این مقاله را به اشتراک بگذارید
‘
نگاهی به «جهان مکتوب» اثر مارتین پوکنر
جادوی ادبیات
مهدی کریمی
مارتین پوکنر در کتاب «جهان مکتوب» (چگونه ادبیات تاریخ را شکل داد) ما را به سفری شگفتانگیز و اعجابآور دعوت میکند تا نشان دهد که ادبیات بهقول ژرژ باتای یا همهچیز است یا هیچچیز. چیزی که مارتین پوکنر استاد دانشگاه هاروارد نشان میدهد «همهچیز» است؛ جهان ما براساس و برپایه ادبیات شکل گرفته. آنچه میخوانید نگاهی است به این کتاب که با ترجمه علی منصوری از سوی نشر بیدگل منتشر شده است.
*
از تلاقی داستانگویی با خط و کتابت بود که ادبیات متولد شد. مارتین پوکنر در «جهان مکتوب» برای تعریف سرگذشت ادبیات هم بر قصهگویی متمرکز شده و هم بر تکامل فناوریهای خلاقهای همچون الفبا، کاغذ، کتاب و چاپ و از نوشتن و نوشته کلام میگوید و همکلامی میجوید و سخن از خلق اثر و ایجاد و بسترسازی رویا میکند و ما را با جادوی ادبیات همنشین میکند.
«جهان مکتوب» به تحلیل و واکاوی سیر تحول ادبیات و تاثیری که به روی تمدن بشری گذاشته، معطوف است. این واکاوی را میتوان به چهار مرحله تقسیم کرد در مرحله اول که تحت سلطه گروه کوچکی از کاتبان بوده که به تنهایی اختیار نظامهای نوشتاری دشوار اولیه را در دست داشتند و درنتیجه متنهای گردآوریشده از قصهگویان (نظیر گیلگمش و کتاب مقدس و ایلیاد و اودیسه) را کنترل میکردند و پس از افزایش نفوذ این متون بنیادین، در مرحله بعد اتفاق دیگری افتاد و آموزگاران تاثیرگذاری نظیر بودا و سقراط این اختیار کاتبان را زیرسوال بردند و بعدها شاگردان آنها شیوههای نگارشی جدیدی را با خلاقیتشان پایهریزی کردند و در مرحله بعد مولفانی پیدا شدند که به ابداعات تازه، مجهز بودند. ابداعاتی که دسترسی به نوشتن را آسانتر میکرد و در این دوره، نوشتن خلاقانه و ادبیات داستانی و رمان جلوهگر و در مرحله پایانی به اوج این شکوفایی میرسیم که استفاده گسترده از کاغذ و صنعت چاپ و حضور مکتوباتی نظیر روزنامه و مطبوعات اوجش هستند و انواع مختلف نوشتار همچون زندگینامه و مقاله و گفتوگو و… از دستاوردهای آن است که در عصر حاضر در عرصه خلاقه دیجیتال، تولد دیگری این عرصه مکتوب، دارد پیدا میکند: «این چهار مرحله در کنار داستانها و ابداعاتی که این مراحل را امکانپذیر ساختند جهانی را به وجود آوردند که ادبیات را شکل داده بود. این جهانی است که در آن انتظار داریم مذاهب بر شالوده کتابهایی بنا شوند و ملتها بر شالوده متونی جهانی که ما متناوبا در آن با صداهایی از گذشته در گفتوشنودیم و تصور میکنیم که میتوانیم در آن خوانندگان آینده را نیز خطاب قرار دهیم.»
