این مقاله را به اشتراک بگذارید
‘
انتخاب کتابهای برتر داستانی و غیرداستانی فارسی، از میان آثار منتشرشده در سال ۱۳۹۸
به سنت بیشتر نشریههای معتبر دنیا، که در پایان سال، برترین کتابها را در همه حوزهها انتخاب میکنند، گروه ادبیات وکتاب روزنامه آرمان ملی نیز، مثل سالهای پیش، دست به انتخاب کتابهای برتر در حوزه ادبیات داستانی و غیرداستانی زده است که شرح آن را در مد و مه می خوانید. گفتنی ست انتخاب کتابها از بین کتابهای منتشرشده از اسفند ۹۷ تا اسفند ۹۸ بوده است. تمرکز ما در انتخاب آثار در وهله اول روی رمان فارسی و خارجی، در وهله دوم مجموعهداستان فارسی و خارجی، و در وهلههای بعد روی آثار غیرداستانی بوده: از زندگینامه تا آثار پژوهشی و تاریخی و فلسفی. آنچه میخوانید ده رمان برتر فارسی (به همراه ده رمان بعدی یعنی از شماره ۱۱ تا ۲۰) به انتخاب گروه ادبیات و کتاب است. در سال پیش (۹۷) نیز گروه ادبیات و کتاب ده رمان برتر فارسی را انتخاب کرده بود که عبارت بودند از: «غروبدار»/ سمیه مکیان، «بند محکومین»/ کیهان خانجانی، «ولی دیوانهوار»/ شیوا ارسطویی، «تراتوم»/ رویا دستغیب، «کوچ شامار»/ فرهاد گوران، «شب جاهلان»/ منصور علیمرادی، «پایان روز»/ محمدحسین محمدی، «شورآب»/ کیوان ارزاقی، «در سیدخندان کسی را نمیکشند»/ مهام میقانی، «اعترافات هولناک لاکپشت مرده»/ مرتضی برزگر.
-۱۰ رمان برتر فارسی در سال ۱۳۹۸
۱-برگ هیچ درختی
صمد طاهری اگرچه از دهه شصت با هوشنگ گلشیری آشنا میشود و بعد از آن داستانهایش را به چاپ میرساند، اما شاید نامش با «زخم شیر» بود که بیشتر دیده و شنیده و خوانده شد؛ کتابی که در جایزه جلال تقدیر شد و جایزه بهترین مجموعهداستان سال احمد محمود را از آن خود کرد. پس از این مجموعهداستان، طاهری با نخستین رمانش «برگ هیچ درختی» تصویر درخشان دیگری از جهان داستانیاش را ارائه داد که نشان از قدرت قلم او در عرصه رمان دارد.
رمان «برگ هیچ درختی» در بحبوحه اتفاقهای سیاسی پیش از انقلاب میگذرد؛ آنطور که در مجموعهداستان «زخم شیر» نیز انقلاب و جنگ تأثیرات خاص خود را بر شخصیتها میگذارند و بازهم در اقلیمی متفاوت شکل برخورد آدمها با وقایع رنگوبوی دیگری دارد. «برگ هیچ درختی» روایتگر زندگی خانوادهای در دل تحولات سیاسی دهه چهل است و بر بستر اعتراض و مبارزه شکل میگیرد؛ در منطقهای دور از پایتخت که کنشهای اجتماعی و سیاسی در آن به شکلی متفاوت و در قالب اعتراضات کارگری بروز پیدا میکند. ماجرای نسل نوجوانی که اگرچه آنها هم در چنین هوایی تنفس میکنند، اما تحلیل متفاوتی از اتفاقات پیرامون خود دارند و خود را ناگزیر از انتخاب این راه مبهم و مهآلود نمیبینند. صمد طاهری در این رمان نیز همچون دیگر آثارش با تمرکز بر اقلیم داستانهایش را شکل میدهد؛ چراکه نقش فضای داستانی در شکلدهی شخصیتها و رویکردی که در موقعیتهای مختلف در پیش میگیرند، تأثیر حیاتی دارد.
