این مقاله را به اشتراک بگذارید
توضیح مد و مه
انتشار نوشته به گزینی از میان کتابهای داستانی منتشر شده در چهار دهه گذشته ( ۴۰سال انقلاب؛ ۴۰ رمان) که ابتدا در روزنامه آرمان منتشر شد و سپس در مد و مه، واکنش های بسیاری را به دنبال داشت، حال دبیر صفحه ادبیات آرمان نوشته ای در واکنش به این اظهار نظرها منتشر کرده که در ادامه می خوانید. گفتنی است بازنشر این مطالب به خواست دبیر صفحه ادبی آرمان الزاما به معنای هم نظری مد و مه با این انتخابها نیست. چه بسا که دیگر دوستان روزنامه نگار نیز مطالب خود را برای بازنشر به مد و مه ارسال می کنند و مد و مه بدون در نظر گرفتن جهت گیری آن منتشر می کند. مد و مه معتقد به یک فضای باز ادبی است و تنها معیار کیفیت خود این مطالب است نه نظرات مطرح در آنها. از همین رو اگر دیگر دوستان هم نوشته ای در این باره داشتند می توانند برای انتشار به مد و مه (madomeh@yahoo.com) ارسال کنند.
****
دموکراسی ادبی یا فاشیسم ادبی؟
آریامن احمدی
در دموکراسی این امکان برای «همه ما» است تا انتخابهای خودمان را داشته باشیم: از انتخاب پوشش تا دین و سبک زندگی و… در دموکراسیِ ادبی نیز همین امکان برای انتخاب نویسنده، رمان یا مجموعهداستانهای برتر وجود دارد. این را میتوان در تمامی جوایز ادبی جهان دید. همین امر را میتوان در انتخاب صد رمان (یا ده رمان برتر سالانه) به انتخاب گاردین، تلگراف، لوموند، آبزرور، نیویورکتایمز و بسیاری از منتقدان و ویراستاران و نویسندگان جهان دید. این انتخابها به دو شکل صورت میگیرد: یا بر اساس نظرسنجی از چند نفر است یا اینکه دبیر و منتقد آن روزنامه انتخاب میکنند و یا نویسندهای از طرف خود دست به گزینش میزند.
برای نمونه، از دو منتقد نام میبرم: رابرت مککرام منتقد آبزرور و آنتونی برجیس منتقد بریتانیایی در فهرست صدرمان برتر انگلیسیزبان، بیش از پنجاه درصد انتخابهایشان باهم فرق دارد. بهطور مثال در فهرست مککرام نویسندههایی چون مارگارت اتوود وجود ندارد. مککرام در پاسخ به انتقادها میگوید: «اگرچه معیارهایی برای تشخیص آثار برتر در ادبیات داستانی وجود دارد اما همواره بخش قابلتوجهی از نظر افراد در مورد ادبیات داستانی به سلیقه شخصی آنها بازمیگردد؛ درنتیجه جلب رضایت همه ممکن نیست.»
از همین منظر است که وقتی ما در گروه ادبیات و کتاب روزنامه آرمان برای نخستینبار دست به انتخاب چهل رمان برتر در این چهل سال زدیم، میدانستیم که قرار نیست در این فهرست به همه سلایق پاسخ داده شود و آنها را راضی کرد. مگر ممکن است از ۳۶ هزار عنوان همه را راضی کرد؟ طبیعی است که شما با معیاری که دارید دست به انتخاب میزنید و مطمئنا اینها انتخابهای ما است با معیارهای ما. هر نشریه یا فرد حقیقی و حقوقی دیگر هم در ایران انتخابهای خودش را دارد. قرار نیست که انتخابهای ما اولین و آخرین باشد و انتخابهای دیگر را نفی کند.
