این مقاله را به اشتراک بگذارید
سموم مورد استفاده در کتاب های آگاتا کریستی
نوید فرخی/ حسین کاظمینی
زهرهای ملکه جنایت
اگاتا کریستی (۱۸۹۰–۱۹۷۶)ملقب به ملکه جنایت، رکورد موفقترین رماننویس در تمام ادوار را در کتاب رکوردهای گینس به خود اختصاص داده است. همچنین او طولانیترین نمایشنامه تاریخ (تله موش) را نوشته و بهعنوان یک جنایینویس نه تنها خالق هرکول پوآروی بزرگ است، بلکه به سبب خلق خانم مارپل هم شناخته میشود. او در طول حیات خود و بعد از آن جوایز مختلفی را برای کارهایش درو کرد که شاید پرداختن به آنها موضوع مقالهای مجزا باشد.
در آثار کریستی تفکر و استنتاج از طرف خوانندهها به بخشی از فرایند مطالعه کتاب مبدل میگردد. گفته میشود مرحوم ذبیحالله منصوری، اولین نویسندهای بود که نخستین بار آثار آگاتا کریستی را بهصورت پاورقی در روزنامه کوشش به فارسی برگرداند. اینجانب (نوید فرخی) نیز سال ۱۳۸۹ در مجله همشهری سرنخ، داستان کارآگاهی “خانهای در شیراز” را از آگاتا کریستی به فارسی برگرداندم که به شرح معمایی در شهر شیراز میپردازد.
سبک ادبی که آگاتا کریستی در داستانهایش استفاده کرده را «کی این کار رو کرده» (Whodunit) مینامند که فرمت معمایی دارد. بنیانگذار این سبک و ادبیات پلیسی ادگار آلنپو است. آلنپو در حقیقت از ماجراهای پلیسی بهره میبرد تا از درونمایه آن، افکار مالیخولیایی خودش را آشکار کند. اما آگاتا کریستی در این مسیر بیشتر ادامهدهنده مسیر آرتور کانن دویل است و ماجراهای پلیسی، بستری است که در آن معماهای کمنظیرش را در برابر خوانندگان هوشمند قرار بدهد.
بسیاری در عالم ادبیات، و در عالم جنایینویسها تلاش کردند موفقیت او را تکرار کنند اما حقیقت این است که هرگز کسی به جایگاه او نزدیک هم نشده است. آگاتا کریستی هرگز مدعی نبود که نویسندهای پیام گراست، یا در آثارش تلاش میکند انسانها را روانکاوی کند یا در اعتلای ادبیات مشارکت بخصوصی داشته باشد. او همچنین هرگز تلاش نکرد در آثارش با پرداختن به خشونت بیپروا یا جذابیتهای کاذب در روابط، خوانندهها را با خود همراه کند. گرچه لابهلای کتب او، جسدهای زیادی را میتوان یافت، اما واکنش به این جنایات بیش از هر چیز کنجکاوی و تلاش برای استنتاج و حل معماست. پس آگاتا کریستی به چه علت تا این اندازه محبوب شد و چرا سناریوهای وی پیچیدهتر از هر نویسنده دیگری بودند(شاید بهاستثنای آثار شرلوک هولمز)؟
آگاتا کریستی در طول جنگ جهانی اول در بیمارستان و داروخانه کار میکرد. تجربیات بدست آمده از این ایام بعدها تاثیر زیادی بر آثار ادبی او گذاشت. قتل از طریق مسمومیت در آثار آگاتا کریستی بیش از آثار هر جنایینویس دیگری دیده میشود زیرا دانش آگاتا کریستی در این مورد در قیاس با سایر جنایینویسان همعصر خود به طرز منحصر به فردی گسترده تر بود. بیش از سی نفر در کتب آگاتا کریستی از طریق سَم کُشته میشوند(درحالی که افراد زیادی هم مسموم میشوند اما درنهایت زنده میمانند)، به همین دلیل در بسیاری از مواقع جنایتکاران در رمانهای او پزشک هستند.
