این مقاله را به اشتراک بگذارید
۱۰ فیلم تریلر جنایی هیجان انگیز و ماندگار تاریخ سینما
حسین علی پناهی
تریلرهای جنایی فیلم هایی هستند که به دلایل مختلف می توانند ذهن مخاطب را درگیر خود سازند. آن ها فیلم های جنایی ساده ای نیستند و نمی توان آن ها را تنها با چنین برچسب ساده سینمایی مورد خطاب قرار داد. این ژانر فرعی جنایی می تواند در قالب یک فیلم گانگستری، یک فیلم نئونوآر، یک فیلم پلیسی و یا قاتل سریالی روایت شود. فیلم تریلر جنایی اغلب شخصیت هایی درگیر بازجویی، شکار و موقعیت هایی دارد که دائما در دنیای تعلیق و جنایت غوطه می خورند.
این گونه فیلم ها در اغلب موارد به دام کلیشه و تکرار می افتند یا با بازی های ضعیف ، جذابیت سبکی خود را از دست می دهند. اما وقتی با فیلم های تریلر جنایی خوش ساخت مواجه می شویم متوجه جادوی موجود در آن ها و مهارتی که در ساختشان به کار رفته خواهیم شد. در ادامه این مطلب می خواهیم ۱۰ فیلم تریلر جنایی بی نقص تاریخ سینما که در قالب های مختلفی از قبیل داستان یک قاتل سریالی، سرقت از بانک یا آشفتگی روحی شخصیت ها بیان می شود را به شما معرفی کنیم که بهترین ها در ژانر خود محسوب می شوند.
۱۰- سکوت بره ها (۱۹۹۱)
جاناتان دمی از آن کارگردانانی است که خود را محدود به یک ژانر خاص نمی داند. او در طول دوران فعالیت خود از فیلم های تریلر جنایی گرفته تا درام اجتماعی و حتی کمدی ساخته و از همه جالب تر این که گاهی در یک فیلم واحد، رگه هایی از ژانرهای مختلف گنجانده است.
در این میان اما فیلم «سکوت بره ها» (The Silence of the Lambs) در سال ۱۹۹۱ در میان خیل عظیم فیلم های تریلر جنایی ساخته شده در عصر خود قله های جدیدی را فتح کرده و ژانر تریلر جنایی را به قلمرو جدیدی وارد ساخت. این فیلم که بر اساس رمانی به همین نام نوشته توماس هریس ساخته شده بود، عناصر مختلفی از جمله تریلر جنایی در خود داشت.
در این فیلم، یک مامور تازه کار اف بی آی از قاتل سریالی در بند برای گرفتن یک قاتل سریالی دیگر استفاده می کند. شیوه غیرمعمول شکار قاتل سریالی داستان به یک بازی موش و گربه ترسناک و روانشناسانه بین شخصیت هانیبال لکتر و کلارنس استارلینگ تبدیل می شود.
دمی با استفاده از کلوزآپ ها برای بررسی روح درونی شخصیت ها و نشان داده تنش و کشمکش درونی آن ها استفاده می کند که در سراسر طول فیلم به خوبی مشهود است. نباید طراحی صدای خارق العاده، سکوت ترسناک و آهنگ بی نقص هاوارد شور را فراموش کرد اما دمی عناصر تریلر جنایی فیلم را با ساده ترین بیانات زنده نگه می دارد.
بوفالو بیلی که دیوانه وار روی جنازه قربانیان خود می رقصد و استارلینگی که در میان مامورین مرد احاطه شده تنها بخش هایی از بیان ساده تاثیر گذاری ژانر تریلر جنایی هستند. جاناتان دمی با این فیلم خود نشان داد که تریلر جنایی می تواند بسیار فراتر از آنچه که از یک تریلر جنایی معمول انتظار می رود برود.