نویسنده سفرش را از «ایلیاد» و «اودیسه» جاودانههای ادبی هومر آغاز میکند و بعد ردپای مرد تاریخی تاریخساز، اسکندر را دنبال میکند؛ او وقتی پا به «تروآ» میگذارد تصورش با چیزی که از نوشتن اولیه و در ادبیات خلقشده وجود دارد، متفاوت است و از آنسو متوجه میشود که اسکندر نگاهی متفاوت با او نسبت به تروآ داشته و حماسه هومر را در رویاهای خود دیده و با ما از این وجه افتراق، سخن میگوید و در اینجا به تلاقی تاریخ داستانی و تاریخ واقعی و تاثیرشان بر همدیگر میپردازد: «نخستین کاری که اسکندر به محض رسیدن به آسیا انجام داد ادای احترام به مقبره پروِتسیلائوس بود که در ایلیاد بهعنوان نخستین یونانیای که به ساحل تروآ پا گذاشت ستایش شده است. چنانکه مشخص شد این عمل تنها سرآغاز بازسازی ایلیاد هومر به دست اسکندر بود.»
از سویی دیگر، نویسنده به ریشه تاریخی ایلیاد میپردازد؛ ریشهای که از یک سنت شفاهی داستانگویی برآمده و حال وقتی تاثیر داستان و ادبیات را بر دنیای واقعی میبینیم تازه متوجه عمق اتفاق میشویم که یک اتفاق به ظاهر ادبی میتواند چه تاثیری بر دنیای واقعی و رویاهای آدمها بگذارد و چه نقشها بازی کند که تصورش بهطور عادی میسر نبوده و نیست و این مشتی نمونه خروار است که در متن وجود دارد: «اسکندر با یک حسرت از جهان رفت: داستان زندگی او هنوز نوشته نشده بود. با وجود اینکه او بیش از هرکس دیگری در تاریخ به هومر خدمت کرد.» و وقتی متوجه میشویم که او برای جاودانگیاش به روایتگری همچون هومر نیاز داشته این تاثیر عمقش را صدچندان نشان میدهد. نویسنده در فصول بعدی به «گیلگمش» و اثر آن بر متون قرون بعدی توجه کلام دارد و در آخر به قرن بیستم و متون این عصر نظیر «هری پاتر» توجه میکند.
اگر جهانی را بدون نوشته و ادبیات تصور کنیم چه شکلی میشود و این خلا چه تاثیری بر زندگی ما میتواند داشته باشد، چیزی که تصورش برای نویسنده، غیرممکن است: «درک ما از تاریخ و ظهور و افول امپراتوریها و ملتها همگی شکل متفاوتی پیدا میکرد. اکثر ایدههای فلسفی و سیاسی هرگز پا به عرصه وجود نمیگذاشتند، زیرا ادبیاتی که به آنها پروبال میدهد اصلا در کار نبود. تقریبا خبری از باورهای مذهبی نبود، چون متن مقدسی حاوی آن باورها در دست نداشتیم.» و: «فرقی نمیکند که مورخان آینده چه چیزی پیدا کنند – در هر صورت آنها بهتر از ما به این پی خواهند برد که انقلاب کنونی ما در نوشتار تا چه حد دگرگونکننده خواهد بود. چیزی که بهیقین میتوانیم بگوییم این است که جمعیت زمین و سطح سواد مردمان آن بهشدت افزایش پیدا کرده و این به آن معناست که بیش از هر زمان، آثار ادبی نوشته، منتشر و خوانده میشوند.»
«جهان مکتوب» میکوشد تا با این عنوان صریح که به صورت زیرعنوان اصلیاش به همراه دارد به این پرسش پاسخ دهد که «چگونه ادبیات به تاریخ شکل داد؟» اتحاد جماهیر شوروی، براساس ایدههای متنی جدیدتر براساس کتاب مقدس شکل گرفته بود؛ جاییکه عرصه مکتوب تاریخ هم میسازد و در آن نقش بازی میکند وقتی یوری گاگارین فضانورد از آسمان به زمین برمیگردد و کلامش را با ارجاع به متون مکتوب میگوید به این موضوع باورها و کتابها دامن میزند. قرائت سِفر آفرینش بهدست خدمه آپولو هشت، از اهمیت فناوریهای خلاقانه در پشت پرده ادبیات سخن میگفت که در قسمتهای مختلف جهان اختراع شده و به تدریج گردهم آمده بودند. از سوی دیگر «مانیفست کمونیست» مارکس و انگلس که لنین و مائو و... خوانده بودند و متاثر از آن بودند با وجود عمر کوتاه تاریخیاش در پی تاریخسازی و رقابت با متون بنیادین کهنتر همچون کتاب مقدس بود، باز ادبیات مکتوب و نقش و تاثیرش با گذر از گذرگاههای زمان، اثرگذاریاش قابل مشاهده بود.
