این مقاله را به اشتراک بگذارید
یوسا چگونه از شما «انسان متعهد» میسازد؟
رضا فکری
ماریو بارگاس یوسا را باید مهمترین نویسنده زنده آمریکای لاتین دانست. نویسندهای که نامش همواره در کنار غولهایی چون اوکتاویو پاز، خولیو کورتاسار، خورخه لوئیسبورخس، کارلوس فوئنتس و گابریل گارسیامارکز میآید. نویسندهای چندوجهی که در هشتادودوالگیاش همچنان به حوزههای تفکر مسلط است و هنوز هم شاخکهای روشنفکریاش به اتفاقهای روز جهان حساساند.
یادداشتهایی که او در روزنامه اسپانیایی زبان «ال پائیس» مینویسد، نامش را به عنوان یک منتقد صریح و بیپرده در اذهان اجتماعی ثبت کرده است. او پیشترها، همچون اغلب نویسندگان چپ آمریکای لاتین با حکومت کوبا رابطه خوبی داشت اما خفقان فراگیر کوبای کاسترو را تاب نیاورد و از در ضدیت با فیدل برآمد و به نوعی رابطهاش را با مارکز بر سر همین ماجرا معلق کرد و اتفاقهای ناخوشایند نمایشگاه کتاب بوگوتا رقم خورد. او مارکز را نویسندهای روشنفکر نمیدانست و همراهیاش را با دیکتاتوری کوبا نمیپسندید، هرچند که به مهارتهای قصهنویسیاش بهخصوص در «صد سال تنهایی» ایمان داشت.
یوسا نویسندهای است مسلط بر تاریخ معاصر کشورهای آمریکای لاتین و همینطور منتقد نوع رابطه از بالا به پایین ایالات متحده با این کشورها است. نویسندهای است بهشدت درگیر امور سیاسی به شکلی که در دهه نود میلادی، نامزد انتخابات ریاستجمهوری پرو هم شده است. هرچند که در آن شکست خورد و چند سالی بعد به تابعیت اسپانیا درآمد. تسلط او بر مفاهیم سیاسی و روابط قدرت حاکم بر دنیا و استفادهاش از دانش سیاسی و تاریخی و درآمیختن همه اینها با مایههای داستانی، معجونی پدید آورده است که حاصلش رمانهای ماکسیمال و پرحجم و با کاراکترهای متعدد داستانی است. اتفاقهای واقعی زندگی شخصیاش هم گاه در رمانهایش نمود دارد. برای نمونه او در رمان «عصر قهرمان ما» با تکیه بر تجربیات دوسالهاش در آکادمی نظامی لئونسیو پرادو داستانش را پیش میبرد. رمانی که خشم افسران این آکادمی را هم برانگیخت تا جایی که هزار نسخه از آن را در فضاهای عمومی آتش زدند یا رمان «عمه خولیا و میرزابنویس» را بر مبنای ازدواج اولش نوشته است و همینطور رمان بسیار مهم «گفتوگو در کاتدرال» را با تکیه بر تجربیات زندگیاش در اولین سالهای تحصیل در دانشگاه ملی سنمارکوس لیما نوشته است. رمانی که در آن عمق فساد فراگیر دهه پنجاه میلادی کشورش را در دوره مانوئل اودریا رئیسجمهور و دیکتاتور پرو نمایش میدهد و برههای مهم از تاریخ پرو را وامیکاود که در آن نظامیان همه عرصه سیاست و اقتصاد را قبضه کردهاند. حکومتهای دیکتاتوری همواره زیر تیغ نگاه یوسا بودهاند و او همواره ساختار قدرت نظامیان را زیر سوال برده و مبارزههای فردی و جمعی را برای دستیافتن به آزادی ستوده است. رمان «سور بز» در چنین مسیری و با درونکاوی ساختار حکومت رافائل لئونیداس تروخیو، دیکتاتور جمهوری دومینیکن نوشته شده است. یا رمان «مرگ در آند» که در آن هم دولت و هم مخالفان مسلح در ترویج خشونت مقصر دانسته شدهاند و رقابتشان بر سر قدرت بهشدت تقبیح شده است.
درواقع اگرچه یوسا در مسیر پرداختن به امر تاریخی، واقعیتهای رسمی تاریخ را با تجربیات شخصی و البته تخیل روی هم میریزد اما این موضوع را هم از نظر دور نمیدارد که او کتابی تاریخی نمینویسد. بر این مبنا این وجوه دراماتیک اثر است که نویسنده را در فضاهای خالی، شفاهی و غیرمکتوب تاریخ پیش میبرد و مطلقا ماهیت واقعیتهای تاریخی تحریف یا حتی اغراق نمیشود.
یوسا چندین دهه است که صدای رسای ادبیات آمریکای لاتین است و رئالیسم رمانهایش را هم البته به جادو نیالوده است. نویسندهای که آگاهانه و از سر تفکر مینویسد و خودآگاهِ آبدیده و قدرتمندی دارد و اگر از سیاست هم مینویسد از اصول بدیع روایتپردازی غافل نمیشود. او اصول داستانپردازی و روایت را در آثار غیرداستانیاش هم لحاظ میکند. «عیش مدام» کتابی است که یوسا در آن از شخصیت و زندگی گوستاو فلوبر و دیدگاههای ادبی و اجتماعیاش نوشته و همینطور تحلیل جامعی از اثر جاودانهاش «مادام بوواری» به دست داده است. او در مسیر نوشتن کتاب، عینیتهای محض را با خلاقیت درهم میآمیزد و درک مخاطب را از مفاهیم سادهتر میکند. یوسا نویسندهای است که تا همین امروز هم ادبیات متعهد را میستاید و نویسنده را در قامت روشنفکری میبیند که باید از زخمها بگوید و دشمن ذاتی دیکتاتوری باقی بماند.
آرمان