این مقاله را به اشتراک بگذارید
#وجیزه
یاداشتهای حمیدرضا امیدی سرور
کم تجربگی میزبان و مظلومنمایی میهمان!
در حاشیه ماجرای گفتگوی تلویزیونی آرش ظلی پور با مسعود فراستی
در حاشیه ماجرای گفتگوی تلویزیونی آرش ظلی پور با مسعود فراستی
ماجرای حضور مسعود فراستی را در برنامه «من و شما» اغلب شنیدهایم، قصد تکرار آن نیست. صرف نظر از اینکه تا چه حد پرداختن به آن اهمیت دارد اما یک نکته مهم در این میان وجود دارد، که کمتر بدان توجه شده است. مسعود فراستی سخت در پز مظلوم نمایی فرور رفته اما چرا؟ خدمتی که آرش ظلی پور به او کرد هیچیک از رسانههای همسوی او وحتی حامیانش، نکرده اند.
با آرش ظلی پور در اوایل دهه هشتاد در کنار مرحوم احمد پور در مجله فیلم و سینما، مدت کوتاهی همکار بودیم. با وجود روحیه بلند پروازی که داشت، وقتی او را در تلویزیون به عنوان مجری دیدم، ابتدا تعجب کردم. جایگاه تازه اعتماد به نفس او را بالا برده بود، اما ای کاش فهمیده بود برای پیشرفت درست باید مطالعه هم داشت. اگر اینگونه در برابر مسعود فراستی همچون جوان خامی جلوه نمی کرد، فراستی هم نمی توانست به او پوزخند بزند و یا برنامه را ترک کند. اگر ظلیپور توان به چالش کشیدن فراستی را داشت، او مجبور بود که بماند تا جوابگوی تمام ضربههایی که به سینمای ایران زده باشد و ترک برنامه تیر خلاصی میشد برای او.
اما در شکل فعلی فراستی حکم برنده خوشحال را پیدا کرده، با سیمایی حق به جانب که میتواند ادعا کند نقدی جدی به حرفها و نوشته های من وارد نیست، دیدید که مجری جوان به کت و شلوار من گیر داده بود!
مگر مشکل جماعت سینمایی با فراستی قیافه اوست؟ یا اینکه چندبار زن گرفته و از این قسم. ظلی پور بعد از رفتن او برای توجیه حرفهایش مدام به اتاق فکر برنامه اشاره میکرد که مدتها کار کرده و نهایتا چنین چیزی از آن بیرون آمده بود. واقعا چنین اتاق فکری وجود داشته؟ اگر بوده بهتر است درِ آن را گل گرفت.
با فراستی در اوایل دهه هفتاد در مجله فرهنگ و سینما مدتی همکار بودیم. از سوره بیرون آمده بود و هیچ نشریه ای حاضر به همکاری با او نبود، اهالی سینما در برابر او گارد داشتند؛ با لقب «منتقد تروریست» از او اسم می بردند. شایع بود هر نشریهای با فراستی کار میکرد، نمیتوانست آگهی سینمایی بگیرد! اغلب اینها نیز واکنش هایی درست نبودند و در نهایت باعث شهرت بیشتر او شد، بی آنکه مطالبش واقعا ارزش توجه را داشته باشند.
چند ماهی سردبیر ما هم شد، یکبار نقدم بر فیلم دل و دشنه (ساخته جعفری جوزانی)، را برگرداند که در این نقد تو به دست و پایش زدهای، برو درستش کن، میخواهم خنجر را درقلبش فرو کنی!
خوشبختانه در مجله فرهنگ و سینما ماندگار نشد، برای جوانی که هنوز به بیست سالگی نرسیده بود، فراستی میتوانست الگویی جذاب اما گمراه کننده باشد، بهخصوص اینکه ما در آن روزها مرعوب تجربه و تسلط او میشدیم. اما چند سال بعد فراستی را نه از پایین که لااقل از روبهرو میدیدیم، در یافتیم که دیدگاه های او چقدر سطحی و متعصبانه هستند، در واقع ما خام و بیتجربه بودیم و تحت تاثیر نقدهای کلی گویانه و غیرمنطقی او قرارمی گرفتیم. حالا دیگر فراستی نه تنها برایمان جدی نبود، بلکه حرفهایش به عنوان کسی که اغلب فیلم ها را بدون دیدن، نقد میکرد (چون در ایام جشنواره همیشه می دیدیم که در همان دقایق آغازین سالن را ترک می کند) مایه تفنن بود. کسی که سیاه و سفید میدید، متعصبانه حرف می زد، برای رسیدن به مقصود از توهین کردن ابایی نداشت.