او در رمان “چشمبندی” یا « آنها با آینه این کار را میکنند» (They Do It With Mirrors) مینویسد «سم جذابیت خاصی برای قاتلین دارد زیرا نتیجه کار مثل چاقو و هفتتیر ناپخته و علنی نیست!» . کریستی از دانش دارویی و پزشکی خود در طرح داستانها بهره میبرد و در غالب موارد مو لای درز این استنتاجها نمیرفت.
استرکنین
در اولین رمان کارآگاهی آگاتا کریستی یعنی “ماجرای اسرارآمیز در استایلز” ( The Mysterious Affair at Styles)، قاتل از سَمی به نام استرکنین(Strychnine) استفاده کرد. استرکنین، ترکیبی سمی است که از بذر گیاه Strychnos nux vomica بدست میآید. استرکنین را سمی ایدئال برای جنایینویسان میپندارند زیرا جذب سریعی در بدن دارد و عوارضش بهطور شگفتآوری دراماتیک است! این سم در بدن قربانی تشنج عضلانی ایجاد کرده و درنهایت از طریق خفگی و یا خستگی مفرط باعث مرگ وی میشود.
استرکنین، در عملیات یاختههای عصبی در نخاع اختلال ایجاد میکند و کنترل پیامهای عصبی غیرممکن می شود. انقباض غیرقابل کنترل عضلات بعد به جاهای دیگر گسترش یافته و سپس تکرار و شدتش بیشتر میشود. علت عمده مرگ ناشی از این سم، به فلج عضلات تنفسی بر میگردد و در اکثر موارد فرد مسموم فوت میکند. با این حال تلاش برای درمان از طریق دوز بالای دیازپام و شل کنندههای عضلانی برای کنترل تشنجات الزامی است. از مقادیر کم این سم بیرنگ و کریستالی بهعنوان آفتکش استفاده میشود.
سیانور
آگاتا کریستی در کُشتن قربانیهایش بیش از هر سم دیگری از سیانور استفاده کرده است(آرسنیک، استرکنین، دیگوکسین در رتبههای بعدی قرار دارند). سیانور را میتوان از هسته میوههای خانواده Prunus استخراج کرد. در هسته میوههایی مثل سیب، هلو، زردآلو، گیلاس و … مقدار کمی سیانور وجود دارد اما این میزان مهلک و مرگبار نیست. سیانور در مایعات حل میشود و گازی به نام هیدروژن سیانید تولید میکند. هیدروژن سیانید گازی بوی بادام تلخ میدهد و به شدت سمی است. سم سیانور باعث کاهش اکسیژن بافتهای بدن(هیپوکسی بافتی) میشود یا به گفتار سادهتر اجازه نمیدهد اکسیژن به خون برسد و منجر به خفگی میگردد. بنابراین در زمانی کوتاه بر روی مغز، شش و قلب انسان اثر میگذارد و باعث میشود تا شخص به کما رفته و سپس فوت کند. در بعضی از کشورها محکومین به مرگ را در اتاق گاز، با استفاده از هیدروژن سیانید اعدام میکنند. برای درمان سیانور باید فورا وارد عمل شد، یکی از راهکارهای سنتی مصرف همزمان تیوسولفات و نیتریت سدیم است. روش دیگر تزریق دو الی سه آمپول آمیل نیتریت است. از جمله مشهورترین رمانهای آگاتا کریستی که در آنها سیانور استفاده شده، میتوان به «جیب پر از چاودار» ، «آینه سرتاسر ترک برداشت»، «و سپس هیچکس باقی نماند.» و صدالبته رمان «سیانوژن نورانی» اشاره کرد.
