این مقاله را به اشتراک بگذارید
‘
جلسه رونمایی از آخرین اثر ماریوبارگاس یوسا در پژوهشکده «کاسا دلاس آمریکاس» / مادرید
«روزگار سخت» ؛ گوآتمالا در عصر «خاکوبو آربنز»
برگردان: یلدا حقایق
جهان ادبیات ماهها در انتظار این خبر بود. همه میدانستند نویسندهی پرویی تا پایان ۲۰۱۹ رمانی جدید منتشر خواهد کرد، اما روز دقیق انتشار اعلام نشده بود. یوسا طی سالهای فعالیت خود همیشه در نوآوری و ابتکار پیشگام بوده و قلماش ظرفیت لازم برای حفظ میل به نوشتن در او و اشتیاق خوانندگان را داشتهاست. قبل از انتشار اثر جدید، یوسا بارها دنیای کلمات را با کارهایی نظیر " رویای سلت " تکان داده بود؛ سفری پرفراز و نشیب به زندگی "راجر کیس منت" سیاستمدار ایرلندی، رنجها و بیچارگیهای ناشی از استعمار کنگو در بازی قدرت آفریقا، شکنجه سرخ پوستان در پرو توسط کمپانی انگلیسی و تمام آنچه این شخص شاهد آن بود.
بعدها در " ندای قبیله "، از سیر روشنفکری خود گفت، از معیارهای سیاسی و اجتماعیاش، و از آنچه جهت گیری فلسفی و اقتصادی او را تغییر داد. باید به خاطر داشت یوسا متعلق به نسلی از نویسندگان آمریکای لاتین است که با آغاز سال ۱۹۶۰ نقشی تعیین کننده در تحولات سیاسی منطقه بازی کردند. او واضحا و به مرور از اندیشه های چپگرا فاصله گرفت و همین او را تبدیل به یکی از اولین روشنفکران معترض به رژیم کوبا کرد. حتی بارها خطر رادیکالیسم کوبا و تاثیراتش بر منطقه را یاداوری نمود. تمام این تجربیات به یوسا افق دید جامعی از کارکرد قدرت، جنبشهای سیاسی و توطئههای آمریکای لاتین، بویژه درباره دیکتاتورهای حاکم داد. چندی قبل او خوانندگان را با یکی از معروف ترین رمانهایش " سور بز" غرق در حیرت کرد.
تصویری کامل از استبداد "لئونیداس تروخیو" در جمهوری دومنیکن که به "تروخیوی احمق" شهرت داشت. شخصی سنگدل و تشنه خون که به قلم یوسا در بطن تاریکترین رازهایش به تصویر کشیده شد. اینبار هم شاهد بازگشت نویسنده به دغدغههای پیشین و ارتباط تنگاتنگاش با تاریخ هستیم. با رمان " روزگار سخت" به جستوجویی بیپایان در دل دسیسههای کثیف میرویم. همانطور که از نام کتاب پیداست این روایت، بازگوی دستاندازیها به آمریکای مرکزی بهویژه گوآتمالا است. کشوری که نابرابری در آن بیداد میکند. وی در جلسه رونمایی کتاب در ماه اکتبر در ساختمان پژوهشکده " کاسا دلاس آمریکاس" در مادرید، از جزئیات رمان سخن گفت. یوسا طبق معمول با گفتوگویی صمیمانه آغاز کرد: "همیشه برایم جالب بوده که چطور داستانهایی برای روایت پیدا میکنم. گاهی ملاقات با شخصی، دیدهها و شنیدههایم موضوعی خواندنی به دستم میدهد که میخواهم با مخاطبانم به اشتراک بگذارم." آفرینش کتابهای او نیز همیشه اینگونه آغاز شده و روزگار سخت نیز مستثنی نیست.