۹- مخمصه (۱۹۹۵)
مایکل مان در فیلم «شکارچی انسان» (Manhunter)، نسخه خود از شخصیت هانیبال لکتر را به تصویر کشید اما ژانر تریلر جنایی او با ساخت فیلم های مانند «سارق» (Thief) در سال ۱۹۸۱، سریال«میامی وایس» (Miami Vice) و «شکار در لس آنجلس» (LA Takedown) در سال ۱۹۸۹ به شهرت رسید.
در این میان اما هیچکدام از فیلم های او به شهرت و اعتبار «مخمصه» (Heat) در سال ۱۹۹۵ نرسید. حضور همزمان آل پاچینو و رابرت دنیرو در یک فیلم می تواند برای تبدیل شدن یک فیلم معمولی به فیلمی موفق و پرفروش کافی باشد.
اما مان در این فیلم از دوئل کلیشه ای بین دزد و پلیس با پرداختی جدید رونمایی می کند. دو طرف علیرغم شغل متضادشان، ذهنیت و شخصیت مشابهی دارند و در حرفه خود به بالاترین میزان هوش، توانایی و دقت رسیده اند. وقتی که به بافت فیلم و سناریو آن نگاه می کنیم، می بینیم که همه چیز به ترتیب پیش می رود؛ از یک سرقت نافرجام، برنامه ریزی برای سرقت، اجرا، شکار، به هم مرتبط کردن شواهد و در ادامه پایان داستان به شکلی غیرمنتظره.
این سیر داستانی را قبلاً نیز در فیلم های مشابه شاهد بوده ایم اما ترسیم صحنه های کلیشه ای به دلیل قدرت بازیگری پاچینو، دنیرو و دیگر بازیگران با فیلم های دیگر این ژانر متفاوت است. لحظه ای خسته کنندگی و تکرار در فیلم دیده نمی شود و هیچگاه به عنوان مخاطب نخواهید گفت : اوه، می دانستم الان این اتفاق می افتد.
بعد از حدود ۱۵ سال ساخت فیلم های مربوط به دزدها و پلیس ها، مایکل مان به چنان استادی در داستان پردازی دقیق، رشد شخصیت ها در طول داستان و به طور کلی فیلم سازی دست یافته بود که «مخمصه» او به یکی از شاهکارهای تاریخ این ژانر تبدیل شد.
او از ترکیب بی نقص سبک و واقعیت گرایی برای بررسی دورنمای دنیای جرم و جنایت زیرزمینی در لس آنجلس استفاده می کند. بعد از نزدیک به ۳ ساعت تماشای این فیلم نه تنها احساس خستگی نمی کنید بلکه به این نتیجه می رسید که هیچ تریلر جنایی تا به این اندازه شما را راضی نکرده است.
۸- دایره سرخ (۱۹۷۰)
شاید بتوان گفت که ژان پیر ملویل به عنوان پدر سینمای موج نو فرانسه و بهترین فیلمساز در ژانر فیلم های جنایی با شاهکار خود در سال ۱۹۷۰ قله های سینما را فتح کرد. وی قبلاً فیلم هایی در مورد شخصیت درونی یک قاتل تنها، روش های تحقیق پلیس، درام پلیسی و داستان سرقت از بانک ساخته بود اما با «دایره سرخ» (Le Cercle Rouge) تمامی گذاره های دوست داشتنی خود را در قالب یک تریلر جنایی فراموش نشدنی به تصویر کشید.
ملویل این کار را با ترکیب یک پلیس سابق الکلی، یک زندانی تحت تعقیب، پلیس هایی که در تعقیب آنها هستند و یک جنایتکار تازه آزاد شده که به دنبال شکار بعدی خود است انجام می دهد. هنری دکی به زیبایی موتیف های تنهایی، رطوبت و زندگی شبانه خیابان های پاریس را از دریچه دوربین خود به تصویر می کشد.
داستان پردازی بدون دیالوگ و ۲۰ دقیقه ای سکانس سرقت، بازی خونسرد آلن دلون، یوس مونتان و جیان ماریا وولونته در سکوت و نگاه های خیره و معنادار آن ها برای تبدیل شدن «دایره سرخ» به یک شاهکار کافی است. درست مانند دیگر فیلم های بزرگ، هماهنگی خارق العاده ای بین تصویر و صدای فیلم برقرار است که به خوبی با فضا و حالتی که ملویل برای دستیابی به آن تلاش می کند سازگار است.