آرسنیک
آرسنیک، پودر سفید بیمزه و بیبویی است که در مایعات گرم بهسادگی حل میشود و از ترکیبات آن در حشرهکشها و سمپاشی درختان استفاده میکنند. همچنین آرسنیک یکی از قدیمی ترین سم های شناخته شده است و رد پای استفاده از آن را در مقاطع مختلف تاریخی میتوان یافت. تا پیش از آزمایش جیمز مارش در ۱۸۳۲ اثبات و تشخیص قتل به وسیله این سم بسیار سخت بود و به همین دلیل در میان تبهکاران در سطوح مختلف جامعه بسیار طرفدار پیدا کرده بود. در آن دوره، آرسنیک را سم “ارث بری” مینامیدند؛ بدین معنی که با استفاده از آن میشد از دست اعضای متمول و مسن خانواده خلاص شد و مال و املاکشان را به ارث برد! جیمز مارش شیمیدانی بود که در سال ۱۸۳۲ با آزمایشی از طریق “روی” و “اسید سولفوریک” توانست وجود آرسنیک را در نمونه غذایی سمی شناسایی کند. آرسنیک در سیستم گوارشی اختلال جدی ایجاد میکند و مصارف بلندمدت آن با میزان کمتر، سرطان پوست و صدمات جدی به روده و کبد وارد میکند. مناطقی که در مجاورت مراکز صنعتی آلایندهاند، مسمومیت بالایی به آرسنیک دارند. جالب است بدانید که با وجود سمی بودن و عوارض جانبی آرسنیک، از مقدار کم آن برای درمان بیماریها میتوان استفاده کرد. از مشهورترین آثار آگاتا کریستی که در آن از آرسنیک استفاده شد، رمان «قطار ساعت ۴:۵۰ از پدینگتون» است.
تالیوم
در رمان «مرکب مرگ» (The Pale Horse)، قاتل در گردهمایی جادوگران قربانیان را نفرین کرده و سعی میکند از این طریق، مرگ به وسیله تالیوم را پنهان کند. تالیوم از عناصر شیمیایی جدول تناوبی است. این عنصر جذب بالایی دارد و شدیدا سمی است. تالیوم در آب قابل حل است و بیرنگ و بیمزه است و در ترکیب مرگ موش و حشرهکشها از آن استفاده میکنند. بسیاری تالیوم را ماده سرطانزا میدانند ازاینرو استفاده از آن حتی در حشرهکشها هم در برخی کشورها ممنوع اعلام شده است. از بین علائم رایج تالیوم میتوان به ریزش مو در بازهای کوتاه اشاره کرد که اتفاقا همین علامت در رمان « مرکب مرگ» سوظن برمیانگیزد و اولین کلید شناسایی روش قتل است. تالیوم می تواند در بدن جایگزین پتاسیم شود(بدلیل شباهت بار و شعاع یونی) که باعث اختلال در بسیاری از فرایندهای سلولی میگردد. در طی جنگ سرد، سرنخهای فراوانی را میتوان یافت که سازمانهای اطلاعاتی کشورهای مختلف تلاش داشتند از این سم برای از بین بردن مخالفان استفاده ببرند، برخی از منابع تلاشها برای مسمومیت فیدل کاسترو (رهبر انقلاب کوبا)، رولاند مامی (از رهبران درگیریهای مسلحانه ضد استعماری کامرون بر ضد فرانسه)، نلسون ماندلا (نخستین رئیس جمهور آفریقای جنوبی) از طریق این سم را تایید میکنند (که بدون شک این تلاش ها در مورد کاسترو و ماندلا موفقیت آمیز نبود!). پادزهر سم مزمن تالیوم، یک ترکیب شیمیایی به نام نیل فرنگی (آبی پروس) است.
تاکسین
در رمان «جیب پر از چاودار» (A Pocket Full of Rye)، قاتل مربا را به سم تاکسین(taxine) آغشته میکند (قاتل در اقدام بعدی، در چای قربانی دیگری سیانور میریزد). تاکسین، آلکالوئید سمی درخت سرخدار است و طعم تلخی دارد. این سم در تقسیم سلولی بدن اختلال ایجاد میکند. مرگ از طریق این سم میتواند خیلی سریع باشد، و علائم رایجی مثل تلو تلو خوردن، ناتوانی تنفسی و نارسایی قلبی و تنفسی ممکن است دیده نشود.