مسعود فراستی سالهاست تمام شده، متاسفانه این رسانه میلی ماست که با حمایتی تمام قد، به منتقدی که به دشمنی با بهترین فیلمهای ایرانی معروف است، میدان داده، بی آنکه توجه داشته باشد چه سمی را به ذهن مخاطب جوان و کم تجربه میریزد و چه ظلمی به این سینمای درحال احتضار میکند.
ای کاش مجری و اتاق فکر برنامه «من و شما» فهمیده بود مشکل اهل سینما با فراستی قد کوتاه و ظاهر به هم ریخته او نیست، بلکه فکری است که با بلندی نسبتی ندارد، کسی که برای اثبات نظر خود به بدترین روشها که اغلب توهین آمیز و گاه نا جوانمردانه هستند، متوسل می شود.
با این اوصاف باید پرسید، اگر قرار باشد در برنامه ای با شیوه خود او و با تمرکز روی نکات بی اهمیت و … به چالش کشیده شود . پس شما چه فرقی با او خواهید داشت؟ گذشته از اینکه فراستی به واسطه تجربه طولانی اش در این زمینه بخوبی می داند در چنین میدانی چگونه مظلوم نمایی کند.
متاسفانه با این برنامه، چنین منتقدی دوباره احیا شد. قرار گرفتن فردی که سالها به سینمای ایران ظلم کرده، در جایگاه منتقد مظلوم ، حاصل بیتجربگی مجری و اتاق فکر برنامه «من و شما» بود، و این فرصتی است که فراستی و جریان حامی او که از این منتقد به عنوان ابزار تخریب چهره های سینمای فرهنگی ایران (مرادم امثال فرهادی هاست نه جریان تجاری سینما) استفاده می کنند به سادگی از دست نخواهند داد.
5 نظر
مد و مه
دوستان فضای نظر گذاری در مد ومه بسیار آزاد است، خوشبختانه به دلیل مخاطبان فرهنگی مد ومه تا کنون مشکلی در این زمینه نداشتیم، اما متاسفانه چند هفته ای است، یکی دو نفر از مخاطبان در صفحات مختلف سایت نظراتی مغایر با انصاف و اخلاق و یا نامحترمانه می گذارند. خواهش ما این است جوری نشود که ما نیز همانند دیگر سایت ها ، مجبور به بستن فضای نظر گذاری یا اعمال سلیقه در آنها باشیم. می توان هر نظری را هرچقدر هم تند باشد به دور از تهمت و الفاظ ناشایت زد.
لااقل ماکه ادعای تمدن داریم و خواهان دموکراسی هستیم در همین فضای کوچک هم کاری نکنیم که تصور براین باشد هنوز لایق آزادی های کوچک نیستیم چه رسد به انواع بزرگتر آن…
بدیهی است نظران توهین آمیز بعد از مدتی کوتاه از صفحات حذف خواهند شد.
مجید سمیری
با این اظهار نظر در مورد فراستی موافقم اما نظایر او کم نیستند. خسرو دهقان یکی از آنهاست که با هوچیگری اسمی در کرده. در گذشته هم شمیم بهار را داشتیم که نوشته اش در مورد سیاوش در تخت جمشید نفرت انگیز است. شمیم بهار حداقل از فراستی و دهقان با سواد تر است.
زهرا
اظهار نظر جناب آقای سعید قطبی زاده درباره فیلم “همه می دانند” کاری از اصغر فرهادی” من فیلم رو دوست ندارم ، و دوست ندارم درباره فیلمی که دوست ندارم حرف بزنم یا بنویسم”.
رامين
آقای سعید قطبی زاده فرزند معنوی مسعود فراستی و بهروز افخمی است.و چه افتخاری بزرگ تر از این.
“باری چو فسانه می شوی ای بخرد افسانه نیک شو نه افسانه بد”
فرزاد
“ضربه هایی که فراستی به سینمای ایران زده”این ضربه ها را برای ما فهرست کنید سینمایی که با نقد تند یکی دو نفر ضربه بخورد برای لای جرز خوب است