این مقاله را به اشتراک بگذارید
فرازوفرودهای جشنوارهای جهانی
بهناز شیربانی
هیاهوی جشنوارهای که به اندازه عمر سهساله در مسیر مستقلشدن، فرازونشیبهای بسیاری را طی کرده، دیگر میتوان به ارزیابی درستی از آنچه رضا میرکریمی بهعنوان دبیر و تعداد بسیاری از سینماگران که گرداننده این جشنواره هستند رسید. جشنواره جهانی فیلم فجر امسال میهمانانی از کشورهای دیگر داشت و شاخصترین آنها حضور الیور استون، کارگردان آمریکایی، در روزهای برگزاری این جشنواره و تعاملش با سینماگران ایرانی و مخاطبان سینما بود.
نمایش تعدادی از آثار ایرانی که موفق به نمایش در بخش ملی جشنواره فیلم فجر نشدند و برای نخستینبار در جشنواره جهانی فیلم فجر روی پرده رفتند توجهات بسیاری را به خود جلب کرد، اما سوی دیگر برگزاری این جشنواره، نمایش تعداد زیادی فیلم خارجی که حتی تعداد زیادی از آنها برای نخستینبار در جشنوارهای به نمایش درمیآمدند بود. نسخههای مرمتشده فیلمهای تاریخ سینمای ایران و جهان بخش دیگر نمایشهای جشنواره بود که مخاطبان بسیاری داشت و البته بخش بازار جشنواره و خریدوفروشهایی که دستاورد بزرگی برای کشور خریدار و فروشنده محسوب میشود. در این میان نمیتوان از برگزاری کارگاههای آموزشی هم غافل شد و شرکت حجم قابلقبولی از علاقهمندان سینما در این کارگاهها را نادیده گرفت، اما قطعا این دوره از جشنواره هم ویژگیهای خاص خودش را داشت و نمیتوان تماما آن را بدون اشکال دانست. آنتونیا شرکا، سینمایینویس، در این خصوص به «شرق» گفت: «فکر میکنم انتخاب برخی از فیلمهای ایرانی برای نمایش در جشنواره جهانی فجر نتوانست حق مطلب را در ارتباط با سینمای ایران در سالی که گذشت بهدرستی ادا کند. تبلیغات جشنواره جهانی در روزهای منتهی به برگزاری آن هم به نظرم کمی عجیب بود، چراکه در بیلبوردهای جشنواره در سطح شهر، تاریخ برگزاری به میلادی نوشته شده بود و انگار پوستر برای مخاطب خارجی تنظیم شده بود و با اینکه میهمانان خارجی کمی نداشتیم، اما تبلیغات میتوانست بهگونهای باشد که علاقهمندان داخلی را هم راضی کند».
او در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: «شاید اگر از سینمای آمریکا هم فیلمی در این جشنواره نمایش داده میشد خوب بود و چشماندازی از سینمای جهان را در این جشنواره میدیدیم. بااینحال نکات مثبت برگزاری جشنواره بهمراتب بیشتر است، از جمله توزیع فیلمها در روزهای برگزاری و دردسترسبودن اطلاعات و برنامهها از نکات بسیار مثبت بود».
او افزود: «برگزاری جشنواره در فصلی مناسب که یکی از زیباترین فصلهای ایران است و میتواند برای میهمانان خارجی هم دلپذیر باشد و مکان مناسب برگزاری جشنواره هم از دیگر نکات مثبت آن است، علاوهبر اینکه برگزاری تخصصی جشنواره جهانی فجر شکل ویژهتری از برگزاری جشنوارهای است که معرف خوبی از سینمای منطقه است و جهان با سینمای منطقه بهتر آشنا میشود و به نظرم شکل استانداردی از برگزاری جشنواره است».
جشنواره جهانی فیلم فجر
هست و نیست
شاهرخ دولکو
یک- سالها قبل دوست عزیزترازجانم، خسرو دهقان، یکی از مخالفان سرسخت نمایش فیلمهای سینمایی خارجی در برنامههای مختلف شبکههای تلویزیون بود؛ جایی که برای مردم عاشق سینما که بهخصوص در آن سالها هیچ دسترسیای به فیلم خارجی نداشتند، فیلمهای کلاسیک و نوی جهان را پخش میکرد و منتقدانی به برنامه دعوت میشدند و درباره فیلمها حرف میزدند. خسرو معتقد بود که فیلمی که قرار است تعدیل شود چرا پخش میشود؟ میگفت فیلم را باید بدون جرحوتعدیل دید و بعد میتوان درباره آن حرف زد، نه درباره فیلمی که ممیزی شده یا در دوبله تغییراتی در خط داستانش به وجود آمده است. خلاصه آنکه تلویزیون باید فیلم را بدون ممیزی پخش کند و فقط در این شکل است که میتوان فیلم را نمایش داد و درباره آن حرف زد.
همانموقعها یکی از دوستان مشترکمان در ماهنامه فیلم جواب جالبی به انتقادهای دهقان داد: باید اداره این برنامهها را به دست خودِ دهقان داد تا ببینیم چهکار میتواند بکند و راهحلش چیست.
حالا حکایت جشنواره فیلم فجر است. بله. همه ما میدانیم که جرحوتعدیل فیلمها کار پسندیدهای نیست. فیلمها و کارگردانان بزرگ دنیا ترجیح میدهند خود و فیلمشان در جشنوارههای بزرگ و معتبر و مشهور دنیا حضور پیدا کنند، حتی فیلمسازان موفقتر ایرانی نیز حضور در کن و ونیز و برلین را ترجیح میدهند. هر فیلمساز و سینماگری را به دلیل بزرگ و معروفبودنش نمیتوان به تهران دعوت کرد. حضور برخی فیلمها و دستاندرکاران درجهدوی سینما اعتبار چندانی به جشنواره نمیدهد، و، و، و… .
