این مقاله را به اشتراک بگذارید
وداع با «ملکه مارها»!
کیکاوس زیاری
آیا مرگ نابههنگام سریدیوی کاپور به معنی پایان دوره تولید فیلمهای زنمحور در بالیوود است؟ این بازیگر که هنگام مرگ ۵۴ سال داشت، در دنیای مردانه و اکشن سینمای مردمپسند هند، بازیگر فیلمهایی بود که زنان در آنها نقش اصلی داشتند و حضورشان پررنگ بود. حتی منتقدان و رسانههای هندی هم زمانی که قصد تعریف از او به عنوان ابرستارهای در بین ابرستارگان مرد داشتند، با لقب «آمیتاب بچن مؤنث» از وی اسم میبردند.
در واقع سریدیوی تنها بازیگر زن تاریخ سینمای هند بود که مقام و موقعیتی ممتاز و در حد سوپراستارهای مرد بالیوودی داشت؛ و قبل و بعد از او، هیچ بازیگر زن هندی نتوانست به چنین موقعیت ممتازی دست پیدا کند. دو ستاره مطرح پیش از او، مینا کوماری و هِما مالینی تنها در حد یک ستاره درخشیدند. کوماری که در جوانی و در سال ۱۹۷۲ درگذشت، هنگام مرگ ۳۹ سال داشت و ستاره زمان خود محسوب میشد؛ اما بعد از مرگ بود که موقعیت ممتازی بین مردم و تماشاگران کسب کرد و لقب «پاکیزه» را گرفت که اشارهای به آخرین فیلمش پاکیزه است که در آن در کنار راج کومار ظاهر شد و نقش یک رقاص سفیدپوش را بازی کرد. مالینی هم که بسیاری از تماشاگران سراسر جهان او را با شخصیت بسندی پرحرف شعله میشناسند، به عنوان «دختر رؤیایی» بالیوود شناخته شد، اما با این لقب منحصربهفرد هم نتوانست تبدیل به یک ابرستاره شود.
حضور سریدیوی در سینما، با بازی در فیلمهای تامیلی در جنوب هند شروع شد. بالیوود که همیشه مترصد بهرهبرداری از ستارگان و داستانهای آثار سینمایی دیگر کشورها و ایالتهای هند است، سریدیوی را کشف و به مومبای/ بمبئی دعوت کرد. او اولین فیلمهای بالیوودیاش را در ابتدای دهه ۱۹۸۰ بازی کرد و بهسرعت تبدیل به بازیگر زن شماره یک محصولات بالیوودی شد. زمان حضور او، ستاره بخت ستارگانی چون زینت امان و پروین بابی رو به افول بود و ستارگان دیگری چون ریکا، مالینی و رینا روی جلای گذشتهشان را نداشتند. سریدیوی با بازی در یک دوجین درام خانوادگی و کمدی، به ستاره اول فیلمهای هندی بدل شد و تمام رقبای قدیمی و جدید خود را کنار زد. او در طول پانزده سال یکهتازی، با تمام ستارگان مرد بالیوود همبازی شد از جمله جیتندرا، میتون چاکرابورتی (همسر اولش)، ریشی کاپور و آنیل کاپور (که بعدها برادر شوهرش شد). حتی تماشاگران حضور او در کنار بازیگران کمسنوسالتر از خودش نظیر سلمانخان و شاهرخخان را هم پذیرفتند. حالات کمیک چهره سریدیوی و چشمان درشتش، او را کودکانه جلوه میداد و همکاری با بازیگران جوان را توجیه میکرد. اوج بازیگری او در نگینه/ ملکه مارها (۱۹۸۶) بود که در قالب یک زن/ مار ظاهر شد.
اما آنچه نام سریدیوی را بیش از هر چیز در دوران بازیگریاش مطرح کرد، اصرارش بر حضور در فیلمهایی بود که شخصیت زن را در محور خود داشتند و مردان نقش مکمل آنها بودند. سینمای مردانه هند که همیشه از بازیگران زن به عنوان عروسکهای خوشرنگولعاب بهره گرفته بود، بهسادگی حاضر به پذیرش دیدگاه سریدیوی نبود. آنها فیلمنامههایی را تولید میکردند که مردان در آنها به دنبال انتقامهای شخصی بودند و زنان تنها در صحنههای رقص و آواز یا نجواهای لوس عاشقانه حضور داشتند. اما با سریدیوی ورق برگشت و تماشاگران شاهد حضور شخصیتهای زن قویای بر پرده سینما شدند که بهتنهایی بار داستان و مسئولیتها را به دوش میکشیدند و نیازی به مردان نداشتند. در عالم واقعیت هم این اتفاق افتاد و برای اولین بار در تاریخ سینمای هند، یک بازیگر زن دستمزدی برابر با دستمزد سوپراستارهای مرد دریافت کرد. به دنبال موفقیت سریدیوی بود که بقیه بازیگران زن هندی هم جان گرفتند و راهش را دنبال کردند. معروفترین آنها ویدیا بالان است که خود از طرفداران سریدیوی به حساب میآید.