متاسفانه پس از انتشار صفحه چهل رمان برتر فارسی در روزنامه آرمان، برخی از نویسندهها و منتقدان برآشفتند و به زبانی توهینآمیز با واژگان و عباراتی سخیف و به دور از عرف و ادب بر ما تاختند و آخر سر پرسیدند: شما کجای این ادبیات ایستادهاید که باید انتخاب کنید؟ چرا فلان شخص نویسنده هست و فلان رمان نیست؟ و در نهایت تمام انتخابها را زیرسوال بردند. درحالیکه به گفته برخی دیگر از نویسندهها و منتقدان و روزنامهنگاران، هرکس دیگری هم به انتخاب چهل رمان دست میزد تقریبا هشتاد تا نود درصد انتخابها همینها بود. این را هم باید بگویم که برخورد و مواجه ما در انتخاب چهل رمان برتر فارسی، تنها و تنها «متن» بوده، و نه «فرد» با گرایشهای سیاسی یا مذهبی؛ که اگر اینگونه بود، دیگر صحبت از دموکراسیِ ادبی بیمعنا بود که از فاشیسمِ ادبی باید سخن میگفتیم.
مثال دیگری میزنم: مگر در جوایز ادبی داخلی که از بین مثلا صد تا دویست اثر، یک اثر بهعنوان کتاب برگزیده انتخاب میشود، میتوان بهکل این جوائز را زیرسوال برد چون ما انتخاب نشدهایم؟ باز هم طبیعی است که در جوایز ادبی هم نوعی نگاه یا سلیقه شخصی دخیل باشد. به هرحال داوری این جوایز نیز از سوی نویسندهها و منتقدان صورت میگیرد که قاعدتا هر کدام نگاه خود را دارند. این را دبیران بخش ادبیات داستانی ناشران بهتر میدانند: از آثاری که برای چاپ به آن نشر فرستاده میشود، تنها بخشی از آنها توسط ایشان گزینش و به مراحل انتشار راه پیدا میکند.
این نکته را هم باید افزود که راهنیافتن اثری به فهرست چهلتایی ما، همانطور که ما در روزنامه توضیح دادهایم به معنای کمارزش یا بیارزشبودن آن نبوده، که اتفاقا ما در هر دهه از آثار شاخص هم نام بُردهایم. این طبیعتِ هر فهرستی است که برخی به آن راه پیدا کنند و برخی نه. هیچکدامِ این دو همدیگر را نقض نمیکنند؛ چراکه هرکسی از حق انتخاب خود با معیار خود در هر مدیایی استفاده میکند.
نمیتوان چون مثلا در این فهرست یک یا چند رمان مدنظرِ ما نیست، پس این فهرست بهکل «پرت» است؛ چراکه مثلا نیامدهایم چهل اقتصاددان یا چهل کتاب اقتصادی برتر در ایران را انتخاب کنیم. چون نه تخصص ما است و نه ما در آن سررشته داریم. پس طبیعی است که این حق طبیعی ما در روزنامه آرمان است که پس از سیزده سال حضور حرفهای در مطبوعات، انتخابهای خود را داشته باشیم. این را هم بگویم که ما در این فهرست، مجموعهداستان برتر را انتخاب نکردهایم. ما تنها از نویسندههای کوتاهنویس، آنها که چند مجموعه منتشر کردهاند، بهعنوان نویسندههای برتر نام بردیم با ذکر یک نمونه از آثارشان، با این دلیل که میتوان در آیندهای نهچندان دور، برگزیدهای از داستانهای کوتاهشان را نشر داد.
