این مقاله را به اشتراک بگذارید
اشیل و «پارسیان»
ترانه جوانبخت
نمایشنامه «پارسیان» نوشته اشیل یک نمایشنامه تاریخی است که نویسنده در آن به شرح جنگ ایرانیان و یونانیان پرداخته است اشیل شکست خشایار شاه ایران را به دلیل جوانی و بیتجربگیاش دانسته و شکست سنگین او از ارتش یونان را در این نمایشنامه آورده است.
اعتماد خشایار شاه به یک یونانی و بردن کشتیهایش به نزدیکی جزیرهای در یونان سبب اصلی شکست او در این جنگ بوده اما نویسنده نظرات خودش را درباره این جنگ وارد متن نمایشنامه نکرده و به این دلیل میتوان نتیجه گرفت که متن این نمایشنامه از وارد شدن عقاید و باورهای نویسنده دور مانده است. این خنتی بودن متن جنبهای مثبت دارد و خواننده با اطمینان خاطر از منطبق بودن آن با واقعیت تاریخی میتواند متن آن را بخواند.
نویسنده واقعهای تاریخی را نوشته و این نمایشنامه حالت تخیلی ندارد و از مستندات تاریخی ایران و یونان است.برای آن که خواننده نمایشنامه در جریان نظرات یونانیان درباره شکست سپاه ایران قرار گیرد اشیل نظرات آنان را در سرودهای متن این نمایشنامه آورده است.
در بخش احضار روح داریوش در این نمایشنامه میبینیم که از یک طرف اشیل نوشته که روح یک فرد مرده میتواند وقایع آینده را پیشگویی کند و از طرف دیگر او در دیالوگهای بین آتوسا و روح داریوش نوشته که روح داریوش نه تنها نمیتواند آینده را پیشگویی کند بلکه او حتی نمیدانسته که پسرش در جنگ با یونانیان شکست خورده است. از این مورد میتوان نتیجه گرفت که اشیل پارسیان را دست کم گرفته است. اشیل برای بیشتر نمایانکردن این مورد نوشته که روح داریوش حتی نمیدانسته کدام یک از پسرانش به جنگ با یونانیان رفته است.
آنچه مشخص است این که اشیل به دلیل یونانی بودنش دل خوشی از ایرانیان آن زمان نداشته اما ما در این نمایشنامه به اندازه فیلم ۳۰۰ منفیبافی و اغراق نمیبینیم.
این نمایشنامه با نمایشنامه ادیپ شاه نوشته سوفوکلس شباهتهایی دارد:
۱. در هر دو نمایشنامه به سبک قدیم سرودهای دستهجمعی اجرا میشود.
۲. شرح صحنه در این دو نمایشنامه چندان مورد نظر نویسندگان نبوده است.
۳. شخصیت اصلی این دو نمایشنامه یعنی ادیپ شاه و خشایار شاه هر دو تنها میمانند و درد و رنج خود را متحمل میشوند.
۴. ادیپ و خشایار هر دو ندانسته دچار مصیبت میشوند و راهی که نمیدانستند به بدبختی منتهی میشود را میپیمایند.
۵. حالتها و رفتارهای شخصیتها در این دو نمایشنامه برخلاف نمایشنامههای امروزی شرح داده نشده و توجه این دو نویسنده به دیالوگها معطوف بوده است.
۶. کل متن هر دو نمایشنامه به حوادثی که در زمان گذشته رخ داده ربط پیدا میکند و همه دیالوگها بین شخصیتهای هر دو نمایشنامه به آن رویدادها مربوط هستند.تفاوت عمده بین این دو نمایشنامه این است که نمایشنامه اشیل شرح واقعیتی تاریخی است در حالی که نمایشنامه سوفوکلس واقعیت تاریخی ندارد و ادیپ یک اسطوره است.اگر چه نویسنده این نمایشنامه ایرانی نیست اما خواندن این نمایشنامه سودمند است.
ضمنا همیشه نباید تاریخ ایران را از زیان تاریخنویسان ایرانی شنید و بهتر است برای آشنایی با تاریخ ایران از نگاه غربیها سری به نویسندگان دیگر هم زد و با متون دیگر هم آشنایی پیدا کرد. این روش باعث گسترش شناخت ما از تاریخ و نیز آشنایی با نوع قضاوت دیگران درباره آن میشود.نمایشنامه پارسیان از نظر طرز آوردن دیالوگها و شخصیتپردازی سبکی متفاوت نیست ولی از نظر نگاه تاریخی در آن در خور اهمیت است.
منبع:
Les tragiques Grecs- Eschyle- Editions Robert Laffont- 2001- Paris