این مقاله را به اشتراک بگذارید
کمونیسم رفت، ولی ما ماندیم…
نگاهی به کتاب «راهنمای موزه کمونیسم» اثر اسلاونکا دراکولیچ/ ترجمهی بابک واحدی
حمیدرضا امیدیسرور
در میانه دهه هشتاد با وجود تغییرات بوجود آمده در اوضاع و احوال کشورهای بلوک شرق، کمتر کسی فکر میکرد چند سال بعد اتحاد جماهیر شوروی از درون فرو میپاشد و در آیندهای نزدیک نوبت دیگر کشورهای اردوگاه شرق اروپا فرا میرسد. اما آنچه پیشبینی نمیشد اتفاق افتاد و در مدت زمان کوتاهی اروپا شاهد تغییر و تحولات بسیار شد. مرزها جابجا شدند، کشورهایی زاده شدند و کشورهایی نیز به تاریخ پیوستند و جز خاطرهای از آنها باقی نماند. بیرون آمدن از زیر یوغ کمونیسم برای بسیاری از این کشورها با رویکرد به دموکراسی غربی همراه شد، این گذار سریع آنها را با چالشهای بسیاری روبرو ساخت که گاه با فرصتطلبی و فساد تامل برانگیزی نیز همراه بود، در حدی که در دوران کمونیسم هم مشابه آن سابقه نداشت.
به هر تقدیر دورانی سپری و روزگاری نو آغاز شروع شده بود. یادگارهای بازمانده از آن دوران، نمادها و نشانهها و انواع و اقسام اسنادی که از زندگی در دوران طولانی حکومت کمونیسم در این کشورها وجود دارد، امروزه در موزه ها جا خوش کردهاند.
دهمین کتاب از مجموعه تاریخ جهان نشر ماهی کتابی است با موضوعی پیرامون همین موزهها، البته به شکلی کنایی… به عبارت روشن این کتاب به یادبودهایی از زندگی در دوران کمونیسم میپردازد. نشانهها و شاخصهای آن دوران که در این کتاب گرد هم آمدهاند و خواندن آن در واقع به نوعی حکم بازدید از این موزه دوران کمونیسم را دارد.
درباره نویسنده کتاب آمده: «دراکولیچ متولد کرواسی است و در دانشگاه زاگرب در رشته ادبیات تطبیقی و جامعهشناسی تحصیل کرده است. وی از سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۲ با دوهفتهنامه استارت و هفتهنامه باناس در زاگرب همکاری داشت و در اوایل دهه ۹۰ کرواسی را به دلیل مسائل سیاسی ترک کرد و رهسپار سوئد شد. آثار و مقالات او در بسیاری از نشریات اروپایی و بینالمللی مانند لااستامپا، فرانکفورتر آلگماینه زایتونگ، نیشن و یوروزین چاپ شدهاست.»
اسلاونکا دراکولیچ نویسنده کروات پیش از این با کتابهای «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» و «کافه اروپا» به مخاطبان فارسی زبان معرفی شده بود. نویسندهای که با زبانی روایی و نگاهی انتقادی و طناز به آنچه در دوران کمونیسم بر مردم این سرزمینها و اوضاع و احوالشان در دوران پساکمونیسم گذشته میپرداخت. «راهنمای بازدید از موزه کمونیسم» با نگاهی کلینگرانه از منظر محتوایی، در ادامه همان مسیری قرار میگیرد که در آثار قبلی او کم و بیش شاهد بودیم، اما در اینجا مضمون اثر براساس ایدهای شکل گرفته که موجب تمرکز نویسنده روی مایههای برخوردار از ارتباطی درونی شده است. عمده تفاوتهای این کتاب را باید در فرم ساختار روایی آن باز جست. شکل روایی این کتاب از رنگِ داستانی بیشتری برخوردار است و مهمتر از همه اینکه از دید راویان نامتعارفی روایت میشود.
در عنوان دوم کتاب چنین آمده است «قصههایی از زبان یک موش، یک طوطی، یک خرس، یک گربه، یک موش کور، یک خوک، یک سگ و یک زاغ». راویانی نامتعارف که به شکلی خلاقانه برای بازگو کردن وقایعی از دوران کمونیسم در کشورهای بلوک شرق (چکسلواکی، لهستان، رومانی، مجارستان، آلبانی و…) مورد استفاده قرار گرفتهاند و پر بیراه نیست اگر بگوییم که سهم قابل توجهی در جذابیت کتاب پیدا کردهاند.