تماشای این فیلم برای ساعاتی شما را مسحور خود کرده و باعث می شود که بخواهید دنیای منحصر به فرد سینمایی ملویل را بارها و بارها تماشا کنید.
۷- بالا و پایین (۱۹۶۳)
یکی دیگر از استادان سینما که ژانرهای مختلفی را تجربه کرده آکیرا کوروساوا است که در حوزه تریلر جنایی به بررسی داستان هایی در توکیو و پیش از دوران جنگ جهانی دوم می پرداخت. اما بعد از سال ها ساخت فیلم در این ژانر وی توانست با ساخت فیلم «بالا و پایین» (High and Low) به مهارتی بی نظیر در ترسیم دنیای پلیسی با تاثیر بی نظیر اجتماعی نایل شود. این فیلم بر اساس رمان «King Ransom» ساخته شده که در آن، توشیرو میفونه در نقش یک کارخانه دار ثروتمند در نبردی سخت با زمان سعی می کند ربایندگان پسر راننده اش را پیدا کند.
نکته قابل توجه در مورد این فیلم تریلر جنایی این است که علاوه بر به تصویر کشیدن تحقیقاتی کارآگاهانه برای پیدا کردن عاملان آدم ربایی در ظاهر، در اصل به انتقاد از جامعه ژاپن می پردازد و سبک بازی گرفتن کوروساوا از بازیگران و میزانسن خاص او باعث می شود که فیلم «بالا و پایین» بسیار بیشتر از فیلم های مشابه کوروساوا در این ژانر جلب توجه کند. در طی نزدیک به ۵۰ دقیقه ابتدایی فیلم، تنها لوکیشن فیلم یک ساختمان بلند است.
تمامی عمل آدم ربایی، اخاذی و تحقیقات پلیسی از طریق تماس های تلفنی و واکنش های خانواده فرد ربوده شده به تصویر کشیده می شود. کوروساوا با سبک خاص فیلمسازی خود باعث می شود که مخاطب تنش موجود در داستان و درون شخصیت ها را در کنار حس ترس از فضای تنگ داخل آپارتمان را حس نماید، ترسی که از تهدید شدن شخصیت ها در زندگی روزمره شان ناشی می شود.
مخاطب نیز حس مشابهی دارد انگار که همراه با شخصیت های داستان در درون آپارتمان گرفتار شده است. در قسمت دوم فیلم وارد دنیای صنعتی ژاپن می شویم، جایی که در نتیجه تحقیقات کارآگاهان پلیس با بالا و پایین های اخلاق و جنایت در دنیای مدرن ژاپن روبرو می شویم. کوروساوا چنین سطحی از شفافیت از عملی که رخ داده را با عواقب آن در طول تحقیقات پلیسی به نمایش می گذارد و هیچ فیلم دیگری در این زمینه نمی تواند با «بالا و پایین» کوروساوا مقایسه شود.
۶- زودیاک (۲۰۰۷)
فیلم های دیوید فینچر به همان شکلی که او می خواهد ببیند ساخته می شوند. فیلم های او دارای معانی عمیق و دقیق هستند و هیچ فریمی بیهوده به کار گرفته نمی شود. هیچ یک از اجزای صحنه بی مصرف و بی هدف نیستند و بازی ها و سناریو چنان دقیق ترسیم شده اند که نمی توان کوچکترین تغییری در آن ها را متصور شد. از این رو وقتی که فینچر فیلمی بر اساس داستان واقعی قتل های زودیاکی رخ داده در شمال کالیفرنیا در دهه ۱۹۶۰ و بر اساس گزارش پلیس و روزنامه نگاران ساخت، همه می دانستند که این فیلم به سبک بصری خاص فینچر و شیوه نگاه او وفادار خواهد بود و این اتفاق نیز رخ داد.
