این مقاله را به اشتراک بگذارید
بوی باله و لحن رودخانه
نگاهی به کتاب «اینها که در زیر پوست تو ایستادهاند» اثر علیرضا فخر کننده
محمد قاسمی
علیرضا فخرکننده هم شاعر است و هم مترجم، با علایقی در حوزه معماری، فلسفه معماری و زبان بدن که گویی در سروده هایش نیز انعکاس آن را میتوان شاهد بود. فخرکننده سرودههایش در «اینها که در زیر پوست تو ایستادهاند» را با عنوان «صورتها» نامگذاری کرده است و از این رو مجموعه شعر حاضر در هفده بخش از صورتهای اول تا صورتهای هفدهم تشکیل شده است. «اینها که در زیر پوست تو ایستادهاند» در نوع خود تجربه تازهایست که به همت نشر چشمه در سری کتابهای جهان تازه شعر این ناشر به بازار آمده است؛ مجموعهای که بازتاب دهند تنوع شعری حاکم بر حوزه شعر معاصر بوده است.
در بخشی از اولین شعر این مجموعه با عنوان «صورت اول» میخوانیم:
خواهر شنی
بوی جنازهی آب بود بی آنکه نمکِ دریا را در مشت داشته باشد…
پاهای مه پوشش
عاطفهی خاک را راحت می کرد
نخستین سروده این کتاب را میتوان تجربهای دانست که در پی به هم ریختن حواس و آشناییزدایی از درک و دریافت سطحی از زبان صورت میگیرد؛ شاعر با جابجایی ارکان جمله و یا دستکاری در لایههای زیرین زبان (که به معنا مربوط میشود) از منطق نثر زبان و پیام محوری آن دور شده و زبان شعر خود را بیان میکند همانطور که خود در شعر اول مجموعه مینویسد:
زبانِ افقی بیگانه
که شاید زبانِ بی آغاز من می خواست باشد….
سه شعر از اشعار این مجموعه بلندتر از بقیه اشعار هستند. در این اشعار از جمله شعر آخر، زبان چرخشی کوتاه و موقتی به سمت نثر دارد که روایت را در دل یک شعر بلند موقتا ممکن میکند، اما در همین قسمتها از شعر نیز زبان همچنان ظرافت و صناعت زبان شعر را حفظ کرده است و گاه با سطرهای قشنگی در دل این بخشهای روایت محور مواجه میشویم. علیرضا فخر کننده با انتخاب کلماتی غیر قابل پیشبینی بدون دست بردن به ارکان دستوری زبان اهمیت و ارزش کلمه را آن چنان که در شعر مدرن بیشتر به آن توجه شده به آن باز میگرداند، به طوریکه انتخاب همان یک کلمه و جای گیریاش در نحو و جملهای کامل که معنا را باید با بیشترین وضوح وشفافیت بازتاب دهد، طبیعت آن واحد مستقل نحوی را دستخوش تغییر میکند و از صراحت و وضوح معنایی جمله به عنوان واحد دستوری مستقل آشناییزدایی میکند. اما در شعرهای بلندتر مجموعه فخرکننده برای اینکه وحدت شعر را در بعد زیباییشناسی آن حفظ کند سطری را به مثابه حلقه زنجیری که سایر بخشهای این روایت-شعر را به هم پیوند میدهد در شعر تکرار میکند. به هم ریختن ارکان دستوری زبان از یک سو و تخیل قوی مولف از سوی دیگر منطق پیام رسان زبان را دچار تحول میکند و آن را به سوی خلق موقعیتهای پیچیده و شاعرانه تر سوق میدهد.