در پایان همانطور که در ابتدای یادداشت گفتم، اینها انتخابهای ما است با معیار ما. هرکسی میتواند با این فهرست مخالف یا موافق باشد، نقد خود را داشته باشد، اما اینکه یکسویه به قاضی برویم و طرف مقابل را متهم کنیم و خود را برحق بدانیم، این یک نوع فاشیسم ادبی است. اینکه برخی نوشتهاند این انتخابها اکثرا «پرت» است، اصلا انتخابِ پرت یعنی چی؟ طبیعی است که قرار نیست ما همان چیزی را انتخاب کنیم که از دید شما «پرت» نباشد! مگر میتوان برای هشتاد میلیون ایرانی نیتخوانی کرد که چه چیزی دوست دارند، چه چیزی نه؟
شگفت اینجاست که برخی از منتقدان تنها با تاکید بر نفیِ دیگری و عدمِ بهرسمیتشناختنِ حقِ انتخاب دیگری، خواستهاند خود را و حقِ انتخابشان را به رسمیت بشناسند و دیگری (در اینجا ما) را نه. آیا این فاشیسمِ ادبی نیست؟
و حرف آخر: بیایید یکبار دیگر به خودمان یادآوری کنیم که، در دموکراسیِ ادبی، اولین و بدیهیترین اصل، بهرسمیتشناختنِ حقِ انتخاب دیگری و احترام به آن است؛ چراکه با درکِ حضورِ دیگری امکانِ زیستِ مسالمتآمیز در این دموکراسیِ ادبی فراهم میآید.
آرمان امروز
8 نظر
ناشناس
شما میگید جایزه های ادبی هم یک انتخاب هستند خوب مکه کسی انها را قبول دارد . جایزه هاانقدر برای نویسنده هابی ارزش است که حتی کسی دلش نمیاید یک کامنت خرجش کند وبگه بی ارزشه . برای کی مهمه که انها رو مثال میزنید .جایزه ها یک دکانه که کسانی میخوان از ان سود کنند .دبیر جایزه وداور وباندهایی که میخوان بر ادبیات تسلط خوشون رو حفظ کنن فقط دنبال جایزه هستند .تمام جایزه ها دولتیه این رو دیگه هر بچه ی ۵ ساله ای میدانه .اگه میخواهید برای توجیه کارتون مثال بزنید یه چیز دیگه مثال بزنید که کسی اقلا قبولش داشته باشه نه جایز ه های باندی ومحفلی که فقط برای برگزار کننده ها ارزش داره . بدام نمیاید عوض این شعارها بگین هدف واقعی کسانی که لیست کتاب میدهن چیه و غیر خود بزرگ بینی انها چی رو این لیست ها ثابت میکنه .
زهره .م ل
سال هاست باندی مثل بختک روی ادبیات ما افتاده ودارد آنرا خفه میکند .اینها تمام جایزه های خصوصی را تعطیل کردند تا جایزه های خو دشان را راه بیندازند که راه انداختند .این باند تمام سایت های ادبی را با هزار کلک به تعطیلی کشاند که فقط سایت وکانال های خودشان بمانند وتعین کننده باشند وبعد باج خواهی کنند از نویسند ه ها و ناشر ها و منتقدان که همین کار را هم دارند میکنند.همه ناشرها و نویسنده ها الان دارند به آنها باج میدهند تا کتابشان بفروشد .همین سایت مد ومه را زور میزنند تعطیل کنند چون موی دماغشان شده است .اینها مو جودیت شان را در فاشیسم ادبی میبینند .همه میدانند اینها چقدر ظلم میکنند و باند باز هستند و برای منافع شان لطمه به ادبیات میزنند .سوال من اینجاست آیا برای نابودی تباهی وفاشیسم ادبی باید ما هم مثل این نابخردان بشویم ومثل آنها عمل کنیم و در نهایت آنها را کنار بزنیم و خودمان جای آنها بنشینیم وظلم کنیم وباندی عمل کنیم .کاش به این سوال جواب میدادید .
ب. ا.م
آقای احمدی به جای توهین لطفا توضیح دهید تا من هم بدانم مثلا حسین سناپور یا آقای بیروتی یا مهسا محبلی در زمینه داستان کوتاه چه کار بزرگی کرده اند که ما بی سوادها خبر نداریم وشما با سواد خبر داری که اسمشان دوجا هم در رمان هم مجموعه داستان باید بیاید .هچکس اینها را به عنوان داستاه کوتاه نویس قبول حتی ندارد .شما جواب ندارید بدهید فحش میدهید تا ما ساکت شویم وشما کار خودتان را بکنید .شما دیکتا تور هستید نه ما .