اما سؤال اصلی اینجاست: خب. شما میفرمایید چهکار کنیم؟ بگذارید به شیوه دوست همکارمان در ماهنامه فیلم بپرسم: اگر اداره جشنواره دست شما بود چه میکردید؟ آیا همه فیلمها بدون ممیزی پخش میشدند؟ آیا شما اسکورسیزی و آنجلینا جولی و راجر دیکینز را به جشنواره میآوردید؟ آیا فرهادی و پناهی را راضی میکردید که قید نمایش فیلمهایشان در بخش مسابقه کن را بزنند و به یک نمایش خارج از مسابقه در بخش جنبی جلوههای آسیای جشنواره فجر رضایت دهند؟ آیا شما لیدی برد و آخرین اهتزاز پرچم و سه بیلبورد… و شکل آب را بیهیچ جرحوتعدیلی به جشنواره میآوردید و نمایش میدادید؟ آیا شما به سینمای فلسطین و ترکیه هیچ توجهی نمیکردید؟ آیا کنفرانسها و ورکشاپهای شما را کریستوفر نولان و امانوئل لوبزکی و جان ویلیامز برگزار میکردند؟ واقعا چه میکردید؟
کنار گود نشستن و فریادِ لنگش کن، البته که راحتترین کار دنیاست، اما شما لطف کنید تشریف ببرید توی گود و خودتان لنگش کنید لطفا. اگر میتوانید.
دو- بعضیها هم میگویند خب اصلا جشنواره برای چی؟ (البته معمولا این را نمیگویند. آنها به زبان مخصوص خودشان سخن میگویند. میگویند: جشنواره کیلویی چند؟) با این وضعیت دلار و هزاران مشکل معیشتی/ اجتماعی داخلی و با مردمی که دنبال یک لقمه نان بخورونمیر هستند، جشنواره جهانی برای چه؟
این بعضیها البته که از بعضیهای قبلی موجودات جالبتری هستند. برای آنکه آنها را درستتر بشناسید یک موقعیت فرضی را در نظر میگیریم:
اهم اخبار نیمروزی: «امروز رضا میرکریمی، دبیر جشنواره جهانی فیلم فجر، اعلام کرد که به دلایل متعدد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی از سال آینده این جشنواره برگزار نخواهد شد. وی خاطرنشان کرد در نشستی که با وزیر ارشاد اسلامی و رئیس سازمان سینمایی داشته، این تصمیم را به اطلاع آنها رسانده و آنها نیز ضمن قدردانی از زحمات آقای میرکریمی موافقت بیقیدوشرط خود با این پیشنهاد را به اطلاع وی رساندهاند و بهاینترتیب پرونده برگزاری جشنواره جهانی فیلم فجر برای همیشه بسته شد».
آیا میتوانید خبرها، نقدها، نظرها و حرفهای بعد از اعلام این خبر را تصور کنید؟ بنده احتیاجی به تصور ندارم، چون کاملا مطمئن هستم بعد از اعلام این خبر چه اتفاقاتی در پهنه رسانهها و سایتها و نشریات سینمایی و غیرسینمایی ما خواهد افتاد.
ناگهان همه تغییرموضعی ۱۸۰ درجهای خواهند داد. برخی از تیترهای مطالب را با هم مرور کنیم:
آیا برگزارکنندگان جشنواره جهانی فجر به فکر فرهنگ این مملکت نیستند؟/ آقای میرکریمی!! آیا همهچیز در اقتصاد و مشکلات معیشتی مردم خلاصه میشود؟/ حذف جشنواره جهانی به چه قیمتی؟/ چه کسانی میخواهند رابطه خوب ما با جهان سینما را قطع کنند؟/ سینماگران رانتی جواب دهند: فقط در ایران فیلم بسازیم و همینجا نمایش بدهیم؟/ تعامل دوسویه با سینماگران جهان چه میشود؟ و، و، و… .
مخالفان کارشان مخالفتکردن است. هروقت شما شرایط را بر اساس مخالفتهای آنها تغییر دهید، آنها هم به شرایط تغییرکرده اعتراض میکنند. این وظیفه آنهاست.
نتیجه اخلاقی: شما در هر زمینهای، به هر شکلی و در هر زمانی، بههرحال بازندهاید. از قبل بازندهاید، زیرا عدهای از کسبوکار در بازار مخالفت نان میخورند و عدهای هم از ترکیب و نحوه قرارگیری اعضای صورت شما در چهرهتان خوششان نمیآید. به همین سادگی.
پینوشت: جشنواره بینقص نبود. هیچ کاری بینقص نیست. کار بینقص مال خداست، اما در کنار نقصهایش، حسنهای فراوانی هم داشت. بعضی دلشان میخواهد فکر کنند که سوءهاضمه ژان پییر لئو کار فستفودهای چهارسو با کارت ۳۵ تومنی جشنواره بوده، اما من دلم میخواهد فکر کنم که اجرای درخشان نیکولا پیووانی در تالار وحدت، کار جشنواره جهانی فیلم فجر بوده. به قول بزرگترها، میانِ ماهِ من تا ماهِ گردون. و الخ.
شرق