ما در این کتاب با آگاهیهای فراوانی مواجه میشویم و میفهمیم که کتابی که امروز در دستهای ما بهظاهر وجود فیزیکی دارد چه تاریخ عظیمی در پشت سرش است و چه زحماتی در طی قرون بهواسطه فکر بشری برایش کشیده شده و رویه درونی کتاب و نوشته و در غایت هنریاش، ادبیات را درک و لمس نزدیک میکنیم. کتاب حکم فرهنگی از دانستههای تاریخی و ادبیاتی را دارد و ما را با سیر تحول فناوریهای مربوط به حوزه نوشتار و کتاب از آغاز تا قرن بیستم آشنا میکند. نویسنده همیشه علاقمند به این موضوع بوده که نویسندگان چگونه برای یافتن موثرترین شکل برای برقراری ارتباط تلاش میکنند و این کتاب رهاورد پاسخی است که او به این مساله داشته است.
کتاب در شانزده فصل یا شانزده سفر، تنظیم شده از «کتاب بالینی اسکندر» که فصل اول را تشکیل میدهد آغاز و با فصل «از مدرسه جادوگری هاگوارتز تا هندوستان» خاتمه پیدا میکند. کتاب حکم سفرنامه را دارد و سفرنامهوار مخاطب را همراه با خود به سفری به دل ادبیات و تاریخ میبرد؛ کاری که نویسنده کرده بهزعم خودش یک کتاب غیرداستانی از داستانهایی درباره داستانهاست و به این موضوع توجه اساسی دارد که چطور داستانهای مکتوب، دنیای ما را شکل میدهند. نویسنده پژوهشگر پیش از اینکه ما را با خود به این سفر ببرد برای یافتن ردپای ادبیات، خود بهتنهایی به سفرهای فراوان رفته و به محل زایش ادبیات و داستانها سفر کرده و این تجربه در شکلدهی درک او پیرامون ادبیات موثر بوده و دیدن بناهای تاریخی و نویسندگان برجسته معاصر، همه و همه او را در رسیدن به این مقصود کمک کرده است: «در این سفرها دشوار میشد بدون رویارویی با شکلی از داستان مکتوب قدمی برداشت… من تلاش کردهام، با تعریف سرگذشت ادبیات و شرح اینکه چگونه ادبیات سرمایه ما را به جهانی مکتوب بدل کرده، تجربهام را انتقال دهم.»
و پس از آن بوده که توانسته دست مخاطب را با کلام خود گرفته و راهنماوار به سفر ببرد؛ هرچند در این گشتوگذار جای ادبیات کهن فارسی، خالی به نظر میرسد و مخاطب فارسیزبان باید با دیدن مینیاتوری از شاهنامه در کتاب، صرفا بسنده کند؛ نکتهای که نویسنده نیز به این نقصان اذعان دارد و قصد جبرانش را در اثری دیگر دارد.
در پایان، نویسنده معتقد است که اثرش، به نوشتن و قدرت مربوط است و نکتهای که نویسنده قصد تاکیدش را در اثر حاضر دارد. این نکته اساسی است که نویسنده قهرمانی که به قدرت حاکمه حمله میکند نویسنده دوران اخیر است؛ امری که در دوران گذشته خلاف آن، حادث میشده و همراهی نویسنده و ادبیات را با دولت وقت را بازتاب میداده است.
آرمان
‘