این مقاله را به اشتراک بگذارید
‘
نگاهی به رمان «تادانو» محمدرضا سالاری
زنان در برزخ سنت و مدرنیته
فریبا چلبی یانی
نام رمان از ابتدا خواننده را با خود درگیر میکند که به چه علت انتخاب شده و از همان ابتدا نویسنده به توضیح "تادانو"میپردازد و تکلیف خواننده را مشخص میکند که با یک رمان خواندنی و قابل تامل روبروست. داستان با اعدام زنان ایرانی شروع میشود که با توجه به تاریخ ایران، اولین زنی که اعدام شده، ایران اشرفی است. زنی همنام با وطنش.
نویسنده با اتکا به سوژهای که انتخاب کرده، خواننده را مشتاق خواندن رمان ۲۱۰ صفحهای میکند. راوی زخمخورده و مثله شده در وطنی به نام ایران، علاوه براینکه به دنبال عشق گمشدهایست، زندگی و داستان زنانی را بازگو میکند که در اقصی نقاط کشور اعدام یا ناپدید شده و اثری از آنها نیست و بیشترشان پای درختی بهنام واق واق دفن میشوند که مثل مادری همگی را در زهدان خود در دل خاک با استخوانهایشان جای میدهد. راوی برای اینکه عشقش را پیدا کند و با توجه به اینکه روزنامهنگار است در مورد زنان زیادی داستانسرایی می کند و ماجرای قتلشان را گزارش میدهد. از جمله ایران شریفی، شهلا جاهد، دلارام دارابی، زن سرخ پوش، ندا سلطانی و هزاران زن و دختری که دچار موقعیت مشابهای هستند و بینام و نشان دفن شده و یا سربه نیست میشوند. رمان پر از نماد است. از جمله گل انسانخوار که علاقه عجیبی هم به زن دارد. درخت واق واق ، "ارنواز" یکی از نخستین زنانی که در شاهنامه حضور پیدا میکند و سرنوشت اسرار آمیزی دارد.
تادانو، در واقع راوی پازلی است که با روایت داستان شخصیتهای دیگر و کنار همچیدنشان، داستان زندگی خود را نیز تکمیل میکند. در طول رمان که راوی با مهندس آشنا میشود؛ میتواند مدام به گذشته و تاریخ رجوع کرده و اطلاعات ناقص خود را کامل کند و با رخدادهای پشت سرهم، راوی پی ببرد هر چیزی که عیان و آشکار میبیند همان نیست که درک میکند و ممکن است حقایق دیگری در پشت صحنه رخ داده باشد. مهندس که در واقع نمادی از تاریخ ، موزه و فردی لامکان و زمان است، میتواند همهجا حضور داشتهباشد ، همه را تحلیل و نقد کند و برای همه داستانی برای گفتن داشتهباشد؛ و راوی که دائم در حال سیر در تاریخ است با کولهای پر از اشیا قدیمی، تاریخی و عتیقه به دنبال گمشدهاش میگردد که خواننده نمونه دیگر را در مهندس و کیف سامسونت او میبیند. از جمله نخی که لبان فرخی یزدی (شاعر) با آن دوخته شده، عینک دودی کارگردانی که ( به زعم من) اشاره به کیارستمی است، اشاره به ارتباط عاطفی آیدا و شاملو و پایی که متعلق به یک شاعر بوده، دامنهای سرخ، مجسمهای که حامله میشود، گل انسانخوار و…
رمان با توجه به برخی نمادها و پرداختشان، سمت و سویی به رئالیسم جادویی دارد و راوی در روایتهای خود نقب میزند به حوادث و اتفاقات اجتماعی و سیاسی از جمله سال ۸۸ و قتلهای زنجیرهای، خشونت، ضرب و شتم با باطوم و …
رمان از نظر سوژه قابل تامل است و با توضیحات راوی، وظایف "تادانو" در کشوری مثل ایران، جدای از کاربردیست که دارد و این اشارهای است به کشوری که دورانسنتی را کامل طی نمیکند و وقتی وارد دنیای مدرنیته میشود؛ نمیتواند از تکنولوژی و ابزار مدرن بنا به کاربردی که دارند درست و صحیح استفاده کند و از آن بهعنوان ابزاری برای سرکوب و کشتار استفاده میکند.
‘