این مقاله را به اشتراک بگذارید
کوتاه درباره مستند «در جستجوی صبح» ساخته مهرداد شیخان
مباد که خاموشی مان به فراموشی تعبیر شود
علیرضا آقائی راد
لزوما نباید خیلی اهل کتاب باشیم تا نام انتشارات امیرکبیر به گوش مان خورده باشد؛ خیلی از کسانی هم که خیلی کم با کتابخواندن میانه دارند نام آن را شنیده اند، چنانکه انگار وقتی نام کتاب و نشر کتاب به میان می آید امیرکبیر اولین ناشری است که ذهن آدم را به خود معطوف می کند. انتشاراتی با سابقه ای درخشان و چاپ آثاری ماندگار. اما شاید سرنوشت تلخ صاحبان آن را در سالهای اخیر را بسیاری از کسانی که نام نشر امیر کبیر به گوششان خورده کمتر شنیده اند، حکایت آدمی که از صفر شروع می کند، یک عمر تلاش خستگی ناپذیر و آنوقت در اوج شکوفایی به بهانه های واهی آن را به ناحق از چنگ صاحبانش در میآورند. به راستی ماجرای این حق کشی چه بود؟
انتشارات امیرکبیر که نخستین بنگاه خصوصی ایران در حیطه چاپ و نشر بود، به همت زنده یاد عبدالرحیم جعفری و در سال ۱۳۲۸ آغاز به فعالیت کرد. این ناشر نوپا (در آن روزگار) اولین گام های تبدیل شدن به بزرگ ترین ناشر ایران را از مغازه ای کوچک حوالی خیابان ناصر خسرو تهران و با چاپ جزوه ای کم حجم با نام «نماز» برداشت و این مسیر تا سال ۱۳۵۸ و مصادره آن، ادامه یافت. امیرکبیر در طول مدت فعالیت خود زیر نظر مرحوم جعفری،بالغ بر ۲۰۰۰عنوان کتاب منتشر و به علاقه مندان معرفی کرده بود.
از بارزترین ویژگی های این ناشر قدیمی، وسواس بسیار در چاپ کتاب است. شاید ادعای گزافی نباشد اینکه بگوییم در کارنامه کاری این انتشارات حتی تا امروز هم یک عنوان کتاب ضعیف نمی توان یافت. پروژه های عظیمی مانند «فرهنگ ۶جلدی معین» و «دایره المعارف مصاحب» در کنار آثار فاخری چون «گتسبی بزرگ» «کشتن مرغ مینا» «خوشه های خشم» «خواجه تاجدار» و… گوشه ای از کارنامه گران سنگ این انتشارات بی بدلیل کشورمان است.
مستند در جستجوی صبح به کارگردانی مهرداد شیخان که این روزها در گروه سینمایی هنر و تجربه در حال اکران است، تلاشی است در راه معرفی این انتشارات و مدیر دلسوزش به نسل جوان و علاقه مندان به فرهنگ ایران زمین. فیلمی که از خلال آن هم با زندگی این مرد بزرگ در تاریخ فرهنگ و نشر کتاب آشنا می شویم و هم از حق کشی بزرگی که مدعیان حق بر او روا میدارند!
فیلم در مسیر این مهم تمام تلاش خود را کرده و الحق و الانصاف هم از پس کار به خوبی برآمده. مهرداد شیخان با نگاهی موشکافانه و بی طرف و با حفظ فاصله از سوژه برای درنیفتادن در وادی تملق و اغراق، فیلمی خوش ساخت و قابل اعتنا برای شناساندن یکی از مفاخر فرهنگی ایران ارائه داده است. فیلمی که دیدنش بی شک خالی از لطف نیست و دانستنی های بسیاری برای مخاطبان خود دارد، به خصوص نسل جوان که شاید از کم و کیف آنچه بر جعفری گذشته خبر ندارند .
1 Comment
زهرا
اظهار نظر جناب آقای سعید قطبی زاده درباره فیلم “همه می دانند” کاری از اصغر فرهادی” من فیلم رو دوست ندارم ، و دوست ندارم درباره فیلمی که دوست ندارم حرف بزنم یا بنویسم”.