حمید رحمانی
دموکراسی را ما بد فهمیده ایم .دموکراسی به این معنی نیست که هرکسی بگوید هرچه من میگویم درست است ومن اجازه دارم در ساحت اجتماع هر رایی بدهم بی دلیل وبی منطق .دموکراسی یعنی رفتن به سوی رای جمع واکثریت .حالا باید شما زحمت بکشید وثابت کنید حرف شما اکثریت است .باید بتوانید دلیل بیاورید که همه ی اسمهایی که آورده اید بالاتر از حذف شده ها هستند .در ضمینه ی رمان بخش زیادی ازانتخاب شما کاملا درست است وکسی به آن اعتراض ندارد .اعتراض به کسانی است که همه میدانند در حد بقیه نبوده اندو شما به دلایل شخصی یا رفاقت یا دلایل سیاسی یا باج دادن به جریانی بی خود بزرگشان کرده اید واسمشان را آورده اید
ناشناس
بدی داوران وبر گزار کنندگان جشنواره های داستانی ومنتقدان و خبر گزاری ها ولیست صادر کن ها ونویسنده گنده کن ها و هیا هو کنندگان ادبی این است که نویسنده ها و مخاطب ها را خر فرض میکنند وفکر میکنند با هیا هو کردن ومصاحبه دایمی کردن وبرنده کردن نویسندهای ضعیف واین دست کارها و…میتوانند جریان سازی کنند وگنجشک را رنگ کنند وجای قناری به همه بفروشند .نه عزیر دل برادر همه میدانند چه کاری خوب است وحقش است برنده شود و دیده شود وچه کاری حقش نیست وبد است .شما ما را اینقدر کودن واحمق فرض نکنید ما میبینیم چه اتفاقی در صحنه دارد می افتد ومیخندیم به فکر های احمقانه ی شما .کی شما می خواهید بفهمید وباور کنید که نویسنده ها وحتی مخاطبان ادبیات را که از خواص جامعه هستند با این حقه بازی ها و هیاهو ها نمیتوانیدگول بزنید .شاید در کوتاه مدت موفق شوید اما مطمئن باشید در دراز مدت شکست خواهید خورد. سند وگواه حرف من تاریخ ادبیات ایران وجهان است که پیش روی ماست .فقط کارهای خوب خواهند ماند وهیاهو ها بزودی می روند وحقیقت می ماندو تمام تلاش های ناحق شماد دود می شود وبه هوا می رود
بهزاد صادقی
بعضی ها همیشه آماده هستند که همه چیز را رد و حذف کنند. تکان بخوری می گویند چرا تکان می خوری و تکان نخوری می گویند چرا تکان نخوردی.
جوایز ادبی اگر باشند بد هستند و اگر نباشند میگویند چرا در غرب هست و در اینجا نیست.
به نظر من انتشار فهرست و باز انتشار آن در اینجا بسیار کار زیبایی بود و هرکسی دیگری که در هرجای بهتر ادبیات ایستاده فهرست دیگری منتشر کند.
ناشناس
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سیامک گلشیری: بارها و بارها و بارها در این سالها چه از جانب خبرنگاران و چه از جانب کسانی که با هم سرکلاسها کار میکردهایم و چه از طرف بعضی از دوستان با این سؤال مواجه شدهام که آیا آثاری که اینجا جایزه گرفتهاند و یا وارد لیستهای این و آن روزنامه شدهاند، واقعاً استحقاق آن را داشتهاند.