۲- کتاب خم
وقتی از علیرضا سیفالدینی حرف میزنیم، یعنی از رماننویس، منتقد ادبی، مترجم و داور جایزه مهرگان ادب حرف میزنیم. او در همه این چهار حوزه فعال است. به عنوان داستاننویس، دو رمان مهم دارد. «خروج» یکی از آنهاست که از نگاه جایزه متفاوت «واو» بهعنوان پنج اثر برتر سال ۹۰ انتخاب شد، و به مرحله نهایی جایزه «هفت اقلیم» نیز راه یافت. پس از شش سال، سیفالدینی حالا با رمان حجیم «کتاب خَم» بازگشته است؛ بازگشتی که بهنوعی میتوان آن را اتفاق تازهای در ادبیات داستانی فارسی به شمار آورد. سیفالدینی به دلیل احاطهاش بر تئوریهای ادبی، آنطور که خود نیز آن را از ملزومات یک داستاننویس برمیشمرد، سعی کرده اثری خلق کند که در فرم و محتوا، حرف تازهای داشته باشد. از همین منظر است که میتوان «کتاب خَم» را یک بازگشت موفقیتآمیز نامید.
«کتاب خم» رمانی چندوجهی با محوریت زیست ذهنی و تجربی مردی است که توأمان در بستر رویدادهای گوناگون زندگی شخصی، تغییرات و دگردیسیهای سیاسی و زندگی اجتماعی در سالهای ملتهب ۵۶ و ۵۷ در شهر تبریز درحال وقوع است. همانقدر که شرایط سیاسی و اجتماعی آن روزهای ایران آبستن حادثه، اشتباه، کوشش برای تغییر و رهایی است، دنیای پیرامون و زندگی شخصیتِ اصلی رمان نیز اینچنین است. هرچند، توصیف برخی رویدادهای آن مقطع تاریخی، تنها بهدلیل انتخاب یک دوره تاریخی خاص و فراهمکردن اتمسفری برای فضاسازی متفاوتی در رمان است. برای سیفالدینی ارجاعهای تاریخی از همان میزان اهمیت برخوردار است که تخیلورزی، بازی با گزارههای استنادی و جعلهای تاریخی. او تنها در بستر همان سیر زندگیِ شخصی مَردِ رمانش پای او و دیگر آدمهای رمان را بهبرخی وقایع سیاسی آن سالها باز میکند و با بهتصویرکشیدن موجز آن، به تشریح آسیبی که ناخوداگاه این وقایع بر زندگی شخصی و خانوادگی مرد میگذارد، میپردازد.
۳-قوها؛ انعکاس فیلها
پیام ناصر نویسنده گزیدهکاری است که از سال ۹۱ تا امروز، تنها سه کتاب منتشر کرده است، که آخرینش «قوها؛ انعکاس فیلها» نام دارد؛ نام کتاب عنوان یکی از تابلوهای سالوادور دالی نقاش سوررئالیست اسپانیایی است. «تعادل»، «خیال» و «سقوط» عناوین سه فصلی است که پیام ناصر در آن داستان خود را بازگو میکند. پیش از این رمان، او دو کتاب «بُهتزدگی» و «سارق اشیای بیارزش» را از سوی نشر مرکز منتشر کرده بود که از همان ابتدا نشان میداد خواننده ایرانی با نویسندهای مواجه است که سعی دارد در فضای ادبیات داستانی فارسی، کار و صدای خودش را ارائه کند.
«قوها؛ انعکاس فیلها» با نام متفاوت و عجیبش نویدی است تا بدانیم با کتابی متفاوت مواجه هستیم؛ تفاوتی مثبت با دیگر رمانهای متداول ایرانی و تجربهای جدید در خوانش رمان فارسی؛ کتابی که بدون اغراق و سعی در بازیهای فرمی یا بهرخکشیدن تکنیکها، ساختار منسجمی دارد. «قوها؛ انعکاس فیلها» بیش از هرچیز ما را با یک «جهانبینی» و «فلسفه» از زندگی آشنا میکند. منتها نویسنده، این کار را نه با شیوهای خشک بلکه با ذهن بسیار «قصهگو» و خلاق خود انجام میدهد. او «شخصیت» و «ماجرا» خلق میکند و در همه کتاب حتی صفحات آخر، چیز جدیدی برای عرضه دارد. در این اثر به مسائل اجتماعی همان اندازهای پرداخته شده که در زندگی واقعی میتواند برای «راوی» مهم باشد. به این معنا که بههرحال بستر رمان در یک اجتماع با مقتضیات زمان خود اتفاق افتاده. ولی نویسنده بدون هیچ اغراق و شعارزدگی و به فراخور نیاز داستان از این اجتماع مینویسد.