در حالی که دیگر فیلم های مربوط به قاتلین سریالی منحصراً روی شخصیت قاتل سریالی یا تلاش های کارآگاهان برای بدام انداختن او تمرکز می کنند، فینچر در فیلم «زودیاک» (Zodiac) بر روی واقعیات مربوط به قتل ها برای ترسیم داستان متمرکز است. تمرکز او بر روی وسواس های افرادی است که سعی در حل معمای قتل ها دارند، اشخاصی مانند رابرت گری اسمیت که نقش او را در فیلم، جیک جیلنهال بازی می کند.
فینچر برای هر قتل زودیاکی از بازیگری متفاوت برای ترسیم فیزیکی و مخفی کاری های قاتل استفاده می کند تا مخاطب هیچوقت موفق به شناسایی قاتل واقعی نشود، همان اتفاقی که در دنیای واقعی رخ داد و قاتل زودیاکی هیچگاه به دام نیفتاد.
اما چیزی که این تریلر جنایی را برتر از تمام فیلم های جنایی و کارآگاهی می سازد وسواس روانی و تلاش دیوانه وار شخصیت های داستان برای کشف حقیقت و پیدا کردن قاتل است. بعد از این که مظنونین بسیاری می آیند و می روند، سرنخ هایی پیدا شده و ناپدید می شوند و تماس های تلفنی که تا اعماق وجود ما را از ترس و اضطراب می لرزانند، مخاطب تنها می ماند تا از زوایای دید متفاوت قاتلین متفاوتی را شناسایی کند.
داستان پردازی فینچر از روی یک ماجرای واقعی باعث می شود که مخاطب خود را در شهر سانفرانسیسکو در زمانی مشابه با رخ دادن قتل ها حس کند و این همان چیزی است که فیلم فینچر را متمایز از دیگر فیلم های تریلر جنایی ساخته است.
۵- هفت (۱۹۹۵)
قبل از آنکه دیوید فینچر به سراغ قاتل زودیاکی واقعی برود، توجهش را به یک داستان کشتار ترسناک دیگر معطوف کرده بود اگر چه این بار دیگر ماجرا واقعی نبود اما این فیلم نیز بعد از پایان همچنان شما را تحت تاثیر قرار می دهد. فیلم موفق و ساختار شکن «هفت» (Seven) یک داستان تاریک و سرد در مورد دو کارآگاه در حال تلاش برای دستگیری قاتلی سریالی است که قتل های خود را بر اساس ۷ گناه بزرگ انجام می دهد.
این فیلم تریلر جنایی به چندین دلیل در میان فهرست ۱۰ فیلم تریلر جنایی برتر تاریخ سینما قرار می گیرد: کارآگاهان در شهری بدون نام در جستجوی قاتل سریالی بوده و میزان وحشت روانی حاکم بر فضای فیلم فراتر از حد تصور است.
مخاطب نیز با جلو رفتن قتلها در داستان فیلم محو می شود و تا صحنه پایانی فیلم که بحق یکی از بی نظیرترین پایان بندی های تاریخ سینماست هیچ چیز برای مخاطب روشن نشده است. شاید تنها همان سکانس آخر «هفت» برای قرار گرفتن یکی از شاهکارهای کلاسیک فینچر در این فهرست کافی باشد. این تریلر جنایی بسیار ناراحت کننده، حال بهم زن و پر از کشتار ساخته شده که البته همزمان نیز بسیار جذاب و بی نقص است. این فیلم آغاز هنرنمایی دیوید فینچر در حوزه فیلم های تریلر جنایی بود.
۴- ام را به نشانه مرگ بگیر (۱۹۵۴)
بله حق با شماست و بسیاری از فیلم های آلفرد هیچکاک می توانستند جایی در این فهرست داشته باشند اما در فیلم «ام را به نشانه مرگ بگیر» (Dial M for Murder) وی یک شاهکار مینیمالیستی شبه تئاتر دیگر خلق می کند. لازم به ذکر است که هیچکاک این فیلم را به شکل سه بعدی فیلم برداری کرد اما این موضوع کمتر مورد توجه قرار گرفت. هیچکاک مخاطب را در درون اتاقی قرار داده و او را به کاناپه می دوزد.
