این مقاله را به اشتراک بگذارید
نگاهی به داستانهای غاده السمان
پرتو مهدیفر
قرارگرفتن لبنان در نقطه تلاقی مدیترانه و جهان عرب تاریخی پرمناقشه به لحاظ درگیریهای مذهبی و فرهنگی و نژادی برای این کشور به ارمغان آورده. نمونهای از آن مجموعه جنگهای داخلی لبنان است که از سال ۱۹۷۵ با واکنش خشونتبار علیه یک سوءقصد آغاز شد، گرچه ترور ناموفق بود اما اقدامات تلافیجویانه، شروع روندی ویرانگر شد که طی یک سال، بیشترین کشتار و خونریزی را در تاریخ این کشور رقم زد. بدیهی است یک واقعه، ابتدا به ساکن و بهتنهایی نمیتواند نیروی محرکه ایجاد فاجعهای تاریخی باشد و پیش از آن جامعه از نظر پارامترهای سیاسی، اقتصادی و سایکولوژیک باید از آستانههای تحریک گذر کرده و در نقطه انفجار قرار بگیرد. آنچه در «بیروت ۷۵» غاده السمان میخوانیم، بررسی شرایط اجتماعی پیش از وقوع حادثه است.
غاده السمان نویسندهای است که اندیشههای روشن و آزادیخواهانهاش همواره با ساختار سنتی و محافظهکار جامعهای که در آن بالید، زاویه داشته است. او از مشکلات امروز جهان عرب، زن عرب و استعمار نو در جهان سوم درکی عمیق دارد. گرچه برخی داستانهای او در شمار آثار برجسته ادبیات معاصر عرب است، تا جاییکه رمان «شب میلیاردی»اش را همپایه آثار نجیب محفوظ نویسنده مصری برنده نوبل ادبیات میدانند، اما در ایران وجه شاعرانهاش بیشتر شناخته شده، شاعری که در مضامینی مثل عشق، مرگ، امید و روابط انسانی، همچنین ابعاد فمینیستی و آزادیخواهانه از فروغ تاثیر پذیرفته است.«بیروت ۷۵» اولین رمانی است که از السمان به فارسی منتشر شده. کتاب در سال ۱۹۷۴ درست یک سال پیش از شروع جنگ داخلی لبنان نگاشته میشود و به آسیبشناسی زوایای پنهان و کریه روح جامعهای میپردازد که در پس نقابی لوکس، زیبا مینماید. بیروت عروسی است که جلوه چهره بزککردهاش، دامان آلودهاش را از نظر پنهان میکند. نویسنده وجدان فردی کاراکترهایش را به چالش میکشد تا وجدان جمعی دنیا را معطوف به روح بیمار جامعهای کند که میرود تراژدی سهمگینی را نظارهگر باشد. وحشت، خشونت و رفتار سادیستیک پنهان زیر پوست شهری که ظاهرا به حیات عادی خود مشغول است. نیروی پلیدی که در ذات آحاد جامعه انسانی جاری است تا او را بهسمت جنایتی جمعی سوق دهد.
داستان، روایت مهاجرت دو کاراکتر اصلی (فرح و یاسمینه) است که به امید آزادی و بهبود شرایط اقتصادی، از دمشق عازم بیروت هستند. سه شخصیت دیگر (طعان، ابومصطفی، ابوالملا) گرچه کمرنگتر ظاهر میشوند اما هریک نماینده تفکرات غالب یا آسیبشناسی طبقه خاصی از جامعه هستند. درواقع زندگی این شخصیتها تداخل چندانی باهم ندارد گرچه همگی برای رسیدن به هدف واحدی به کار گرفته میشوند. دو شخصیت اصلی یکی فرح که تاوان گزاف مسخشدگی و انکار هویت جنسیاش را با جنون پس میدهد و دیگری یاسمینه دختری محصور و منزجر از ممنوعیت و سنن محدود هزارساله که سرنوشتی مشابه را رقم میزند.
از بین سه شخصیت دیگر که هرکدام بهنوعی قربانی رسوم قومیقبیلهای یا فقر و فلاکت هستند، سرگذشت ابومصطفی بیش از دوتای دیگر با لبنان پیش از جنگ همخوانی دارد. او ماهیگیری است که زندگی و معیشتش مثل سایر صیادان از صید انحصاری ماهی توسط یک شرکت خصوصی (پترومین) به شدت آسیب دیده. همان رویدادی که با اعتراضات و تظاهرات مردمی و دخالت ارتش به ایجاد اولین جرقههای جنگ داخلی منجر شد.
صرفنظر از محتوا، رمان به لحاظ فرمی کاستیهایی دارد. با اینکه غاده طی سفرهای متعددش به اروپا بهعنوان ژورنالیست بهخوبی با فضای ادبی جهان آشناست و آب را از سرچشمه نوشیده اما رمان او بهلحاظ تکنیکهای روایی فاصله قابل توجهی با آثار داستانی مطرح جهان دارد. تکگوییهای ابتدایی، کاملا آنکادر و مطول! که نیازمند بهکارگیری گویشی سیال است. از سوی دیگر و با توجه به سابقه درخشان نویسنده در شاعرانگی، انتظار پیچیدگی و عمق بیشتری در زبان برای مخاطب ایجاد میشود. بیانی که سعی دارد در بسیاری جاها استعاری باشد اما استعارهها بهقدری روشن و تکراری هستند که از جلوه افتادهاند. از طرفی در همین سطح سادگی هم صبوری برای چالش احتمالی ذهن خواننده منظور نشده و بلافاصله مفهوم اصلی به فاصله چند سطر یا حتی چند کلمه، صریحا بیان میشود. انگار نویسنده، خوانندهاش را دستکم گرفته باشد!
جز این رمان، مجموعهداستانی هم اخیرا از این نویسنده ترجمه شده بهنام «دانوب خاکستری» که در مقایسه با «بیروت ۷۵» برآیند کارکرد عناصر روایی در آن قویتر است. مجموعه شامل شش داستان است. سهتای نخست از کتاب «کوچ لنگرگاههای قدیمی» و بقیه از کتاب «شام غریبان» برگرفته شدهاند. سلیقه مترجم در گزینش داستانهایی که تم مشابهی از مفهوم هویت و دیگربودگی ارائه میدهند بهگونهای است که از ابتدا میتوان آنها را متعلق به مجموعهای واحد دانست. راویان، پنج زن و یک مرد هستند که تحتتاثیر رهاورد مهیب ژوئن۶۷ ، طردشده و فروپاشیده، به لامکان گریخته، به نبش قبر خاطراتشان میپردازند. حرمتشکستگانی که در غربت کوچ نافرجام به دام افتاده و به ستوه آمدهاند و برای رهایی از شکنجه هوشیاری، دائم در توهم تخدیری خود خواسته بسر میبرند. هر بیخودشدنی!… ابزارش اما، تفاوتی ندارد… دنیای «دانوب خاکستری» هم مثل «بیروت ۷۵» خاکستری و غبارآلود است و بوی مرگ از لابهلای سطور تراوش میکند. ترس، سرگردانی و گریزهای مکرر از ابهام به عدم! لحن شاعرانه نویسنده اینبار بهخوبی از پس خلق تصاویری بدیع و فضاهای سوررئال برآمده تا تحقیر نسلی از انسانیت را از دل توحش سیاست بیرون بکشد و از زبان شخصیتهایش که در گذرگاههای زبانی مینگذاریشده، مجبور به سکوت و کنارهگیری هستند، سخن بگوید و شرقی متناقض غربنشین و خلأ خاکستریاش را بهرخ تاریخ و حاکمانش بکشد.
آرمان