۴-اوراد نیمروز
منصور علیمرادی با رمان «تاریک ماه» که برایش جایزه بهترین رمان سال هفتاقلیم را به ارمغان آورد، خود را بهعنوان نویسندهای جدی معرفی کرد؛ نویسندهای که از بوم در جهت خلق فضاهای نو در ادبیات داستانی فارسی بهره میبرد، بهویژه در آخرین اثرش «اوراد نیمروز».
«اوراد نیمروز» با دو روایت موازی پیش میرود. یکی آنچه که در گذشته بر شخصیت داستان رفته و دیگری آنچه که در حال میگذرد. واگویههایی زندگی گذشته شخصت اصلی رمان با زن و زندگی دیگر دوستانی که داشته، و حالا همه را گذاشته و برای یک پژوهش تاریخی به دل کویر آمده. و دیگر گرفتاری و راه گمکردن در دل کویر و روبهروشدن با شخصیتی به نام شایان و ورودش به روستای خواجه ملکمحمد که خود سرشار از رمزوراز است. در چنین شرایطی حضور نامحسوس و سردرغبار پرندهای در دل کویر یا گاه و بیگاه پیداوناپیداشدن هیات انسانی بدوی و برهنه یا حضور خیل عظیم سواران که در دل کویر پرشتاب میگذرند حکم مجموعهای از نشانهها را پیدا میکنند که هر کدام بهنوعی بخشی از پیشبرد داستان را به عهده دارند.
منصور علیمرادی در «اوراد نیمروز» جهان متفاوتی خلق میکند؛ جهانی که با وجود نشانهها، عناصر و جغرافیای آشنا، به خودی خود دارای هویت جداگانه میشوند؛ نشانههایی که در جغرافیای اثر تعریف و بازتعریف میشوند تا مخاطب را به معنای تازهای رهنمون شود.
۵-بحر و نهر
منیرالدین بیروتی با حضور در کلاسهای هوشنگ گلشیری و بعدها کلاسهای شهریار مندنیپور که تاثیر آنها در داستانهای او مشهود است، از او داستاننویسی ساخته که با تکیه بر زبان و نثر، سعی در خلق و ایجاد فضاهای نو دارد، بهویژه اینکه در هر اثر وی میتوان ردپای یک تکنیک و فرم متفاوت را جستوجو کرد. مجموعهداستانهای «فرشته»، «تک خشت» (برنده جایزه گلشیری)، «دارند در میزنند»، «آرام در سایه)، و رمانهای «چهاردرد» (برنده جایزه گلشیری)، «سلام مترسک»، «ماهو» و «بحر و نهر» آثار او در طول این سه دهه است.
«بحر و نهر» آخرین اثر منتشرشده بیروتی، اثری است داستانی با زمینه عرفان و فلسفه؛ داستانی، از آن جهت که هدف نویسنده، تنها بیان مفاهیم عرفانی فلسفی یا روانشناسی نیست، بلکه درک وجودی این مفاهیم در سرگذشت شخصیتهای داستان است. کتاب سه بخش کلی دارد و هر بخش، بهفراخور نیاز روایی به قستهایی تقسیم شده. این تقسیمبندی کلی و بهخصوص جزیی سبب تقطیعهایی میشود که با توجه بهبار معنایی عمیق اثر، به خواننده فرصتی میدهد برای تفکر و اندیشیدن نسبت به آنچه میخواند.