با توجه به اینکه اسلاونکا دراکولیچ پیش از این درباره کمونیسم و دوران سلطه آن بر تعدادی از کشورهای اروپایی و ایضا دوران سقوط این حکومتها و روی کار آمدن دموکراسیهای شکنندهشان نوشته است، بنابراین انتخاب این راویان به عنوان شگردی برای جذابیت بخشیدن به کتاب و خلق فرصتی برای پرداختن به گوشههایی دیگر از تاریخ کمونیسم در این سرزمینهاست. استفاده از چنین راویانی شاید در نگاه نخست کمی عجیب به نظر برسد، اما چگونگی بهره گرفتن از آنها چنان در متن کتاب جا افتاده که از جذابیت های کتاب محسوب می شود.
کتاب با این نقل قول از جرج اورول آغاز میشود: «هر آنکه مهار گذشته را در دست داشته باشد مهار آینده را نیز در دست خواهد داشت، هر آنکه مهار حال را در داشت داشته باشد، مهار گذشته را نیز در دست دارد.» این نقل قول در واقع تاکیدی است بر اهمیت نوشتن و خواندن کتاب حاضر که با خوش سلیقگی نویسنده انتخاب شده است. به همین نیت است که فرازهایی از وقایع مهم تاریخ کشورهای بلوک شرق در دوران سلطه کمونیسم برای خواننده روایت میشوند و در عین حال گاه ارجاعاتی نیز به زمان حال داده شده و از اوضاع و احوال امروز نیز نشانههایی در کتاب میتوان دید.
نویسنده برای تازگی بخشیدن به کتاب از شاهدان و راویانی متفاوت استفاده کرده است: طوطی دستآموز ژنرال تیتو، گوشههایی پنهان از زندگی شخصی او را روایت میکند که حکایت از کشش او به غذاهای لذیذ و البته زنان جذاب دارد، بهومیل موش خانگی، از رفتن به موزه یادگارهای دوران کمونیسم در چک روایت میکند، زاغ روایتی از مرگ مشکوک نخستوزیر آلبانی بازگو میکند و موش کور از حضور دیوار برلین یاد میکند، پیرترین سگ بخارست از اوضاع و احوال رومانی روایت میکند و…
انتخابهای نویسنده در نوع خود هوشمندانهاند، برای مثال اگر موش کور برای روایت جدایی برلین شرقی و غربی انتخاب شده از آن روست که با لحنی کنایی و طنز آمیز از آنچه در زیر این دیوار جدا کننده در جریان بوده روایت کند؛ یعنی تونلهایی که از هر دو طرف برای گریختن ساکنان بخش شرقی و رسیدن آنها به جهان آزاد حفر میشد.
دراکولیچ در این کتاب خواندنی در خلال روایتهای تاریخی خود میکوشد افقهایی تازه به سوی ذهن مخاطب بگشاید تا نگاهی دقیقتر به جهان پیرامون خود داشته باشد. از این جهت خواندن کتاب حاضر، تنها از منظر تاریخ کمونیسم و اشاره به وقایع جذاب آن در قالبی داستانگونه و جذاب برای مخاطب نیست؛ نویسنده در تلاش است ذهن و نگاه مخاطب را به جهان پیرامون خود بازتر کند. بنابراین به لایههای بیرونی و ظاهر تغییرات بسنده نمیکند؛ روی این واقعیت دست میگذارد که مردم در حکومتهایی ایدئولولوژیکِ کشورهای بلوک شرق تنها از منظر جسم در زندان نبودند، بلکه بسیاری از منظر ذهنی نیز در اسارت قرار داشتند و اسارت ذهن آنها به مراتب بدتر از اسارت جسمشان بود، چرا که بستری مساعد برای حاکمانشان فراهم میساخت.
در این کتاب تلخی و سیاهی گذشته با شیرینیِ طنز زبان و بیان نویسنده آمیخته شده و در نتیجه روایتی تاثیرگذار و فراموش نشدنی از زندگی در پشت پردههای آهنین کمونیسم و هم چنین چالشهای سالهای پس از فروپاشی آن به مخاطب ارائه شده است.
به نقل از الف کتاب
***
«راهنمای بازدید از موزه کمونیسم»
نویسنده : اسلاونکا دراکولیچ
مترجم: بابک واحدی
ناشر: ماهی؛ چاپ اول ۱۳۹۶
۱۷۵ صفحه؛ ۱۶۰۰۰ تومان