در حالی که نشسته اید و فیلم را تماشا می کنید، از لحاظ زمانی و مکانی تنشی غیرقابل تحمل را تجربه می کنید که در واقع همان فضای درون آپارتمان داستان فیلم است. هیچکاک همیشه می گفت که از ساخت فیلم های خود هدفش دادن حسی از شادی و لذت به تماشاگران است، لذتی که مخاطب بعد از بیدار شدن از یک کابوس تجربه می کند، و این همان حسی است که بعد از تماشای این فیلم خواهید داشت.
چیزی که این فیلم تریلر جنایی را از دیگر فیلم های این ژانر متمایز می سازد بن مایه، لوکیشن، داستان متمایز و سه بازیگر اصلی آن یعنی ری میلاند، گریس کلی و رابرت کامینگز هستند. این شخصیت ها بی پرده در مورد قتلی بی نقص صحبت می کنند. با شروع داستان، هیچکاک قاب سازی، داستان پردازی تصویری، صدا و آهنگ متن بی نقص و دقیق خود را حاکم می سازد تا عنصر ترسناکی، شوکه کنندگی و تعلیق فیلم را به بالاترین حد ممکن خود برساند.
صحنه ای را به یاد بیاورید که گریس کلی در حال صحبت با تلفن است و آنتونی داوسون می خواهد او را خفه کند در حالی که ری میلاند آن سوی خط است. هیچ تریلر جنایی نمی تواند به این میزان سادگی، در تنها یک صحنه چنین ترسناک و چالش برانگیز عمل کند، احساسی که در تمامی ۱ ساعت و ۴۵ دقیقه دیگر فیلم نیز کاملاً حس می شود.
۳- غرامت مضاعف (۱۹۴۴)
این یکی فیلمی کلاسیک و نوآر به تمام معناست. اما در حالی که بیلی وایلدر مشغول شکل دادن به ژانر نوآر بود، همزمان داشت عناصر تریلر جنایی را می ساخت بدون این که خودش خبر داشته باشد. «غرامت مضاعف» (Double Indemnity) شاید دارای قاتلین سریالی یا روش های پلیسی معمول نباشد اما شخصیت هایی دارد که این عناصر را در اولین فیلم ژانر تریلر جنایی در خود دارند.
این فیلم که بر اساس رمانی از جیمز ام کین ساخته شده از همان ابتدا به مخاطب یادآور می شود که این فیلم از سناریو قوی و بی نقصی برخوردار است. فیلمنامه از آن لحاظ بی نقص است که اخاذی، قتل، زیبای خطرناک و بسیاری مولفه های دیگر در خود دارد.
اما وایلدر می خواهد نشان دهد که شخصیت ها برای رسیدن به اهداف خود و فرار کردن از عواقب رسیدن به آن اهداف دست به هر کاری می زنند. اگر چه این فیلم نوآر به دلیل ساختار سیاه و سفید و مه گرفته اش قابل توجه است اما تعلیقی که با شرارت شخصیت ها ترکیب می شود عامل درخشیدن و متفاوت بودن فیلم است.
شخصیت های فیلم مانند یک بازی شطرنج حرف هایشان را روی صفحه به حرکت در می آورند تا در نهایت به هدف خود برسند و برای رسیدن به این هدف خود هیچ محدودیتی نمی شناسند. علیرغم این که «غرامت مضاعف» یک فیلم نوآر است، اما فضا و حس آن طوری است که می توان آن را اولین فیلم در ژانر تریلر جنایی دانست.
۲- محله چینی ها (۱۹۷۴)
اگر به جریان نوآر برگردید و آن را با نئونوآر و عناصر رازآلود ترکیب کنید به فیلم «محله چینی ها» (Chinatown) ساخته رومن پولانسکی می رسید. وقتی که این فیلم را نگاه می کنید خود را به مانند شخصیت اول فیلم در داستان خواهید دید. علاوه بر سبک کارگردانی خارق العاده پولانسکی، فاش شدن داستان فیلم به صورت آهسته در برابر چشمان بیننده که ترکیبی از قتل، مخفی کاری و رابطه نامشروع است باعث شده این فیلم در رتبه دوم این فهرست قرار بگیرد.