در یک نگاه کلی میتوان گفت «بحر و نهر» داستان زندگی است با تمام ابعاد انسانی، اجتماعی، سیاسی و البته دغدغهمندی انسانهایی که در کنار تمام این ظواهر در جستوجوی خود و معنای عشق و زندگی هستند و در رسیدن به آن گاه راه را میروند، گاه به بیراهه میزنند و باز بار دیگر رنج شروعی دوباره را میپذیرند. همچنین داستان آدمهای بهظاهر غایبی است که آثار حضورشان پابرجاست و در انتظار تجلی در روح و دلی هستند که ظرفیت ادراکشان را داشته باشد. چنانکه این زنجیره برای «عمو رامیار» نسبت به «ایرمان» و «ایرمان» برای «راوی» صادق است.
۶-شکوفههای عناب
رضا جولایی از برجستهترین نویسندههای صاحبسبک معاصر است، که آثارش بازنمای روح زمانه است؛ چراغی همچنان روشن در ادبیات این مرزوبوم، که هر خوانندهای را به بازخوانی دیگربار خود و گذشته تاریخی که بر او رفته است، دعوت میکند. از نخستین اثرش «حکایت سلسله پشت کمانان» که در ابتدای دهه شصت منتشر شد تا آثار بعدش که جایگاه او را در ادبیات معاصر تثبیت کرد: «جامه به خوناب» (برنده لوح زرین و گواهی افتخار بهترین مجموعهداستان بعد از انقلاب)، «بارانهای سبز» (برنده تندیس جایزه ادبی یلدا)، «سیماب و کیمیای جان» (برنده تندیس جشنواره ادبی اصفهان و برنده جایزه تقدیری مهرگان) و آثاری که در سالهای اخیر از وی منتشر شده: «برکههای باد» و «یک پرونده کهنه» و بازنشر «سوقصد به ذات همایونی» و «شب ظلمانی یلدا»، و بهتازگی «شکوفههای عناب».
جولایی در «یک پرونده کهنه» از محمد مسعود روزنامهنگار و مدیر روزنامه «مرد امروز» نوشته بود و حالا در «شکوفههای عناب» به سراغ یک روزنامهنگار دیگر به نام صوراسرافیل در عصر مشروطه رفته و طی اپیزودهایی مجزا و از زوایای گوناگون به این اتفاق مهم تاریخ معاصر نگریسته است؛ روایتی که البته خدشهای به نواحی تثبیتشده تاریخ وارد نمیآورد و نویسنده عمدتا با بهرهگرفتن از بخشهای مهآلود تاریخ و حواشی کمترثبتشده آن، جهان زنده داستانی خود را میسازد. او بهنوعی تاریخ را در بطن زندگی روایت میکند و در این راه، کمترشناختهشدههای تاریخ را هم به عرصه میآورد.
جولایی برای بازتعریف این قطعه تاریخی، از نظرگاه شخصیتهایی استفاده میکند که فرسنگها دور از هم هستند. گاهی روایت از منظر عکاسباشی سادهای است که در روزگار جوانی، شاهد ترور ناصرالدین شاه بوده و در این بزنگاه خاص، وردست دفتر روزنامه صوراسرافیل است. گاهی از دید قزاقی روس است که از آغوش خانوادهاش جدا شده و از کیلومترها دورتر آمده تا مجلسی را که مشروطهخواهان دل در گرو آن دارند، به توپ ببندد. گاه از منظر قزاق ایرانی سختیکشیدهای است که با تضرع به درگاه امامی معصوم، لحظهبهلحظه روح خود را عریان میکند و به منجلاب فرورفتنش را شرح میدهد. او شخصیتهایی را از پستوی خاکگرفته تاریخ بیرون میکشد که هر کدام نماینده قشری هستند که در شکست مشروطه نقش ایفا کرده است.