نویسنده پرویی ذکر میکند که همه چیز از یک شام ساده در خانه دوستش در جمهوری دومنیکن شروع شد. مهمانی به طول انجامیده بود و او ثانیه شماری میکرد که مجلس را ترک کند. مابین همین لحظهها صدایی شنید که توجهش را جلب کرد: "ماریو، داستانی برایت دارم که حتما آن را خواهی نوشت". گوینده این جمله دوست قدیمی یوسا، " تونی رافول" روزنامه نگار و نویسنده اهل دومنیکن و برنده جایزه ملی ادبیات ۲۰۱۴ بود. رافول به آرامی شروع به تعریف پیامدهای اقدامات تروخیو در سرنگونی دولت آربنز در گوآتمالای سال ۱۹۴۵ کرد. و تمام جزئیات لازم از عملکرد ترخیو را بازگفت؛ که چطور این دیکتاتور با مهارت تمام طرح توطئه را چید و شخصا بهترین عواملش را برای تضعیف دولت آربنز روانه آن کشور کرد. دولتی که نسبت به دشمنانش بسیار محافظه کارانه رفتار میکرد. تروخیو متحدی مهم داشت و او کسی نبود جز فرمانده ارشد ارتش گواتمالا " کارلوس کاستیلوس آرماس" که هردو از از حمایت سازمان "سیا" برخوردار بودند. مسئله جالب توجه این است که رافول به دست داشتن تروخیو متحد سابق خود در قتل آربنز شهادت میدهد. تروخیو رویای تصرف گوآتمالا را بعد از پیروزی کودتای نظانی آرماس در سر میپروراند. حتی قصد داشت دشمنان نظامی و پناهندگان سیاسیاش را به خاک دومنیکن باز گرداند. زیرا بسیاری از آنان گرد هم جمع شده گروهی تشکیل داده بودند به نام " لژیون کارائیب". او همچنین بالاترین جایزه افتخار گوآتمالا " مدال کِتزال" را میخواست.
قصه این رهبر مرموز و شیفتهی قدرت، نقطه آغاز تمام طغیانی است که نویسنده نوبلیست و نابغه به شرح آن میپردازد؛ بخشی دیگر از تاریخ غریب و پیچیده آمریکای لاتین که یوسا با بررسی فراوان دادهها در پروژه جدیدش شرح خواهد داد. او در جلسه میگوید: " داستانها همواره ارتباط نزدیکی با رمان داشتهاند، رمان اگر موفق باشد میتواند داستانی را به گوش جهانیان برساند. این بارنیز تلاش کردهام با دیدی تازه به اتفاقات گذشته نگاه کنم". ماجرای اصلی از دولت آربنز و گوآتمالا در دهه پنجاه قرن بیست و قتل اسرار آمیز آرماس شروع میشود. معمایی که حل نشد و به قول یوسا هرگز حل نخواهد شد. در حقیقت قهرمان اصلی داستان، تراژدی گوآتمالاست. و نقطه اوج آن تبعید آربنز به مکزیک، جایی که رئیس جمهور سابق مست در وان حمام غرق میشود. و اینگونه شاهد اصلی تمام این وقایع، بی گفتن کلامی میمیرد. یوسا با بررسی اتهامی که آن را بیاساس میخواند رمان را ادامه میدهد. آربنز را کمونیستی میخواندند، که سالهای بسیاری را صرف زمینه سازی برای حضور نظامی شوروی در گوآتمالا کرد. این اتهام با سرعتی باور نکردنی در جهان میپیچد. ایالت متحده، آربنز را محکوم میکند و به سازمان سیا دستور دخالت در مناقشات آمریکای مرکزی با هدف برکناری دولت او را میدهد.
