این مقاله را به اشتراک بگذارید
نگاهی به «خون خورده» نوشته مهدی یزدانی خرم
برادران سوخته
رضا فکری
خونخورده، تازهترین رمان مهدی یزدانیخرم، داستان دانشجویی است که برای تأمین مخارج زندگی، شغل پدر را ادامه میدهد و بر مزار درگذشتگان قرآن میخواند. او که رویای تحصیل در مقطع دکترای ادبیات عرب در دانشگاه بیروت را در سر میپروراند، مسئولانه به خواندن قرآن، نماز و گرفتن روزهی قضای مردگان میپردازد و از این طریق توانسته است مشتریان ثابت و پروپا قُرصی دست و پا کند. یکی از عجیبترین مشتریانش، پنج برادرند که در کنار هم دفن شدهاند و او هر هفته سورههای متفاوتی از قرآن را به درخواست مادرشان بر مزار هر یک میخواند. در این میان شایعاتی در مورد این برادران هست که میگوید جز یکی از آنها، بقیه جنازهای نداشتهاند که به خاک سپرده شود. داستان هر یک از این پنج برادر از کودکی و نوجوانی تا جوانی و احتمالاً مرگ، روایت فصلی از کتاب را به خود اختصاص میدهد. داستانهایی که همهشان ساختاری روان و یکدست دارند و به همین شیوه نیز روایت میشوند.
خط اصلی روایتها را نیز همیشه داستانی موازی و ثابت همراهی میکند. داستانی که دربارهی یکی از دو روح سرگردانی است که شاهد وقایع داستانهای امروزی هستند. روح سرگردان سربازی خراسانی که فاتح قبهالصخره است و از خاطراتش در جنگی که صدها سال پیش اتفاق افتاده حرف میزند و مرور این خاطرات در روایت زندگی پنج برادر تنیده میشود. داستان فتح شهر مقدس و تنبیه سرباز خراسانی توسط سردار فاتح اسلام، صلاحالدین ایوبی هر بار از زاویهی نگاه روح سرگردان و راوی روایت میشود. «سبحان الله. سبحان الله. سبحان الله… و چه میکرد فاتحِ قدس؟ هزاران هزار مردِ جنگی در انتطارِ حکمش بودند. کاش این نماز تمام نمیشد. خنکای بادی از غرب راه افتاد و خودش را مالید به ریش صلاحالدینِ بر سجده مانده. بالا آمد. بالا آمدند. سلام نماز را شروع کرد با چشمان باز. ردِ دودآلود منجنیق در هوای اورشلیم باقی مانده بود. بر محمد و خاندانش سلام فرستاد و نیکوکاران و صالحین و … بعدش صدای بلندِ باد بود که با ضجههای اسیران بالا گرفت.»
در جریان روایت داستان زندگی اولین برادر تهرانی بزرگ شده در محلهی نارمک است که انقلاب سال ۵۷ رخ میدهد و تاریخ با همهی حواشی اقتصادی و سیاسی و اجتماعیاش چهرهی زندگی را دگرگون میکند. داستان زندگی ناصر سوخته در سال ۱۳۶۰ پایان مییابد و فصلی از کتاب نیز به صورت داستانی مستقل به پایان میرسد. توصیفهای دقیق و بررسیهای اجتماعی چندجانبه از شرایط زمانه، این روایت را خواندنی و پذیرفتنی میکند. بخش اعظم این داستان در جلفای اصفهان اتفاق میافتد.
برادر دوم، مسعود سوخته است که داستان مرگش به سالهای جنگ برمیگردد. او در آبادان میجنگد و این بهانهای است تا روایت جنگ ایران و عراق با حاشیههای گاه تکراری و گاه بسیار بدیعش تکرار شود. روایتهایی که به لایههای پنهان زندگی ارامنه و صُبّیها و به طور کلی اقلیتها گره خورده است. مسعود در کنار روایت جنگ، راوی افکار و احساسات خود نیز هست. داستان دومین برادر، آبادان سالهای جنگ را باز میگوید و از تهران فاصله میگیرد.
برادر سوم، منصور سوخته، عکاس جوانی است که در بحبوحهی جنگهای دامنهدار لبنان، برای عکاسی به بیروت میرود و از آن جا در پی مأموریتی راهی رأسالحسین میشود، بیخبر از آن که این آخرین سفر اوست. این بخش کتاب همراه است با وصف احساسات عمیق انسانی دختری مسیحی که بر اثر تصادف روزگار، زندگیاش گره میخورد با مرگ جوان خبرنگار و عکاس ایرانی. «قرار معاوضه به هم خورد. منصور گم شد. مرگش تایید نشد. پدر ماریا سرخورده شد، و کمی آن سوتر، زیر یک کاج بلند کهنه، هیچ کس توجه نکرد به گوری نهفته که در آن منصور دراز کشیده بود و ماریا کمی خاک ارض مقدس در هر دو مشتش گذاشته بود.» بیروت و حاشیههایش مکان بیشتر رویدادهای این فصل از رمان است.
برادر چهارم، محمود سوخته است که روایت داستانش با اتفاقات سیاسی و اجتماعی دانشگاه تهران و سالهای التهاب انقلابی و آرمانگرایی جوانان آن دوره پیوند میخورد. دانشگاهی که تعطیلی موقتیاش به دلیل انقلاب فرهنگی مسیر زندگی بسیاری از دانشجویان از جمله محمود را برای همیشه تغییر داد. سرنوشت عجیب او که دانشجویی ساده و بیطرف بوده با هجوم طوفانی عقاید چپ و راست و نفوذ آنها در بین دانشجویان و متفکران زمانه که گاه عکسالعملهایی افراطی نیز به دنبال داشتند، میآمیزد. بستر همهی ماجراهای این فصل تهران است.
طاهر سوخته برادر پنجم است که پس از رفتن آخرین برادر به دنیا آمده و تا سال ۶۶ زندگی کرده است. زندگی کوتاه او که یکسر تنیده بود با جنگ و موشکباران تهران و تبعاتش، به طرز شگفتآور و غمانگیزی به پایان میرسد. با مرگ این کودک که گویی سمبل امیدواری خانواده به حفظ بقا در شرایط جنگ بوده، داستان زندگی آنها نیز به پایان میرسد. این فصل که در تهران سالهای جنگ میگذرد، با وجود تکملههایی که بعد از آن میآیند، فصل پایانی اتفاقات اصلی رمان نیز هست. داستان زندگی این پنج برادر و درآمیختن آن با روایت فتح شهر مقدس، تاریخ را به گونهای دیگر احضار میکند و گوشههای نادیده و ناگفتهاش را وامیکاود. تاریخی که با روایت اقلیتها و به حاشیه راندهشدهها پیوند خورده است.
«خونخورده»
نویسنده: مهدی یزدانیخرم
ناشر: چشمه؛ چاپ اول: ۱۳۹۷
۲۷۱صفحه، ۳۵۰۰۰ تومان