۷-تاریکی معلق روز
زهرا عبدی با دو رمان «روز حلزون» و «ناتمامی» که در ابتدا و نیمه دهه نود منتشر شد، توانست خود را بهعنوان نویسندهای آتیهدار معرفی کند. فرشته احمدی، منتقد و داستاننویس، «ناتمامی» را برخلاف رمانهای فارسی سالهای اخیر که درونگرا و هنوز تحتتاثیر موج داستاننویسی کاروری دهه هفتاد هستند، پر از تنوع مکان و شخصیت مانند مناظر شهری، کولیها، کودکان کار، دانشگاه و خوابگاه توصیف میکند و میگوید: «رمان «ناتمامی» برخلاف اکثر رمانهای فارسی معاصر پسزمینه تاریخی و جهانبینی دارد. به نظر میرسد رمان «ناتمامی» پاسخی است به تمام گلایههای منتقدین رمان فارسی در سالهای اخیر. رمانهایی که در آنها زن ایرانی درباره خودش و خانوادهاش مینویسد، فضاها محدود و فاقد پیشزمینههای تاریخی و اجتماعی و به طور اخص نگاه انتقادی به مسائل مختلف هستند. انگار رسالت زهرا عبدی تولید رمانی بوده برخلاف این جریان.»
پس از موفقیت «ناتمامی»، زهرا عبدی بار دیگر با «تاریکی معلق روز» بازگشت درخشانی داشته است. «تاریکی معلق روز» ما را به دنیای آشنا و نزدیک خودمان میبرد. با شخصیتهایی که فراتر از واقعیتهای بیرونی هستند چراکه از نظر او شخصیت داستانی، یک موجود انسانی نیست، بلکه یک آفرینش هنری است و استعارهای است از ذات بشر. زهرا عبدی در «تاریکی معلق روز» به سراغ موضوعی میرود که دور از شخصت خود او به عنوان نویسنده نیست؛ داستان سرگردانی چندین نفر و چندین قلم که میان حجم ژلهای زمانه «معلق» ماندهاند. گویی هستی شخصیتها در این کتاب با نوشتن گره خورده است. نویسنده نوعی خلأ معلق ایجاد میکند تا هر یک از این قلمها و گفتمانها بدون آنکه ترسی از قضاوتشدن داشته باشند، با صدای بلند ایدهها و عقایدشان را فریاد بزنند.
۸-گور سفید
مجید قیصری جزو معدود نویسندههای ایرانی است که برای بیشتر کتابهایش نامزد جوایز ادبی شده و در موارد بسیاری نیز آن را دریافت کرده: «ضیافت به صرف گلوله» برنده جایزه پکا، «باغ تلو» برنده جایزه مهرگان ادب، «گوساله سرگردان» برنده جایزه ادبی اصفهان، جایزه ادبی نویسندگان و منتقدان مطبوعات و جایزه شهید غنیپور، «سه دختر گلفروش» برنده جایزه بهترین کتاب سال به انتخاب انجمن قلم ایران، جایزه قلم زرین، جایزه مهرگان ادب، جایزه ادبی اصفهان و جایزه شهید غنیپور. و البته آثاری که با اقبال خوبی از سوی مخاطبان و منتقدان مواجه شده: زیرخاکی، دیگر اسمت را عوض نکن، طنابکشی، نگهبان تاریکی و سه کاهن. مجید قیصری از جنگ مینویسد، اما جنگ نه به قرائت رسمی، که جنگ به روایت مجید قیصری تا از جنگ به ضدجنگ برسد؛ چیزی که او از آن بهمثابه «شان انسانی» یاد میکند: «و من چیزی ننوشتهام مگر از شان انسان».
«گور سفید»، هم یکی از متفاوتترین کارهای اوست، هم بازگشتی است به فضای داستاننویسی خود در دهه هفتاد و خلق رمان «باغ تلو»: داستان این رمان داستانی است که در دهه هفتاد و در شهر تهران میگذرد. «گور سفید» داستان دو برادر است؛ یکی خشکهمقدس و رهبر گروهی افراطی؛ دیگری برادری که دل به دختری فقیر و بیکس باخته و سودایی دیگر در سر دارد. این دو، رزمندههایی هستند که جنگ تحمیلی را تجربه کرده و حالا پس از جنگ به شهر بازگشتهاند. بازگشتی که با دوران پر تبوتاب دولت سازندگی و شاخصههای ویژه این دوران همراه است.
