این مقاله را به اشتراک بگذارید
‘
کتابهای طلایی یادگار دیروز؛ تحفه امروز
«کتابهای طلایی» نام مجموعهای از کتابهای کودک و نوجوان بود که در دهه ۴۰ توسط انتشارات امیرکبیر به چاپ میرسید. در کتابهای این مجموعه تعدادی از مشهورترین و بهترین داستانهای کلاسیک اغلب با ترجمه محمدرضا جعفری منتشر شدند و شاید بتوان گفت که بسیاری از کودکان و نوجوانان در آن سالها با کتابهای این مجموعه با جهان ادبیات آشنا شدند. با گذشت چیزی بیش از ۵۰ سال از آغاز انتشار مجموعه کتابهای طلایی، نشر نو بهتازگی چاپ مجدد این مجموعه را با همان شکلوشمایل آغاز کرده است و تاکنون چند عنوان از این مجموعه به چاپ رسیده است. «اردک سحرآمیز»، «کفش بلورین»، «نهنگ سفید»، «فندقشکن»، «پشه بینیدراز» و «آرتورشاه و دلاوران میزگرد» عناوین این چهار کتاباند که با ترجمه محمدرضا جعفری در نشر نو منتشر شده است.
قرار است در مجموعه کتابهای طلایی کتابهای زیادی منتشر شوند و در میان آنها داستانهای مشهوری هم به چشم میخورد. یکی از آنها همین داستان «نهنگ سفید» است که مدتی پیش به چاپ رسید. «نهنگ سفید» یا «موبیدیک» از هرمان ملویل عنوان کتاب سوم این مجموعه است؛ داستانی کلاسیک که جایگاه مهمی در ادبیات جهانی دارد و بسیار مورد توجه بوده است. این کتاب داستان نبرد یک ناخدا با نهنگی سفید است و به تعبیری نبرد دریاست. ناخدا میخواهد از نهنگ سفید انتقام بگیرد و بسیاری از مفسران معتقدند که این نبرد و انتقامگیری نبردی میان خیر و شر است.
«آرتورشاه و دلاوران میزگرد» هم از داستانهای شهسواری است، داستانی مربوط به پادشاهی بزرگ در انگلستان با نام آرتورشاه. در ابتدای قصه این توضیح آمده که داستان آرتورشاه نه افسانه بلکه حقیقی است و هیچکس نمیداند که او در چه زمانی و بر کدام قسمت انگلستان فرمانروا بوده است. در بخشی از این داستان میخوانیم: «آرتورشاه به همه نقاط انگلستان سفر کرد. او میخواست رعایای خود را بشناسند و به آنها کمک کند. در یکی از این سفرها، گذرش به جنگل بزرگی افتاد. در جنگل پیش میرفت و هوا هم کمکم تاریک میشد. ناگهان قلعهای را دید. آرتورشاه تا آن زمان هرگز قلعهای به آن بزرگی و زیبایی ندیده بود. وقتی که نزدیکتر رسید، دروازه قلعه باز شد و بانویی از آن بیرون آمد که مستخدمان زیادی همراهش بودند. این بانو ملکه آنور بود. او گفت: پادشاها، از شما تقاضا میکنم که شب را در خانه من بگذرانید. شب نزدیک است و شما باید غذا بخورید و جایی هم برای استراحت داشته باشید. آرتورشاه که کمی خسته شده بود، از بانو تشکر کرد و به قلعه وارد شد. بعد از خوردن غذا، ملمه آنور به مستخدمانش دستور داد پادشاه را به اتاق خوابش هدایت کنند. صبح روز بعد، ملکه آنور از پادشاه دعوت کرد که به تماشای قلعهاش برود و چیزهای زیبایی را که در آن دارد، ببیند. او به پادشاه گفت طلاها و جواهرات و ثروت من بیشمار است و نظیر آنها در جهان یافت نمیشود».
محمدرضا جعفری در بخشی از یادداشتی که در فروردین سال ۱۳۴۲ در ابتدای کتابهای این مجموعه نوشته بود، آورده است: «دوستان عزیز: من هم مثل شما به کتابهایی که برای کودکان نوشته شده، علاقهمندم و بیشتر کتابهایی را که تابهحال برای خردسالان به فارسی نوشتهاند یا ترجمه کردهاند، خواندهام و مدتها بود آرزو داشتم که من هم بتوانم روزی برای همسالان و دوستان خردسالترم در این زمینه کتابهایی تهیه کنم. این آرزوی من بود تا آنکه شروع به آموختن زبان انگلیسی کردم، سپس وارد دنیای قصههایی از این زبان شدم و دیدم که بسیاری از آنها جالب و نکتهآموز است. فکر میکردم اگر ترجمه فارسی تعدادی از بهترین قصهها در کتابهای مخصوصی گردآوری و ترجمه شود، برای کودکان بینهایت مفید خواهد بود، به این جهت تصمیم گرفتم ضمن خواندن، ترجمه آنها را به شما تقدیم کنم و این چند سری کتاب به این ترتیب فراهم شد. باید توجه داشت که بسیاری از این قصهها را از زبانهای دیگر به انگلیسی ترجمه کردهاند، چنانکه در بین قصههای ایرانی هم نظیر بعضی از آنها دیده میشود و نیز چون نویسندگان این قصهها، در کتابهایشان، انشای خود را با معلومات کودکان در سنین مختلف منطبق کردهاند، اغلب این قصهها تفاوتهایی هم با قصههایی نظیر خود دارد و گاهی مختصرتر و گاهی سادهتر نوشته شده؛ اما قصه، درهرحال، قصه است و کموبیش نتیجههای خوب و پندها و نکتههای مفید با خود همراه دارد». مجموعه کتابهای طلایی شامل ۶۶ عنوان است که در میان آنها برخی از مشهورترین داستانهای کلاسیک ادبیات جهانی دیده میشود که با زبانی ساده و بهشکل مصور منتشر خواهند شد. عناوین برخی دیگر از کتابهای این مجموعه که در آینده به چاپ میرسند، عبارتاند از: «سندباد بحری»، «اولیس و غول یک چشم»، «سفرهای مارکوپولو»، «جزیره گنج»، «اسپارتوکوس»، «دیوید کاپرفیلد»، «دن کیشوت»، «سه تفنگدار»، «رابینسون کروزو» و «سفرهای گالیور».
‘