شوکران
در رمان پنج خوک کوچولو(Five Little Pigs)، نقاش آمیاس کریل با استفاده از سم «کونین» (coniine) به قتل میرسد. کونین از قدیمیترین سموم شناختهشده در جهان است و از آلکالوئید گیاه شوکران بدست میآید. تقریبا تمامی اجزای گیاه شوکران سمی است. این سم در عملکرد سیستم عصبی انسان اختلال ایجاد می کند و نهایتا باعث فلج تنفسی شده که مرگ را در پی دارد. در سال ۳۹۹ قبل از میلاد مسیح، سقراط، فیلسوف مشهور به جرم تباهی افکار جوانان آتن به مرگ به وسیله نوشیدن جام شوکران محکوم شد.
آقونیطون یا گرگکُش
آقونیطون نوعی گیاه دارویی است. با اینحال چون درصد بالایی آلکالوئید در آن وجود دارد در دُز بالاتر می تواند ماده ای خطرناک باشد. این سم در رمان «قطار ساعت ۴:۵۰ از پدینگتون» چندین نفر را راهی دیار باقی میکند! برخی از دانشمندان آن را “آرسنیک گیاهی” مینامند. در گذشته برای شکار پلنگ و گرگ، از قبل نیزهها را آغشته به عصاره این گیاه میکردند. همچنین در داستانها و فیلمهای ژانر وحشت، برای کشتن گرگینهها (انسانهایی که در زمان ماه کامل به گرگ تبدیل میشوند) از آقونیطون استفاده مینمایند.
شابیزَک یا بلادونا
بلادونا مشهور به سایه “مرگبار شب”، “توت شیطان”، “گیلاس شیطان” سمیترین گیاه موجود در نیم کره غربی زمین است. آگاتا کریستی در رمان «معمای کارائیب» (A Caribbean Mystery) و «چهار قدرت بزرگ» (The Big Four) برای قتل از بلادونا استفاده کرد. در میان ملل مختلف راجع به ریشه این گیاه افسانههایی شایع است زیرا سم موجود در گیاه، فرد را دچار توهم و هذیان میکند. از علائم اولیه مسمومیت شامل مردمک گشاد، تاری دید، خشکی لب، اضطراب و توهم است. تمام قسمتهای این گیاه بخصوص میوهاش دارای آلکالوئیدهای سمی مثلی آتروپین و هیوسیامین است. بلادونا از نظر داروئی دارای اهمیت است اما افراد بدون صلاحیت نباید آن را تجویز کنند. پادزهر برای بلادونا، ماده ای به نام «فیزوستیگمین» (physostigmine) است که خود این پادزهر در دوز بالا می تواند به سم مبدل شود، کماینکه در رمان «خانه کج» در قطره چشم بهعنوان سم مورد استفاده قرار گرفت.
مرفین
در رمان «سرو غمگین» (Sad Cypress)، تصور میشود سم را در خمیر ماهی ریختهاند. در حالی که قاتل مورفین را در قوری چای ریخته و برای رفع سوظن، خودش هم از چای مینوشد و بعد مخفیانه داروی تهوعآور میخورد. در رمان «مرگ، فرجام کار است» (Death Comes as the End) -که در مصر باستان به وقوع میپیوندد- سمی که در شراب سوبک ریختند، هرگز کشف نشد، اما میتوان حدس زد که عصاره خشخاش باشد. کشیش/پزشک باقیمانده شراب را روی حیوانات تست میکند، که همگی به سرعت از پای درمیآیند.