۹-خونخورده
«به گزارش اداره هواشناسی فردا این خورشید لعنتی…» نخستین گام محکم مهدی یزدانیخرم در ادبیات داستانی معاصر بود که برایش جایزه ادبی «واو» را در سال ۸۴ به ارمغان میآورد. هفت سال بعد با «من منچستریونایتد را دوست دارم» توانست علاوه بر جایزه بهترین رمان سالهای ۹۱ و ۹۲ از هیئتداوران جایزه ادبی بوشهر، و جایزه ادبی «هفت اقلیم» را برای بهترین رمان سال از آن خود کند. «سرخِ سفید» گام سوم و حالا با «خونخورده» گام چهارمش را برداشته است.
«خونخورده» پس از «سرخِ سفید» که از خلال تلاشهای مردی سیوسه ساله برای به دستآوردن کمربند مشکی رشته کیوکوشین کاراته روایت میشود، و «من منچستر یونایتد را دوست دارم» که مانند «سرخِ سفید» با آدمها و قصههایی برساخته، حوالیِ شخصیتهای واقعی و رویدادهای تاریخی شکل گرفته، رمانی است که سعی دارد گامی فراتر از کارهای پیشین نویسنده بردارد: یزدانیخرم در این رمان زندگی پنج برادر را در دهه شصت روایت میکند که در شهرهای تهران، آبادان، مشهد و بیروت زندگی میکنند. رمان با رد خون روی آسفالت گرم خیابانی در شرق تهران آغاز میشود. محسن مفتاح دانشجوی ارشد زبان و ادبیاتِ عرب است و شغلی نهچندان مرسوم دارد که پیشینهای خانوادهگی در آن نهفته. زندگی او گره خورده با قبرها و آنها را میشوید و فاتحهای میخواند و سورهای دوره میکند و از این راه پول درمیآورد تا به رویای بیروت برسد.
۱۰-ما بد جایی ایستاده بودیم
«چیزی را بههم نریز» اولین کتاب رضا فکری بود که داستانهایش تصویری از جامعهای تنها را نشان میداد. همین تنهایی به شکلی دیگر در رمان «ما بد جایی ایستاده بودیم» هم خودش را نشان میدهد. فکری در «ما بد جایی ایستاده بودیم» با نگاهی غیرمستقیم به بحرانهای سیاسی دهه اخیر توانسته اثری قصهگو خلق کند، و شاید همین نکته، نشان از ظهور نویسندهای میدهد که پس از مدتها چکشکاری روی زبان و نوشتار خود قدم به خلق اثری گذاشته است که میتواند سکوی پرتاب او باشد به ادبیات داستانی فارسی. آنطور که محمد قاسمزاده میگوید «ما بد جایی ایستاده بودیم» یادآور «سفر شب» بهمن شعلهور است، اما گامی جلوتر از آن.
«ما بدجایی ایستاده بودیم» داستانی است درباره طیف به اقلیتنشسته در ادبیات داستانی ایران که از قضا دیگر میتوان آنها را اکثریت جامعه به شمار آورد و اینکه چرا این اکثریت اغلب در ادبیات ایران اقلیت به شمار میرود، خود نکتهای قابل تامل است. داستان «ما بد جایی ایستاده بودیم» در دو بخش روایت میشود: بخش نخست داستان آشنایی دو جوان تنها در یک سفر و سپس همراهشدن آنها باهم است. این سفر از پیشتعییننشده، دو همسفر قصه را به دنبال سرزمینی ناشناخته میکشاند و رفتهرفته شرحی از پریشانی ذهنی و اجتماعی پیرامون آنها و در نمایی کلی پیرامون تمام جغرافیای زیستی آنها میدهد؛ به بیانی دیگر، «ما بدجایی ایستاده بودیم» داستان همنسلهای نویسنده در برزخ سرگردانی و تنهایی است.
