این مقاله را به اشتراک بگذارید
اری دلوکا، همینگوی و داریوش شایگان
غلامرضا امامی*
«ماهیها همیشه بیدارند» آخرین اثر اری دلوکا، نویسنده مشهور ایتالیایی زاده ناپل است؛ ناپل این بندر کهن رویایی؛ شهر پررمزوراز دریایی. دلوکا در هجدهسالگی به رم رفت، یک چپگرای تندرو سیاسی شد و به گروه چریکی «نبرد مدام» پیوست. از بیستسالگی به نوشتن پرداخت و به قول خودش برای گذران زندگی قدیمیترین حرفه جهان یعنی کارگری و بنایی را برگزید که انسان نیروی بدنش را به فروش میرساند. حاصل بیست سال کارگری و رانندگی کامیون در جادههای ایتالیا و اسپانیا از وی نویسندهای ساخت که خوش درخشید.
دلوکا تنها هنرمندی داستاننویس نیست، روزنامهنگاری شهره است که درباره روزگار و زندگی و زمانه خویش نیز به زیبایی قلم میزند. وی در نبرد یوگوسلاوی و جنگ صربها رانندگی ماشینهای امداد را بهعهده گرفت و به یاری و کمک به ستمدیدگان بوسنی شتافت. او هماکنون در ایتالیا چونان کوهی سخت و ستبر و بلند پناه مهاجران و صدای بیصدایان است.اری دلوکا همچون داریوش شایگان دلبسته عرفان شرقی و خودآموخته زبانهایی همچون عبری، عربی، رومی و سواحیلی است. وی تازگیها بخشی از کتاب مقدس را با نثری شورانگیز به ایتالیایی برگردانده است. کتابهای وی تاکنون به بسیاری زبانها برگردانده شده و در جهان خوانندگانی فراوان یافته است. وی اولین برگزیده جایزه فرهنگ فرانسه و کتابهایش برنده نخست ادبیات و فرهنگ در آلمان، استراسبورگ و اسپانیا شده است.دلوکا در داستاننویسی راهی دیگر از نیمه گمشده وجودش را طی کرد. درونمایه قصه بلند «ماهیها همیشه بیدارند» کشف زندگی، دریا و دوستی نوجوان شهری با پیرمرد ماهیگیر محلی در ناپل است؛ روایتی بدیع و حکایتی جالب و جذاب از زیباییهای زندگی؛ نگاهی است به گذشته و پلی به آینده. نگاه کاوشگر کنجکاوی که به شوق عشق و به شور دوستی و صلح در پی آگاهی و آزادی است.درونمایه اثر بسیار غنی و شگفتآور و چندلایه است زیرا راهی که طی میشود، نه مانند قصه «پیرمرد و دریا»ی همینگوی از مسیر مبارزه جانکاه و سختی زندگی بلکه تامل بر جوهر وجودی آدمی است. «از جنگ میپرسم تا فاصله آن را با دوره خودم بسنجم، نمیتوانم بفهمم که بچه ناپلی بودم که میرفت تا موم شمعهای چسبنده در کلیسا را جمع کند تا دوباره بفروشد. فاصلههایی وجود دارد که گفته میشوند و به حساب نمیآیند… یک پارچ آب روی سرم میریزد تا مرا پاک کند، بعد همانطوری خیس مویم را شانه میزند. به دماغ تو عادت کردم، در چاه را برداشتم و سطلی را که یک طناب به دستهاش بسته شده بود به داخل چاه انداختم، سطل تندتند پایین میرفت و به دیوارها برخورد میکرد و دوباره پر میشد و به زور با یک تسمه آن را بالا میکشیدم. سطل سنگین را خالی میکردم مثل یک صدای گروپ در کلیسا.»
شایگان در کتاب «افسونزدگی جدید؛ هویت چهل تکه» صریحا مینویسد: «اندیشه دلوکا، الهامبخش او در نظریه هویت چهلتکه و چندگانه بوده است.» شایگان بهنقل از دلوکا چنین میگوید: «اشخاص متعددی در وجود انسان ماوا گزیدهاند. هر یک از ما جمعیتی در خود نهان دارد، هرچند که با گذشت زمان تمایل مییابیم که این کثرت را به فردیتی بیپایه تبدیل کنیم… ما مجبوریم فرد بمانیم و تنها یک اسم داشته و نسبت به آن پاسخگو باشیم، از این رو اشخاص متنوعی را که در وجود ما گرد آمدهاند به خاموشماندن عادت دادهایم… نوشتن کمک میکند که آنها را بازیابیم.» این فکر که هریک از ما جمعیتی در خود نهان دارد؛ یعنی اشخاص یا تصاویر متعددی را درون خود گرد آورده، استعارهای است گویا؛ زیرا بیانگر موقعیت انسان امروز است که قادر نیست وجود خود را در محدوده یک هویت معین حفظ کند؛در «ماهیها همیشه بیدارند» پیرمرد ماهیگیر به نوجوان میآموزاند که دریای وجودش پر از ماهیهای گوناگون و رنگارنگ همیشهبیدار بیخستگی و خواب است. پیرمرد این روشنایی را به ما هدیه میکند که دریابیم ماهیهای وجودمان همیشه بیدارند.
چندی پیش که برای رونمایی نخستین چاپ «ماهیها همیشه بیدارند» مراسمی در شهر کتاب برگزار شد، اری دلوکا پیامی پرمهر فرستاد و در گفتوگویی چنین گفت: «تصویری که از ایران دارم تصویری کودکانه و شگفت است. سرزمینی که قالیچههای پراکنده را با انگشتانی ماهر میبافند تا بر فراز صحراهایش، از دریای خزر تا اقیانوس هند را بپیمایند…»
* مترجم
آرمان
1 Comment
ناشناس
همکار گرامی جناب اقای صابر محمدی. با سلام و عرض خسته نباشیدبرای نوشتن مقاله -چه کسانی به دنبال تثبیت ادبیات عامه پسندند؟ بسیار پسندیدیم که در این مقاله گفته بودید دولت ها نقش کمی در ترویج ادبیات عامه پسند دارند واین توهم است که غالب نویسندگان ایرانی دارند . به هر جهت برای انکه خستگی نوشتن این مقاله از تن تان در بیایدبا وام شما موافقت میشود .مدیر اداره کار گزینی رضا ساوجی