ورنال
هیچ لیستی از سموم در معماهای قتل آگاتا کریستی بدون اشاره به “قرص خواب” کامل نیست! در رمان «لرد اجور می میرد» (Lord Edgware Dies) -در ایران همچنین با نام «سیزده نفر سر میز شام» هم منتشر شده است-، «کارلوتا آدمز» به خاطر مصرف دوز بالای داروی «ورنال» (veronal) جانش را از دست میدهد. ماده اصلی بیشتر داروهای خوابآور و آرامبخش، «باربیتورات» (Barbiturate) است که در سال ۱۹۰۳ برای اولین بار با نام تجاری ورنال در دسترس عموم قرار گرفت. ورنالها طعم نسبتا تلخی داشتند و دوز آنها خیلی پایینتر از حدی بود که بتوان آن را سمی قلمداد کرد. گرچه با مصرف افراطی، قدرت تحمل بدن نسبت به آن بالا میرود. در عین حال، در بسیاری موارد استفاده از دوز خیلی بالا (چه تصادفی یا عمدی) به مرگ منجر شده و مواردی از این قبیل نادر نیست.
سایر
در رمان «ورقهای روی میز»، پزشکی لیف قربانیاش را به «باسیلوس آنتراسیس» (bacillus anthracis) آلوده میکند. باسیلوس آنتراسیس عامل بیماری سیاه زخم شناخته می شود. پزشک قاتل میداند باسیلوس میتواند از هر شکاف کوچکی ناشی از تراشیدن تیغ، وارد پوست شود و بدن را آلوده کند. در رمان «شاهد خاموش» (Dumb Witness)، از فسفر برای مسمومیت استفاده میشود و خاصیت فسفرسانس است که در بازدم زن قربانی سوظن کاراگاه را برمی انگیزد. فسفرسانس، تشعشع فسفر است و از خواص آن شناخته میشود.
خطر اسپویل
مرگ هرکول پوآرو
آگاتا کریستی در رمان «پرده» (Curtain)، آخرین پروندهی «هرکول پوآرو»، درس داروشناسی به خوانندگانش میدهد. هرکول پوآرو در این داستان میمیرد و مشهور است تنها شخصیت داستانی است که در نشریه تایمز برایش آگهی ترحیم نوشتهاند. در این رمان، فریدا کلای عمهاش را با مرفین مسموم میکند. باربارا فرانکلین با «فیزوستیگمین» (physostigmine) مسموم میشود. پوآرو، هات چاکلت هاستینگ را با قرص خواب (احتمالا ورنال) مسموم میکند تا نگذارد مرتکب قتل شود. خانم فرانکلین فنجان اشتباه چای را برمی دارد و از فنجان سمی مینوشد که برای شوهرش ریخته، و از این طریق میمیرد. عامل قتلها فردی به نام نورتون است که با نزدیک شدن به دیگران تلاش میکند آنها را علیه نزدیکان بشوراند و به قتل ترغیب کند. با وجود اینکه پوآرو از ابتدا میداند قاتل کیست اما به دنبال مدارک میگردد. او درنهایت به خاطر قلبِ ضعیفش و ناتوانی در اثبات جُرم فرد گناهکار، خودش دست به کار میشود. پوآرو نورتون را به صرف هات چاکلت دعوت میکند. در دیدارشان به نورتون میگوید که قصدش چیست و اینکه میخواهد او را مجازات کند. نورتون با خودبینی و تکبر اصرار میکند فنجانهایشان را عوض کنند. اما پوآرو با پیش بینی این حرکت، هر دو فنجان را مسموم کرده زیرا میداند خودش در قیاس با نورتون تحمل بیشتری به خوابآور دارد. پوآرو، نورتون که به خواب رفته را به اتاقش میبرد سپس او را به قتل میرساند. با این حال بعد از مرگ نورتون، پوآرو خودش هم میمیرد. اما نه با سم، بلکه داروی قلب خودش را دور از دسترس قرار میدهد تا از مرگ خودش در طول شب اطمینان حاصل کند.
نوشتههای آگاتا کریستی تصویری از زندگی انگلیسی را در فاصله بعد از جنگ جهانی اول تا فضای دو قطبی بعد از جنگ جهانی دوم بازتاب میدهد. صرف نظر از تغییر آداب و رسوم اجتماعی که در بازههای مختلف تاریخی به وقوع میپیوندد، طبیعت انسان همواره ثابت است و نوشتههای کریستی لایههای نهان آن را به خوبی نمایش میدهد.
مجله دانستنیها