فخرکننده حتی هنگام تصویرسازی نیز از این وجه از زبان به سود خلق تصویری چند وجهی و متکثر استفاده میکند. خلق تصاویر چند وجهی و موقعیتهای پیچیدهتر در شعر در سایه به ابهام رفتن وجه بیانگر و پیام رسان زبان، اتفاق میافتد و مولف از این موقعیت به سود شعر و خلق تصاویر شاعرانهتر و توصیفات نابتر بهره برده. از سوی دیگر اهمیتی که مولف برای تخیل در شعر خود قایل است او را به سمت توصیفات ناب و و ترکیبات دست اول و نابتری در شعر سوق میدهد:
جاذب تر از ذراتِ لب خورده…
من
تنها
در بوی باله و لحن رودخانه
زندگی می کردم…
اما زبان و لحن در تمام شعرهای مجموعه «اینها که در زیر پوست تو ایستادهاند» ساده و روان است و شاعر از استفاده از کلمات تصنعی پرهیز داشته است و در اغلب موارد با لحنی ساده اما نه لزوما محاورهای شعر سروده است. «صورتهای نهم» یا همان نهمین شعر این مجموعه از نظر انجام کارهای فرمی و بازیهای اینگونهای وضعیت خاصتری نسبت به باقی اشعار مجموعه دارد زیرا در این شعر شاعر دست به بازیهای فرمی از جمله مثلا نوشتن اصوات و همچنین آوردن نت های موسیقی میزند. کارهایی که در باقی شعرهای این مجموعه دیده نمیشود و شاعر این تجربه را که در سطح میماند و در شعر شاعران دیگر نیز انجام شده در باقی شعرهای مجموعه تکرار نمیکند. و این عدم تکرار تجربههای فرمی که معمولا در سطح شعر باقی میمانند و تبدیل به محتوای شعرنمیشوند کمک میکنند این مجموعه وحدت زیبایی شناسی خود را حفظ کرده و دچار چندپارگی از نظر زیباییشناسی نشود.اما مجموعه از نظر مضمون تنوع دارد و به هیچ وجه تک مضمون و یک بعدی نیست و درهر شعر مضامین متفاوتی وجود دارد و تنها مضمونی که در بیشتر شعرها وجود دارد همان ضمیر تو است که در عنوان کتاب هم آمده و در متن کتاب بیشتر سطرهای عاشقانه خظاب به همین ضمیر سروده شده اند.
از دیگر خصوصیات شعر فخر کننده میتوان تخیل آن را نام برد که حضور پررنگی در این مجموعه دارد و این مجموعه را از سطرها و ترکیبات شاعرانه پر میکند. که این تخیل حتی در بخشهای نثر و روایت محور کتاب نیز دیده میشود که در همین بخشها نیز سطور شاعرانه و ناب میان همین قسمت روایت محور به چشم می خورد. دو شعر آخر این مجموعه بلندتر از اشعار دیگر این مجموعه هستند که فخر کننده برای اینکه کار خواندن این شعرها را برای مخاطب راحتتر کند از ترفندهای خاصی مثل ترفندهای روایی یا بخش کردن شعر به واحدهای کوچکتر استفاده کرده است.
به نقل از الف کتاب
****
«اینها که در زیر پوست تو ایستادهاند»
نویسنده: علیرضا فخرکننده
ناشر: چشمه؛ چاپ اول ۱۳۹۶
۲۲۲ صفحه؛ ۲۰۰۰۰ تومان
1 Comment
محمد ضیمران
ممنون از معرفی تون. بله… عنوان مجموعه نظرم را جلب کرد. وقتی کتاب را گرفتم و شروع به تورق کردم کمی از زبان و ساختار پیچیده اش جا خوردم. برخی از لحن ها و فضا ها جادو کننده اند. مثلاً صورت های شوم که با این عبارت شروع میشه: نارزا / نارزا / نشدم که ببلعم ات در یک لیِسِ بلند از لَهیب هایم …” یا قسمتِ آخر: “تنی / پا به ماه است مرا”. همجچنین شعر دوم: “دست از سرم بر که نمی داری / اما دست ات را که بر سرم می گذاری / تمام دیوانگانِ درونم از بند می رهند”. شعرهای ۱۶ و ۱۷ بی نهایت تازه و نوآورانه اند. باورنکردنیه که چرا کسی هنوز مطلب یا تحلیل مفصلی روی مجموعه ننوشته.