در تاریخ سینمای هند بجز سریدیوی نمیتوان بازیگری را پیدا کرد که تأثیری چشمگیر بر بازیگران زن نسل بعد از خود گذاشته باشد. هیچیک از ستارگان زن هندی به اندازه او پیرو نداشتهاند. منتقدان هندی از بازیگرانی چون تابو، شیلپا شتی، دیویا بهارتی (که سال ۱۹۹۲ به شکل مشکوکی درگذشت و از او به عنوان جانشین سریدیوی اسم میبردند)، بانو پریا و رامبها به عنوان مقلد سریدیوی اسم میبرند. این بازیگران نهتنها بسیار شبیه سریدیوی بودند بلکه جلوی دوربین کاملاً حرکات او را تقلید میکردند. بازیگران دیگری چون کاجول، جوهی چاولا، مانیشا کویرالا و کارینا کاپور هم تحت تأثیر و الهام سریدیوی بودند. این نامها، ستارگان اصلی زن فیلمهای دو دهه اخیر بالیوود هستند. همکاران سریدیوی از او به عنوان آدمی بسیار خجالتی اسم میبرند که زمان حضور در جلوی دوربین ناگهان چهره عوض میکرد و تبدیل به بازیگری پرقدرت میشد. بسیاری از منتقدان از بازیهایش به عنوان یک بازی مدل «اکتورز استودیو»یی اسم میبرند.
سریدیوی در سال ۱۹۹۷ و بعد از بازی در درام خانوادگی پرفروش جدایی با سینما خداحافظی کرد؛ فیلمی که بازسازی پیشنهاد بیشرمانه (آدریان لین، ۱۹۹۳) بود و بازی او سیل تحسینها را به همراه داشت. او با اعلام خبر ازدواجش با بانی کاپور تهیهکننده سرشناس هندی (و برادر بزرگتر آنیل کاپور ستاره بالیوودی) گفت به خانه میرود تا نقش یک همسر و مادر را برای شوهر و فرزندانش بازی کند. خداحافظی سریدیوی با موج مخالفت هواداران و اهالی صنعت سینمای هند روبهرو شد. اما او بدون توجه به این مخالفتها سراغ بزرگترین نقش دوران زندگیاش رفت. ازدواج جنجالی سریدیوی با بانی کاپور تا مدتها تیتر اول رسانههای گروهی بود. البته او دوباره به دنیای سینما برگشت و این بار زمانی بود که فرزندان دخترش بزرگ شده بودند. سریدیوی در سال ۲۰۱۲ با حضور در درام انگلیسی، مینگلیسی چهره تازهای از خود به نمایش گذاشت. این فیلم بالیوودی اصلاً شباهتی به محصولات رؤیاپردازانه این کارخانه عظیم فیلمسازی نداشت و بیشتر مثل درامهای مستقل اروپایی است. داستان درباره زنی است که زبان انگلیسی نمیداند و مورد ریشخند فرزندانش است. در کنار استقبال منتقدان، تماشاگران هم از فیلم استقبال کردند و فروش چشمگیر فیلم بازگشت موفقیتآمیز دوبارهای را برای سریدیوی رقم زد. اما فیلم بعدی او مامان که چند ماه قبل اکران شد، با وجود نقدهای مثبت نتوانست فروش بالایی بکند اما مثل انگلیسی، مینگلیسی سریدیوی را نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر زن مراسم معروف و قدیمی فیلمفیر (اسکار هندی) کرد؛ جایزهای که او سه بار آن را برنده شده بود.
مرگ سریدیوی نهتنها صنعت سینمای هند که تمام مردم هند را شوکه کرد. پزشکان علت مرگ او را خفگی ناگهانی و ناخواسته در وان حمام اعلام کردند و فرضیههای خودکشی و قتل او تکذیب شد. با این حال، پلیس جنایی دبی شانزده ساعت از همسرش بانی کاپور بازجویی کرد و بعد از اعلام نظر پزشکی قانونی بود که او اجازه یافت پیکر همسرش را با هواپیما به هند برگرداند. در این میان، پیام توئیتری آمیتاب بچن دل مردم هند را به درد آورد. او کوتاه نوشت: «برگرد… برگرد… فقط برگرد که این غم تحملناپذیر است.» در فضای مجازی فیلمهای کوتاه غمانگیزی از دویدن مردم عادی و هواداران به دنبال آمبولانس حاوی جسد سریدیوی پخش شد که از حال عمومی مردمان هند حکایت میکرد. شهرت سریدیوی به قدری زیاد بود که رییسجمهور و نخست وزیر هند، جزو اولین کسانی بودند که برای فوت او پیام تسلیت فرستادند. آنها از این بازیگر به عنوان یک چهره ملی و محبوب اسم بردند. تولیدهای صنعت سینمای هند به حالت تعلیق درآمدند، زیرا تمام دستاندرکاران در حال رساندن خود به منزل آنیل کاپور و عرض تسلیت بودند. حتی مدهوری دیکشیت رقیب اصلی سریدیوی در دهه نود میلادی، خودش را از آمریکا به هند رساند تا در مراسم تدفین شرکت کند. مراسم تدفین سریدیوی با احترام حکومتی برگزار شد و جسد او برای دیدار دوستدارانش در باشگاه ورزشی بزرگ مومبای قرار داده شد. طبق سنت هندوها، جسد بازیگر بعد از اجرای مراسم سوزانده شد. تمام مراسم به صورت زنده از شبکههای تلویزیونی پخش شد و مردم با چشمانی اشکبار با هنرمند محبوبشان وداع کردند. پرسشی که منتقدان و رسانههای هندی پس از مرگ سریدیوی مطرح کردند این بود که تولید فیلمهای زن محور از این به بعد چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد. همین منتقدان گفتند اگر بالیوود بزرگترین صنعت سینمای جهان است، سریدیوی ملکه آن بود.
به نقل از ماهنامه فیلم