این مقاله را به اشتراک بگذارید
وجیزه/
خردمند باشیم و کپیِ انسان خردمند را نخریم!
حمیدرضا امیدی سرور
عرض شود تا چند وقت پیش هروقت حالم خیلی گرفته بود، گشتی در راسته کتاب فروشی های انقلاب می زدم. غرق شدن در دنیای کتابفروشی ها لااقل تا مدتی مرا از دشواری زندگی این سال و زمانه دور می ساخت. اما مدتی است بازار کتاب دچار چنان رکودی شده که این عادت دیرینه نیز شوقی بر نمی انگیزد!
دوشنبه عصر بعد از چند هفته دوباره گشتی در راسته خیابان انقلاب زدم. متاسفانه به دلایلی چند حالم نه تنها خوش نشد که بدتر هم شد! وضعیت بد اقتصادی که این روزها غوغا کرده گریبان بازار کتاب را هم گرفته، کتاب فروشی های سوت و کور و پیاده روهای خلوت خیابان انقلاب (در مقایسه با تراکم بالای جمعیت آن در گذشته) در ظاهر به شکل روشنی این رکود را نشان می دهد.
اما در پشت این ظاهر، کاهش یافتن عناوین منتشر شده هم به لحاظ تنوع و هم به لحاظ تیراژ، رفته رفته به شکل بارزی خود را نشان می دهد. تازه این کتابهایی هستند که پیشتر در روند تولید قرار داشته اند و تازه بیرون آمده اند. کم نیستند ناشرانی که تا حد بسیار زیادی قبول کتابهای تازه را کاهش داده اند.
در حاشیه خیابان انقلاب حضور دستفروش ها که بازار قاچاق کتاب را نمایندگی می کنند، پر رنگ تر از خریداران کتاب است. متاسفانه همین تعداد اندک خریداران را با ارائه کتابهای کپی که کیفیت بسیار پایین و قیمت کمتری دارند به خود جذب می کنند. به خصوص که در بساط آنها انواع کتاب های پرفروش از نبرد من و عقاید یک دلقک بگیر تا کلیدر و برادران کارامازوف و جزء از کل خلاصه همه کتابهایی که مخاطب دائمی دارند، دیده می شوند.
یکی از تصویرهای بسیار دردناک روز دوشنبه دیدن نسخه کپی کتاب انسان خردمند بود که سال پیش نشر نو به بازار فرستاد و با استقبال روبه رو شد و حالا سوداگران بازار کتاب به سراغ آن رفته اند کتابی یکی از مهمترین ویژگی هایش چاپ بسیار خوب و نفیس آن بود که رغبت مخاطب را برای مطالعه دو چندان می کرد.
جالب اما دردناک این است که این کتاب درست در روبه روی فروشگاه انتشارات امیرکبیر در بساط دستفروشی که همیشه آنجا حاضر است به فروش می رسد! (انتشاراتی معتبری که به ناحق از صاحبان اصلی اش گرفته شده و حالا در روبه روی فروشگاه آن حق نسل بعدی صاحبان آنهم به شکلی دیگر پایمال می شود!) متاسفانه به روشنی پیداست که هیچ اراده ای برای برخورد با قاچاق آشکار کتاب، وجود ندارد. چرا که این فروشندگان به شکلی ثابت و بدون هیچ مشکلی مشغول تبر زدن به بدنه نحیف نشر هستند و حالا چه جریانی این سر رشته را در دست دارد که کسی توان جمع کردنش را ندارد… خدا عالم است.
دستفروشی کتاب ایرادی ندارد ، ای کاش این فروشندگان به جای دست گذاشتن روی کتابهای روز و این دزدی آشکار، به افست کردن و چاپ کپی کتابهای بدون مجوز قدیمی یا منتشر شده در خارج از ایران، بسنده می کردند و به جای لطمه زدن به بازار نشر به اهرمی علیه سانسور بدل می شدند…
امیدوارم مخاطبان آنقدر خردمند باشند که انسان خردمند کپی شده را نخرند، نسخه اصلی آن را با چاپ خوب تهیه کنند و از خواندن آن لذت ببرند. باید فرهنگ سازی کنیم تا این کپی و اصل بودن کتابها که هویت آنها را نمایندگی می کند برای خریداران غیر حرفه ای کتاب نیز روشن و آشکار شود.