بارها و بارها شنیدهام که گاهی کسی فلان کتاب را که جایزه گرفته، دست گرفته و شروع کرده به خواندن و نتوانسته حتی چند صفحه جلو برود. دوستی میگفت گاهی حتی به خودمان قبولاندهایم که حتماً کتاب یک چیزی داشته که جایزه گرفته و یا وارد فلان لیست شده و با هر جانکندنی که بوده، تا آخرش رفتهایم. و اینقدر این روند ادامه پیدا کرده که بسیاری از داستان ایرانی ناامید شدهاند. من قبلاً همیشه فکر میکردم داریم دوران نوزادی جوایز را پشت سر میگذاریم.
اما انگار این نگاه غیر علمی که تکتک آدمها را با حب و بغض از هم جدا میکند، قرار نیست دست از سر ادبیات هم بردارد. رمان یا داستان هرگاه خلق شد و از زیر دست نویسنده بیرون آمد، باید آن را با میزانهای کاملاً علمی برآورد کرد، نه با معیارهایی که سلیقه در آنها نقش اصلی را بازی میکند.
در این سالها من تنها به اندک کسانی برخوردهام که دانش کافی برای تعیین معیارهای ادبی بهطور کاملاً علمی داشتهاند. متولیان و داوران بسیاری از این جوایز چه در حوزه ادبیات کودک و نوجوان و چه ادبیات بزرگسال مطلقاً دانش کافی و صلاحیت برای تعیین معیارهای علمی اثر را ندارند.
بر این اساس حالا بعد از این همه سال فقط یک جواب دارم که به سؤال اول بحثم بدهم. هرگز فریب این جوایز را نخورید. هرگز فریفته این لیستها نشوید. تا زمانی که عصر منتقدین راستین فرا نرسیده، هرگز حرفشان را در باره آثار راستین ادبیات ایران، حتی در باره بعضی از نامها که بارها شنیدهاید، باور نکنید و به خودتان اعتماد کنید. آنها آثاری را به شما تحمیل میکنند که هیچ بویی از جنبههای زیباییشناسانه نبردهاند. در آنها هیچ خبری از شخصیتهای ماندگار نیست. فاقد دیالوگهای عمیق هستند و از همه مهمتر در بسیاری موارد فاقد قصهای هستند که شما را تا آخر دنبال خودشان بکشانند و بسیاری موارد دیگر.
هرگز فریب جوایز رنگارنگی را نخورد که در تمام این سالها نثرِ پرطمطراقِ رمانی را همراه با کلمات قلنبه و سلمبه نویسندهاش به شما تحمیل کرده! هرگز فریفته جوایز و لیستهایی نشوید که هذیانهای مالیخولیاییوار نویسندهای را تبلیغ میکنند! هرگز فریب جوایزی را نخورید که آدمها را براساس گزینشهای کاملاً غیرعلمی تقسیمبندی کرده! هرگز شیفته جوایزی نشوید که توصیفهای انشاوار نویسندهای را تبلیغ میکنند که تنها قصد مرعوب کردن خوانندهاش را دارد! آنها شعور شما را بسیار دست کم میگیرند. آنها خیال میکنند باید برای کودک و نوجوان و برای بزرگسال نسخه پیچید. به خودتان ایمان داشته باشید و بدانید انتخابتان درست است. آرزو می کنم تا زمانی که عصر منتقدان جدی ادبیات در ایران فرا نرسیده، جوایزی شکل بگیرند که خود مردم داوران راستین آن باشند، چون در حال حاضر آنها تنها معیار و ملاک قابل قبول جامعه ما هستند.
شاعر شیرین سخن
برای اینکه بفهمید اقای احمدی چه لیست خوبی را در روزنامه ارمان داده یک سر بروید لیست فاجعه امیز و محفلی نشر شهزستان ادب را ببینید انوقت میفهمید چرا ادبیات ما به این روز افتاده و چرا عدالت گم شده ی ما ایرانی هاست .اگر قرار باشد هر ناشری در تایید خودش ومدیریت مدیر خودش از کارمنداش وکسانی که با هاش کار میکنندلیست بگیرد و لیست کتاب منتخب صادر کندکه دیگر سنگ روی سنگ وا نمی ایسته