این مقاله را به اشتراک بگذارید
از لندن تا جنوب شرقی آسیا
مرضیه لشکری
سال ۱۹۷۳ در بحبوحه جنگ سرد، و بدگمانشدن به جاسوسی نفوذی در بالاترین ردههای سرویس اطلاعات مخفی بریتانیا. جورج اسمایلی معاون سابق بازنشسته توسط همکاران سابق خود برای تحقیق درمورد عامل نفوذی استخدام میشود، سپس تحقیقش را برای از میانبردن آدم بانفوذ شایان توجه شوروی کارلای کینهتوز شروع میکند. این ماموریت سه رمان را دربرمیگیرد- اغلب بهنام «سهگانه کارلا»- و این بینشی هیجانانگیز، پیچیده و ماهرانه است که دنیای جاسوسی وابسته به روم شرقی را نشان میدهد: «بندزن، جامهدوز، سرباز، جاسوس»، «پسر خوشنام مدرسه» و «دارودسته اسمایلی».
مجموعه با «بندزن، جامهدوز، سرباز و جاسوس» شروع میشود، که میتوان گفت بهترین در سهگانه است. این مجموعه با صحنهای آرام در لندن شروع میشود و سپس به ناحیهای خطرناک و غیرقابلپیشبینی در جنوب شرقی آسیا در رمان «پسر خوشنام مدرسه» کشیده میشود و با قتل در همستیدهیث و تحقیق در قاره اروپا برای رمان قاطع مردم خندان به پایان میرسد. نویسنده جان لوکاره به دلیل واقعگرایی و تفسیرهای اجتماعی ذاتیبد رمانهایش مورد تحسین منتقدان قرار گرفته است: تصورات لوکاره از سیرک، دقیق، باورکردنی و قطعا بدون احساسات است، مجموعهای مبتنی بر ژانر که خوشبختانه در برابر کلیشهها و اغراق مقاومت میکند. و برخلاف بسیاری از رمانهای مشابه، معمولا حدسزدن پایانها غیرممکن است.
نبوغ واقعی لوکاره شخصیتپردازی اوست. جورج اسمایلی- عینکی، چاقوچله، به زحمت راه میرود – بعید بهنظر میرسد برای نقش جاسوسی ارشد انگلیسی نامزد شود، اما این دقیقا همان چیزی است که ماهیت مجابکننده و فریبنده دوران تصدی او را تضمین میکند. هریک از شخصیتها، از پیتر گیلام باهوش تا مادام استروکووا سختگیر، صمیمانه با عیبها، هنرها و خصوصیات اخلاقی آماده شدهاند. هر فردی احساس واقعیبودن میکند، دستاوردی که اغلب حتی با مهارتترین نویسندگان نیز به سختی به آن دست مییابند.
«بندزن، جامهدوز، سرباز، جاسوس»؛ بهترین داستان جاسوسی است که تاکنون نوشته شده. شاهکار او «بندزن، جامهدوز، سرباز، جاسوس» در سال ۱۹۷۴ – نهتنها بهترین رمان جاسوسی بود که تابهحال نوشته شده، بلکه منبع اقتباس بیبیسی در سال ۱۹۷۹ است که بهترین نمایش جاسوسی درست شده بود. الک گینس بزرگ در نقش جورج اسمایلی، یک رئیس جاسوس شریف که پس از تغییر و تحول در اطلاعات بریتانیا -که به سیرک معروف است- از سمتش بر کنار شده است. اما به محض اینکه سروکله جاسوس یا ماموری دوجانبه در سیرک پیدا شد، اسمایلی به کارش بازگشت تا او را پیدا کند. او این کار را در مدرسه قدیمی به روش جستوجوی قدیمی، با بررسیکردن اوراق و با پرسش از هر کسی که ممکن بود در موضوع دخیل باشد انجام داد، در کل با روشی آرام و دور از تشویش.
بیپروایی از ویژگیهای اسمایلی نیست. او همانند بزرگترین بازیکن پوکر جهان، در آرامش رصد میکند، کم حرف میزند و واکنشهای غیرقابل فهم دارد. هنگامی که با گینس استاد لبخند مبهم، بازی میکرد، اسمایلی مهربانی مالیخولیایی از خودش نشان میدهد که ممکن است مهربان نباشد، او دانشی عمیق از گمراهی انسان دارد، اما دانش او آنقدر عمیق نیست که همسرش را از خیانت به او باز دارد.
هنگامیکه لوکاره برای اولینبار مشهور شد، به دلیل واقعبینبودن بسیار مورد توجه قرار گرفت. بااینحال دنیای داستانی او هرذره به اندازه فلمینگها افسانهای است. این فقط هوشمندانه است. درواقع، «بندزن، جامهدوز، سرباز، جاسوس»، خیالی فریبنده از ورود به دنیایی مخفی را ارائه میدهد، دنیایی که با توانگری اغواکننده تصور میشود. ما فضایی ذهنی توطئهآمیز را نفس میکشیم که هر کلمه در آن ممکن است مهم باشد. و ما با مجموع گماشتگان دولتی شایسته مواجه میشویم که در میان آنها شوروی خیلی هم خظرناک نیست، اما همکارهای مشکوک در اطراف دفتر پرسه میزنند. در اینجا، حتی متدینترین میهنپرست نیز در بازی بزرگ شطرنج سیاستهای جنگ سرد به نفع خودی فدا میشود.همانند میلیونها نفر دیگر، من نیز از موضوع این داستان سیر نمیشوم، اما بعد از مدتی تقریبا همهچیز فراموش میشود، ویژگی داستان جاسوسی لوکاره ریشه در جنگ سرد داشت، که سادگی رویارویی دو طرف مخالف را نشان میدهد. وقتی کمونیسم فروپاشید، رمان جاسوسی معاصر نیز سقوط کرد. غرب به وضوح فاقد دشمنی مشخص بود. خوشبختانه برای داستانهای جاسوسی، البته نه برای تمام جهان، سوژه اسلامگراهای افراطی به وجود آمدند. و تقریبا قابل پیشبینی بود که، ما کمکم لوکاره را با داستانهای جاسوسی ببینیم- همانند سریال فعلی شوتایم به نام میهن، که کلر دنیز نقش مامور سیآیای را بازی میکند که به هیچکس حتی رئیسش هم اعتماد ندارد، و هم چنین فیلم صفحه هشت در شبکه پیبیاس با بازی بیل نایی هنرپیشه نقش اول و بازیگر خارقالعاده بریتانیایی که جاسوسی پیر و زیرک است که به شناختی متغیر دست مییابد که قبلا نمیدانست.
آرمان