاریخ ایدههای قرن گذشته بکار برده است. در نظر او چنین روایتی در واقع بیان تاریخ ایدئولوژیها است، به همین خاطر به سراغ ایدئولوژیهای مهم و تاثیرگذار این قرن میرود، ایدئولوژیهایی که فینفسه ویرانگر نیز هستند. اینگونه است که نگاه او به تاریخ قرن بیستم از دیدگاه ایدئولوژیهای خشونتطلب یا آماده خشونت صورت میگیرد و بیش از همه بر دو ایدئولوژی مهم بلشویسم و ناسیونالسوسیالیسم یا فاشیسم دست میگذارد. البته خود نولته معتقد است انتخاب چشمانداز مورد نظر او بههیچعنوان رویکردی نامعمول نیست. باور نولته به اعتبار رویکرد خود به تاریخ قرن بیستم به گونهای است که در مقدمه به انتقاد از اریک هابسبام و رویکردهای چپگرایانه او در روایت تاریخ قرن بیستم میپردازد.
اثر حاضر با پرداختن به چند و چون شکلگیری نظام لیبرال اروپا آغاز میشود، نولته برخورداری از نظام لیبرال را ویژگی بسیار مهم اروپا میداند، چیزی که در همان نگاه نخست توجه کسی که از بیرون چنین نظامی آمده باشد به خود جلب میکند. پس از تبیین ویژگی نظام لیبرال اروپا نوبت به بررسی تغییر و تحولات این قاره میرسد، دگرگونیهایی که با انقلاب روسیه در ۱۹۱۷ و خیزش بلشویسم در ادامه آن رقم میخورد. جنگهای جهانی و پیدایش فاشیسم و ایدئولوژیهای دیگر مباحث بعدی کتاب را تشکیل می دهند. تاکید نولته بر ابعاد این جنگها در داخل اروپاست که نقش مهمی در زمینهسازی شکلگیری نظریههایی که به پیدایش فاشیسم و بلشویسم و توتالیتاریسم انجامید، نقش داشتهاند. سرانجام نولته به سراغ استالینیسم و هیتلریسم به عنوان دو نیروی شاخص در دوران جنگ جهانی دوم رفته و با مقایسه تقابلی میان آنها به واکاوی خصلت های مشابه آنها میپردازد. پایان بخش کتاب ترسیم چشم انداز این دو جریان بعد از پایان جنگ است، یکی شکست خورده و به پایان راه رسیده اما دیگری با پیروزی در قلب پایتخت کشور رقیب، قدرتمندانه وارد دورانی جدید میشود که به هیچ روی با دوران پیروزی انقلاب روسیه قابل قیاس نیست.
به نقل از الف کتاب
****
«قرن بیستم:ایدئولوژیهای خشونت»
نویسنده: ارنست نولته
مترجم: مهدی تدینی
ناشر: ققنوس، چاپ اول ۱۳۹۶
207 صفحه؛ ۱۵۰۰۰ تومان