یوسا آربنز را مبرا میداند و معتقد است هدف او تنها ایجاد تغییرات دموکراتیک گسترده در زمینه کشاورزی و تجارت در گوآتمالا بود که سود اجتماعی فراوان به مردم میرساند. وبرچسب ارتباط او با کمونیستها را صرفا دستاویزی برای برکناریاش میداند تا بیش از این به منافع آمریکا لطمه وارد نشود. این تئوری، وجهی تازه به سرگذشت تاسفبار آربنز میدهد. شخصی که شاهد خیانتها دروغها و جنایات بسیار بود. در نمایی بزرگتر، بومیان گوآتمالا را میبینیم که خواستار حق مالکیت زمینها و محصولاتشان هستند. در پاسخ به این مهم آربنز پیشنهاد تصویب "اصلاحات اراضی" را میدهد. پیشنهادی که در وحله اول به ضرر "یونایتد فروت" تمام میشود؛ کمپانی آمریکایی که سودی خیره کننده از زمینهای حاصلخیز این کشور نصیبش میشد. هدف از اصلاحات، واگذاری زمینها به بومیانی بود که روی آن کار میکردند. در دهه پنجاه بیش از هفتاد درصد از مردم گوآتمالا کشاورز بودند.
یوسا این اصلاحات ارضی را بخشی از برنامههای اجتماعی- دموکراتیک آربنز میدادند که هیچ ارتباطی به اندیشههایی کمونیستی پیدا نمیکردند. چرا که بدنبال این تغییرات، هریک از کشاورزان تبدیل به مالکین خصوصی زمینهای خود میشدند. و این موضوع خسارات جبران ناپذیر برای کمپانی آمریکایی بجا میگذاشت. این اقدامات برای آربنز به بهای جانش تمام شد. درست در متن همین اتفاقات و کشکمشهای جنگ سرد ، تار و پود کتاب به هم گره میخورد. نویسنده میگوید: "اقدامات آربنز آغاز سیر تحولی در آمریکای لاتین بود. اورا خوب به خاطر دارم هنوز دانشجویی در دانشگاه "سن مارکوس" بود. همه ما باهم برای اعتراض به نقض قوانینی که با دموکراسی کامل و توسط اکثریت وضع شده بودند میرفتیم". آنچه مسئله آربنز را برجسته میکند تغییرات پس از اوست. بعد از آن سال تمام جنبشهای سیاسی آمریکای لاتین رنگ و بویی جدید گرفت؛ یا در جهت توجیه دستورالعمل های کمونیستم و یا در خدمت شکلگیری مجدد بال راست استبداد و اشرافی گری.
در روزگار سخت سعی شده نقش سیا، قدرت نظامی گوآتمالا و بورژوازی لاتین در کودتا، به درستی ترسیم شود. در آن روزها هیچ کس به فکر خواست و صلاح اکثریت مردم گوآتمالا نبود. در توالی فصول کتاب گاه خودمان را در میان خیالات شخصیتها مییابیم. این رمان دیدگاه جدیدی دربارهی تزهای سیاسی – اجتماعی مطرح در آمریکای لاتین به ما میدهد. شخصیت شیطانیای که عامل جنایت است "آبس گارسیا" نام دارد. روزنامه نگاری ماهر که مدتی کوتاه با تروخیو همکاری کرد و ریاست سازمان اطلاعات نظامی دومنیکن را بر عهده داشت. گارسیا کسی بود که نقشی وسیع در اجرای دستورات دیکتاتور دومنیکن داشت. ردپای اورا به سادگی میتوان در تمام حوادث فجیع آن زمان یافت. یوسا میگوید: "اگر سرنوشت گوآتمالا جوری دیگر رقم خورده بود، قطعا تاریخ آمریکای جنوبی شکلی دیگر به خود میگرفت". رویای آربنز با حمایت مردم و پیروی از قوانین دموکراسی، با وجود پایان تلخش ثابت کرد که هنوز هم امید تغییر و بهبود اوضاع در آمریکای لاتین نمرده، آنها میتوانند پیشرفت کنند و از سرنوشتی که ابر قدرتها برایشان تعیین میکنند نجات یابند.
اختصاصی مد و مه
‘