-کتابهای دیگر
به دلیل تعداد زیاد انتشار رمانهای فارسی، گروه ادبیات و کتاب آرمان ملی، ده رمان دیگر را هم به فهرست بالا اضافه میکند:
۱۱- خرگوش و خاکستر/ محبوبه موسوی/ نشر آگه
۱۲-دوران چرخ/ آسیهنظامشهیدی/ نشر نگاه
۱۳- آمرزش زمینی/ یعقوب یادعلی/ نشر نیلوفر
۱۴- بلیت برگشت/ نسیم وهابی/ نشر مرکز
۱۵-نامه سرمدی/ محمدرحیم اخوت/ نشر بان
۱۶-مردی که خواب میفروخت/ محمد قاسمزاده/ نشر سده
۱۷-درفش پوستین بر چوبه دار/ حسن اصغری/ نشر روزگار
۱۸-عیار ناتمام/ هادی معصومدوست و خسرو شکوریفر/ نشر نیلوفر
۱۹-خیالباز/ احمد حسنزاده/ نشر نون
۲۰-استخوان/ علیاکبر حیدری/ نشر چشمه
-۱۰ مجموعهداستان برتر فارسی در سال ۱۳۹۸
۱-یحیای زایندهرود/ کیهان خانجانی/ نشر پیدایش
کیهان خانجانی با هر کتابش نشان داده که حرف تازهای دارد. او درحالی با «یحیای زایندهرود» جایزه کتاب اول داستان مازندران را دریافت کرد که او طی یک سال اخیر توانسته با رمان «بند محکومین» موفقیتهای چشمگیری به دست بیاورد. «یحیای زایندهرود» شامل هفت داستان کوتاه است که در رشت یا اصفهان اتفاق میافتد، اما نقش مولفههای محتوایی و تاریخ اجتماعی-سیاسی داستانها پررنگتر است و همین نشان از فراتررفتن داستانها از اقلیم آن است.
۲-چیدن یال اسب وحشی/ علی صالحیبافقی/ نشر مرکز
علی صالحیبافقی هرچند فعالیت حرفهای را با شعر از یک دهه پیش شروع کرده بود، اما امسال با دو مجموعه داستان خوب نشان داد که در هر دو حوزه حرف تازهای دارد. «چیدن یال اسب وحشی» نخستین اثر داستانی او است که با فضاهای بکر و تازه و قصههایی نو و خواندنی، از او نویسندهای ساخته که نشان از عزم او در نوشتن داستان دارد.
۳-فلامینگوهای بختگان/ علی صالحیبافقی/ نشر مرکز
علی صالحیبافقی در «فلامینگوهای بختگان» مدام به ما هشدار میدهد که صدای انقراض انسان را بشنویم. در تمامی داستانها، آدمها معمولا صدای هم را نمیشوند یا اگر میشنوند قادر به ارسال پیامی متناسب با آنچه دریافت کردهاند نیستند. به همین خاطر هرگز ارتباطی مؤثر میانشان شکل نمیگیرد.
۴-چشم سگ/ عالیه عطایی/ نشر چشمه
عالیه عطایی را میتوان نویسنده افغان-ایرانی به شمار آورد. او پیش از مجموعهداستان «چشم سگ»، دو کتاب دیگر هم منتشر کرده بود که با رمان «کافورپوش» خودش را اثبات کرد. این کتاب برگزیده جایزه مهرگان ادب شد. «چشم سگ» شامل هفت داستان است که در تهران، بیرجند و افغانستان میگذرد، و مثل خود نویسنده، کاراکترها هم با همین هویتِ سرگردان درگیرند.
۵- رنو پنج/ ارغوان پورعلی/ نشر بان
ارغوان پورعلی با «رنو ۵» تراژدی زندگی انسانها را در جهان امروز تصویر میکند. این مجموعهداستان، نخستین کتاب او است. کتاب شامل پنج داستان است که هر کدام داستانهایی است که ممکن است یکی از ما آن را تجربه کرده باشیم؛ داستانهایی که ریشه در گذشته و شکل زندگی ما در دهههای اخیر دارند، و ارغوان پورعلی ما را به شکلهای مختلف و از زوایای مختلف با منهای دیگرمان روبهرو میکند.
۶-مرز/ نفیسه نصیران/ نشر مرکز
نفیسه نصیران با نخستین کتابش که مجموعهای از شش داستان است نشان میدهد قصه و جهان ناکرانمند آن را میشناسد. او در این کتاب، با هر داستان دریچهای میگشاید رو به ما تا با منراویهایش که همه زن و از جنس نویسنده هستند، دعوتمان کند به بازخوانی زندگی انسان امروز در جامعهای که این روزهایش پر شده از یاس و نومیدی.
