این مقاله را به اشتراک بگذارید
نگاهی به «قتل در پرستشگاه آنوبیس» اثر لیندا اس. رابینسون
ماجراهای معبد مرگ!
کاوه شایسته
هشتمین کتاب در سری آثار ادبیات پلیسی در نشر قطره کتابی است با عنوان «قتل در پرستشگاه آنوبیس» که مخاطبان حرفهای ژانر احتمالا از عنوان آن متوجه میشوند اثری است در ذیل ادبیات پلیسی/باستانی. آغاز رواج ادبیات پلیسی یا جنایی/باستانی را از اوایل دههی هفتاد میلادی میدانند، هر چند پیش از آن هم آثاری در این گونهی ادبی نوشته شده بود. رمان معروف امبرتو اکو، زبانشناس، پژوهشگر، مترجم، مورخ و رماننویس برجسته ایتالیایی، یعنی «نام گل سرخ» (1981) شناخته شدهترین و موفقترین کتاب در این ژانر محسوب میشود که هم در بازار کتاب جهانی با استقبال گسترده مواجه شد و هم نظر منتقدان و تئورسینهای ادبی را به خود جلب کرد. نشر قطره اکنون چندی است با دبیری کاوه میرعباسی، آثاری در این ژانر با عنوان مجموعهی «کارآگاه برای همهی قرون» منتشر میکند. این کارآگاهها نه تنها در همهی قرون هستند، که داستانشان در کشورها و سرزمینهای مختلفی از جمله، مصر باستان، سونان باستان، رم باستان، ژاپن قرن یازدهم، عصر رنسانس، عصر روشنگری و … روایت میشود. داستان کتاب «قتل در پرستشگاه آنوبیس» در مصر باستان روایت میشود.
«قتل در پرستشگاه آنوبیس» اثر نویسندهای است به نام لیندا سوزان رابینسون که در سال ۱۹۵۱، در آمریکا متولد شده است. رابینسون مدرک دکترای انسانشناسی دارد، نویسندهی آثار عاشقانه است، و در عین حال رمانهای جناییاش مخاطبان بسیاری دارد. کاراکتر اصلی داستانهای جنایی/باستانی او مردی است به نام «مِرن» ملقب به «چشم و گوش فرعون» که اول بار در همین کتاب «قتل در پرستشگاه آنوبیس» (1994) ظهور کرد.
مرن، مردی است باهوش، باوقار و تیزبین که به دستور فرعون مسئول رسیدگی به جنایتی شده است که در معبد آنوبیس روی داده. فرعون در این مأموریت پسر او «کیسن» را هم همراهش کرده. کیسن البته پسر واقعی مرن نیست، و او را سالها پیش به این مرد فروختهاند، اما مودت میان این دو کم از یک پدر-پسر واقعی ندارد.
آنوبیس، در مصر باستان به عنوان خدای مرگ و تدفین شناخته میشود. او را همیشه با سرِ شغال تصویر کردهاند. داستان با ماجرای قتلی در معبد آنوبیس آغاز میشود؛ آنجا که مردی به نام هورمین را به قتل میرسانند. جسد او در حالی که چاقویی در گردنش فرو شده، پیدا میشود. هورمین؛ مرد مقتول، شخصیت عجیبی بوده است. او مردی کوشا و با پشتکار بوده که به دنبال ترقی در دستگاه پادشاهی فرعون بوده، و اتفاقا چندی قبل از مرگش به عنوان کاتبی نائل آمده بود. از طرفی آدمی بوده است بداخلاق، عنق و متکبر که دشمنان بسیاری داشته. وقتی کارآگاه داستان، یعنی مرن، سراغ خانوادهاش میرود متوجه میشود هیچ کدام از آنها با او سر سازگاری نداشتند. سکلت، زنِ پیر هورمین، از دست او شاکی است به خاطر این که تمام ثروت و محبتش را به پای زن جوانش، بلتیس ریخته است. پسران او از این زن؛ ایمستی و دیاپر قبل از مرگش از او خواسته بودند که زمینها و مزارعی را به نام آنها کنند و به همین دلیل مشاجراتی با هم داشتند. از طرفی هورمین زنی لوند داشته که صبح تا شام به خودش میرسیده و انتظار داشته هورمین او را در جواهرات غرق کند. همین موضوع موجب شده بود که خانوادهی هورمین از بلتیس کینه داشته باشند. حتی روزی که مرن سراغ این خانه و خانواده را میگیرد، آنها را در بلبشوی نزاعی خانوادگی پیدا میکند. بلتیس هم برای مرن حرفی برای گفتن دارد، و آن اینکه اگر کسی شوهرش را کشته باشد، آن زن و پسران او هستند چرا که آنها نمیخواستند نام بلتیس و پسرش در وصیتنامهی هورمین بیاید. اما دامنهی دشمنان یا کسانی که از مقتول دل خوشی نداشتند، وسیعتر از خانوادهی اوست. «سِدی» آبرسان معبد آنوبیس به کیسن، دستیار و پسر مرن میگوید، چند بار هورین را در روستای قبرسازها دیده است و متوجه شده مردم آن روستا از هورمین متنفرند، چرا که همه از او دوری میکنند؛ گویی او مردِ ناخوشایند و خطرناکی است.
بیشترین پیچیدگیها در این میان، در خانوادهی هورمین مقتول است. زن پیر، دو پسرش و در جبههی مخالف آن، زن فتاّن هورمین کلاف ِ قتل را تودرتوتر میکنند. ایمستیریال پسر ارشد، مردی است که نمیتواند ادای مقصود کند، لکنت دارد، اما در عوض هیکلی است و قدرتمند. دیاپر را میتوان پسرِ زیرک خانواده خواند. او همان فرزندی است که پیش از قتل هورمین پیش او رفته بود تا برای برادرش، ایمستی میانجیگری کند. ایمستی خواهان مزرعه و زمین بود اما خودش نمیتوانست با پدرش حرف بزند. اما داستان تنها به قتل هورمین محدود نمیشود. دیری نمیپاید که پروندهی قتل در معبد آنوبیس، پیچپیدهتر و گستردهتر میشود. بعضی از مظنونین به قتل، خود به قتل میرسند و حتی یکی از پسران هورمین هم میمیرد. رمان «قتل در پرستشگاه آنوبیس» به همین واسطه، و به دلیل همین زنجیرهی اتفاقات است که مخاطب را تا پایان قصه با خود همراه میآورد.
«قتل در پرستشگاه آنوبیس» قصهای است پرکشش و پرتعلیق که در عین حال فضایی جذاب دارد. لیندا اس. رابینسون از طرف دیگر؛ در این کتاب به خوبی جغرافیا، تاریخ و سلوک مردمان مصر باستان را به نمایش گذاشته است، به طوری که میتوان نوشت این کتاب توأمان در کنار قصهگوییاش، اطلاعات در خوری از تاریخ مصرباستان به مخاطب ارائه میدهد. بالاخره، یکی از مهمترین عناصر داستانهای جنایی/باستانی، فضا و اتمسفر رمان است، که اولین رمان لیندا اس. جانسون در این ویژگی پرجلوه ظاهر شده است.
نقل از الف کتاب
«قتل در پرستشگاه آنوبیس»
نویسنده: لیندا اس. رابینسون
ترجمه: زهرا نی چین
ناشر: قطره، چاپ اول: زمستان ۱۳۹۶
۲۵۰ صفحه، ۲۰۰۰۰ تومان