این مقاله را به اشتراک بگذارید
دختر سرکهای: درباره رمانی از آن تایلر
عکسها بیانگر ناگفتهها هستند
کیهان بهمنی
نویسنده مشهور امریکایی آن تایلر (همسر تقی مدرسی) برخلاف سایر آثارش، آخرین اثر چاپ شده خود را، به نام «دختر سرکهای» (٢٠١۶) با عنوان فرعی «بازخوانی رام کردن زن سرکش» منتشر کرده است. اما علت وجود این عنوان فرعی چیست؟ انتشارات هوگارث که در سال ١٩١٧ توسط ویرجینیا و لئونارد وولف تاسیس شد، در سال ٢٠١٢، به مناسبت گشایش دفاتر خود در لندن و نیویورک اقدام به چاپ مجموعهای تحت عنوان «هوگارث شکسپیر» کرد و از نویسندگان مشهور درخواست کرد هر یک رمانی براساس یکی از آثار نمایشنامهنویس شهیر انگلیسی، ویلیام شکسپیر، بنویسند. بدینترتیب تایلر نیز رمان «دختر سرکهای» را با عنوان جانبی «بازخوانی رام کردن زن سرکش» که در واقع اقتباسی از نمایشنامه شکسپیر است، نوشت. آثار این انتشارات نویسندگان دیگری را نیز به اقتباس از نمایشنامههای شکسپیر گماشت؛ بنابراین مارگارت آتوود با «توفان»، تریسی شوالیه با «اوتلو»، گیلیان فلین «هملت»، هوارد یاکوبسن «تاجر ونیزی»، یو نسبو «مکبث» و ادوارد سنت اوبین با «شاه لیر» در این مجموعه جای دارند. تایلر در «دختر سرکهای» که قرار بود نسخهای مدرن از کمدی مشهور شکسپیر باشد، بار دیگر تمام درونمایهها و ابزارهای رمانهای پیشین خود را به کار گرفته است و ماحصل این تلاش خلق اثری است که همچون سایر آثار این نویسنده، تعدد شخصیتها اولین خصوصیت بارز آن است. خانم تایلر که تاکنون نشان داده- احتمالا به واسطه همسر روانپزشک ایرانی خود- به دو مقوله روانشناسی و برخورد افراد از ملیتهای مختلف علاقهمند است، در این اثر نیز بار دیگر به بررسی موشکافانه روابط میان افراد پرداخته است. داستان «دختر سرکهای» درباره دختر بیستونه سالهای است که با پدر و خواهر جوانتر خود زندگی میکند. کیت باتیستا که در ایجاد رابطه با افراد خارج از چارچوب خانواده بهشدت دچار مشکل است، در موقعیتی بسیار دشوار قرار دارد چرا که خواهر کوچکتر او دختری است که هواخواهان بسیاری دارد حال اینکه کیت جز پرداختن به امور منزل و کاری نیمهوقت در یک پیشدبستانی هیچ دلمشغولی دیگری ندارد. دختری در آستانه بحران ربع قرن زندگی (quarter-life crisis) که برای یافتن جفت مناسب و ایجاد نیروی عشق به مشکل برخورده است. در ادامه داستان، حضور دستیار روس پدر کیت در آزمایشگاه حوادث داستان را پیچیدهتر میکند. «دختر سرکهای» را میتوان در امتداد سنت داستاننویسی خانم تایلر، داستانی بیشتر روانشناختی دانست تا رمانی حادثهمحور. در این داستان نیز آنچه بیشتر از حوادث مورد تاکید قرار میگیرد، نحوه تعامل انسانهایی است که به واسطه پیوندهای خانوادگی و اجتماعی در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. تایلر پیشتر در آثاری همچون «وقتی بزرگ بودیم» و «حفرهای تا امریکا» شخصیتهایی با ملیتهای غیرامریکایی را به داستانهای خود راه داده بود. یکی از نکات جالب در مورد حضور شخصیتهای غیرامریکایی در آثار خانم تایلر، موضوع زبان است. در رمان «وقتی بزرگ بودیم»، حکیم، داماد پاکستانی ربکا داویچ، در بسیاری مواقع فقط با لبخند زدن سعی در همراهی با اعضای امریکایی خانوادهاش میکند و در «حفرهای تا امریکا» مریم یزدان برای انتقال احساسات درونی خود به زبان انگلیسی مشکل دارد. در «دختر سرکهای» نیز موضوع زبان به کرات در داستان انعکاس یافته است. خانم تایلر در جایی از این رمان مینویسد:
«صحبت با مردی که در زبان انگلیسی تسلط بالایی نداشت، به کیت نوعی احساس آزادی میداد. کیت میتوانست هر چه دلش میخواهد به پیوتر بگوید و نیمی از حرفهایش بدون اینکه درک شوند، باد هوا میشد، مخصوصا اگر کلمات به سرعت از زبانش جاری میشدند.»
یا جایی دیگر پیوتر، شخصیت روس رمان، میگوید:
«شاید به خاطر زبان باشه؟ من کلمات رو بلدم اما باز نمیتونم اون طوری که دلم میخواد مقصودم رو بیان کنم. مثلا تو انگلیسی وقتی دارم با تو حرف میزنم هیچ «توی» خاصی وجود نداره. تو انگلیسی فقط یه «تو» هست و من باید از همان «تویی» که موقع صحبت کردن با تو ازش استفاده میکنم، برای صحبت کردن با یه غریبه هم استفاده کنم. این جوری نمیتونم صمیمیتم رو نشون بدم. من تو این کشور احساس غربت میکنم ولی وقتی فکرش رو میکنم میبینم حالا دیگه اگه برم کشور خودم، اونجا هم احساس غربت میکنم. اصلا دیگه خونهای ندارم که برگردم. نه فامیلی، نه جایگاهی و دوستهام هم که سه سال بدون من زندگی کردن. من دیگه هیچ جایی ندارم. بنابراین مجبورم وانمود کنم اینجا خوشبختم. باید وانمود کنم همه چی… چی بهش میگید؟ معرکهست.»
خانم تایلر که خود نیز چندین سال در دانشگاه به تحصیل زبان روسی پرداخته است، به خوبی با بسیاری از ظرافتها و اصطلاحات این زبان آشناست و در بخشهایی از این رمان از این دانستههای خود بهره برده است. عنصر دیگری که در این رمان رابطه بینامتنیت میان این اثر و سایر آثار خانم تایلر را نشان میدهد، عکس و عکاسی است. به جرات میتوان گفت در تمامی آثار خانم تایلر عکس و آلبوم عکس جایگاهی ثابت و ویژه دارند. از ابتداییترین آثار او همچون «درخت قوطی حلبی»، عکس، کارکردی مفهومی دارد و در داستانهای تایلر عکسها و فیلمهای خانوادگی، به نوعی کارکرد تکگویی نمایشی (Dramatic Monologue) را دارند. بدینترتیب در رمانهای تایلر، عکسها بیانگر ناگفتهها هستند و ضمن روشن کردن زوایای تاریک و ناشناخته ذهن انسان، کارکردی نشانهشناختی نیز دارند.
اعتماد