تنها در ۲۰ دقیقه پایانی فیلم است که تمامی عناصر یک فیلم تریلر جنایی به هم می پیوندند. در فیلم می توان شاهد فاش شدن لایه های شخصیتی فی دانووی و جان هیوستون بود که از همه چیز برای مخاطب غافلگیر کننده تر است. تقریباً تمامی رمز و رازهای مربوط به فیلم که از عناصر اصلی تریلر جنایی هستند در بخش پایانی فیلم فاش می شوند.
۱- کشوری برای پیرمردها نیست (۲۰۰۷)
جوئل و اتان کوئن بیش از یک دهه پیش فیلمی ساختند که حتی امروز نیز با همان شوق و حرارت ۱۰ سال پیش در مورد آن صحبت می شود. وقتی که فیلمسازی چنین فیلمی می سازد می دانید که با یک فیلم کلاسیک مواجهید. اما برادران کوئن مولفه های موش و گربه ای ژانر تریلر را در قالب شخصیت های یک قاتل روانی، یک کلانتر دوستدار زندگی و گاوچرانی مصمم به تصویر می کشند.
وقتی این فیلم را مورد بررسی قرار دهید می توانید در مورد خیلی چیزها صحبت کنید، از بحران هویتی شخصیت ها،عواقب خوفناک تصمیمات، سرنوشت و عدالت اما ارتباط این مولفه ها با یک تریلر جنایی تنها نوک یک کوه یخی است.
فیلم در ابتدا با شکار حیوانات آغاز شده و پس از شکار پول به شکار انسان در دهه ۱۹۸۰ تگزاس منتهی می شود. احساسات روانشناسانه عمیق از طریق مناظر زیبا و ترسناکی که شخصیت ها در آن به جستجوی هدف خود می پردازند در بوته آزمایش قرار می گیرد. اگر چه تمامی عناصر این فیلم مربوط به تریلر جنایی سنتی هستند اما این هوشمندانه فیلم ساختن است که باعث شده شاهکار برادران کوئن در صدر این فهرست قرار گیرد.
وبسایت روزیاتو
3 نظر
ناشناس
معلوم است کسی که این فیلم ها را بر می گزیند زیاد فیلم ندیده است.
هادی
چطور کسی در مورد بهترین ها نظر میدهد ولی ایو مونتان را یوس مونتان و آنری دکا را هنری دکی مینویسد؟
عابدساوجی
می نشینم پای فیلم. چشمهایم را می دوزم به صفحه تلویزیون. بیخیال هر آنچه دور و برم است. از فشار زندگی تا سیاست هر لحظه به یک رنگ!. لیوان پشت لیوان قهوه کوپا میخورم. به دَرَکِ اسفل السّافلین که قلب و کلیه و مغزم را می ترکاند. تا صبح قرار است بیدار باشم چی بخورم ویسکی یا ودکا؟ دلمو خوش کردم به این قهوه تلخ که به زور شکر میشه خورد.
دستیار دکتر دندانپزشکی بودم داخل اتاق در بسته. سیگار با سیگار آنهم وینستون چهار خط آمریکایی را روشن میکرد. جوان بودم فکر میکردم زندگی خیلی با ارزش است.
گفتم دکتر! شما چرا؟ شما که از مضرات سیگار آگاهید.
پک عمیقی به سیگار زد گفت: خب که چی؟
گفتم، حیف نیست عمرتان را با سیگار کوتاه می کنید.
پک عمیق تری زد و دود آن را حلقه حلقه به هوا فرستاد گفت: عمری که قرار است با سیگار کوتاه شود نباشد بهتر است. با هر سیگاری که دود می کنم کلی لذت میبرم. گیرم که ۵ سال عمر مرا کوتاه کند. سی – چهل سال لذت میبرم، پنج سال کمتر عمر می کنم…