۷- داستانهای خانوادگی/ محمد طلوعی/ نشر افق
محمد طلوعی با نخستین مجموعهداستانش «من ژانت نیستم» جایزه گلشیری را در سال ۹۰ از آن خود کرد. بعد از این مجموعه موفق، طلوعی «تریبتهای پدر» را منتشر کرد که به چند زبان هم منتشر شده. حالا در سال جاری هر دو این کتابها در یک کتاب مستقل به نام «داستانهای خانوادگی» منتشر شده، که میتوان به چشم کتاب تازهای به آن نگاه کرد.
۸-یاسمنهای زنانه/ آرش آذرپناه/ نشر نیماژ
آرش آذرپناه از ابتدای دهه هشتاد با کتاب «خانه جای ماندن نیست» کارش را شروع کرد و در دهه نود با دو کتاب «جرم زمانهساز» و «شماره ناشناس» گامهای محکمتری برداشت. آذرپناه تعلق خاصی به داستان کوتاه دارد، و این را میتوان در سومین مجموعهداستانش دید: «یاسمنهای زنانه». مجموعهای شامل هشت داستان، که نویسنده در آن روی فرم و زبان تاکید بیشتری دارد و مثل آثار پیشینش تجربهای جدید را میآزماید.
۹- برف سرخ/ طیبه گوهری/ نشر نیلوفر
طیبه گوهری از همان نخستین کتابش «و حالا عصر است» نشان داد که نویسندهای است آتیهدار. همین دوراندیشی با انتشار رمان «گلوگاه» خودش را اثبات کرد: کتاب، جایزه بهترین رمان سال جایزه هفتاقلیم را آن خود کرد. «برف سرخ» آخرین اثر اوست؛ مجموعهای از سیویک داستان کوتاه با فرمها و مضامین گوناگون، که نشان از دغدغهمندبودن نویسنده نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی دارد.
۱۰-کسی خانه نیست/ مجموعه نویسندگان/ کتاب کوچه
«کسی خانه نیست» مجموعه چهارده داستان از چهارده نویسنده زن است که برخی از آنها عبارت است از: فرشته احمدی، مریم سمیعزادگان، ساناز زمانی، ناهید طباطبایی، عالیه عطایی، الهام کاغذچی، فرشته نوبخت، شیوا مقانلو و الهام فلاح. داستانها هرچند با محوریت زنان نوشته شده، اما تلاش دارد صدای زنان باشد برای جامعهای که مردان قوانین آن را مینویسند.
-۱۰ کتاب برتر غیرداستانی فارسی در سال ۱۳۹۸
۱- نردبان آسمان/ محمد شریفی/ نشر نو
۲-فرهنگ داستاننویسان/ جمال میرصادقی/ نشر فرهنگ معاصر
۳- شعر و شهود/ ابوالقاسم اسماعیلپورمطلق/نشر هیرمند
۴-مرگ سودخور/ صدرالدین عینی/ نشر نو
۵- در کشاکش دین و دولت/ محمدعلی موحد/ نشر ماهی
۶- نحو زبان فارسی/ محمد راسخمهند/ نشر آگه
۷-مکاتب زبانشناسی/ محمد راسخمهند/ نشر آگه
۸-مونیخ به افق تهران/ مهدی حجوانی/ نشر افق
۹- عبور از خود/ محمود دولتآبادی/ نشر چشمه
۱۰-فرهنگ ضربالمثلها/ سلیمان حییم/ نشر فرهنگ معاصر
‘
1 Comment
zahhra
“داستانها هرچند با محوریت زنان نوشته شده، اما تلاش دارد صدای زنان باشد برای …”!!!
جمله کاملا بی معنا است. لطفا آن را تصحیح بفرمایید.
جمله درست این میتواند باشد: داستان ها با محوریت زنان نوشته شده و تلاش دارد صدای زنان باشد برای جامعه ای که مردان قوانین آن را می نویسند.