این مقاله را به اشتراک بگذارید
آندری کورکوف بزرگترین نویسنده اوکراین از توهماتِ آقای دیکتاتور میگوید
هدف پوتین، نابودی اوکراین است
فرزام کریمی
این روزها بسیاری از چهرههای هنری و ادبی جهان از جلمه شان پن و دیوید لینچ همصدا شدهاند تا صدای مردم اوکراین را به گوش جهانیان برسانند. آندری کورکوف بزرگترین نویسنده اوکراین نیز در این روزهای جنگی، کلاهخود بهسر کرده و در اوکراین مانده تا صدای مردم کشورش باشد. او بیش از دو دهه است مینویسد و رمانهایش به بیش از سی زبان ترجمه شده، هرچند از انتشار رمانهایش در روسیهی پوتین جلوگیری شده. «مرگ و پنگوئن»، «دوست مرحوم من» (ترجمه شهریار وقفیپور، نشر روزنه)، «مرا به کنگاراکس نبر» و «زنبورهای خاکستری» (ترجمه آبتین گلکار، نشر افق) آثار ترجمهشده او به فارسی هستند. اکنون که جنگ میان روسیه و اوکراین آغاز شده، کورکوف میگوید احساس میکنم که دیگر نمیتوانم به هیچچیزی بخندم. او در این گفتوگو میگوید که نوشتن رمان جدیدش را بهعلت شرایط جنگی کشورش متوقف کرده و وقت خود را به صحبت با خبرنگاران و اهالی رسانه در باب آنچه که در کشورش میگذرد اختصاص داده است. او در این گفتوگو که در ۲۵ فوریه، دو روز پس از حمله روسیه به اوکراین صورت گرفته و در نیویورکتایمز چاپ شده، از جنگ و ادبیات سخن میگوید.
-شما در این روزهای جنگ، در کییف ماندهاید. زندگی برای شما چگونه سپری میشود؟
اوایل بهدنبال سرپناهی میگشتیم چون فضایی کاملا ملتهب را تجربه میکردیم و حملات هوایی در راه بودند، سپس تصمیم گرفتیم تا به هتل رادیسون برویم. از قضا به آنجا رفتیم و نیمساعت در آنجا ماندیم سپس به خانه دوستم که منزلش سرپناهی مطمئن دارد رفتیم، اما وضعیت بسیار نامناسب بود؛ چراکه حملات هوایی متعددی رخ داده بود، اما پس از آنکه وضعیت کمی آرام شد دوباره به منزل خودمان بازگشتیم.
-برخی از خوانندگان حالا دوباره به «زنبورهای خاکستری» رجوع کردهاند و بهدنبال پسزمینه این درگیریها هستند؛ چرا تصمیم گرفتید تا درباره جنگ قبلی در شرق اوکراین بنویسید؟
من قصد نداشتم تا چنین کتابی را بنویسم، اما در سال ۲۰۱۴ با هجوم پناهندگان از دونباس به کییف روبهرو شدیم و در همان برهه با تاجر جوانی آشنا شدم که هر ماه با ماشین شخصیاش به منطقهای نهچندان دور از خط مقدم میرفت، در آن منطقه هفت خانواده زندگی میکردند که از کمبود امکانات و نبود برق رنج میبردند، حتی هیچ مغازهای در آن منطقه نبود و این تاجر جوان دارو و تمام آنچه که موردنیازشان بود برایشان مهیا میکرد و به آنها میرساند و آنها نیز با دادن شیشههای سبزیجات و ترشی از او قدردانی میکردند. من این تصور را در نزد خویش داشتم که هزاراننفر در میان ارتش روسیه و ارتش اوکراین به دام افتادهاند و جایی برای رفتن ندارند، بنابراین خواستم تا صدای آنها باشم.
-دو شخصیت اصلی کتاب شما مدام با زندگی روزمره سروکار دارند، گویی که آنها به جنگ و سیاست اهمیتی نمیدهند.
مردم تنها میخواهند زنده بمانند و درصورتیکه جنگ آنها را از بین نبَرَد، خود را با جنگ وفق میدهند. من سهبار به خط مقدم و مناطق بیطرف در جنگ رفتم و متوجه شدم که کودکان تنها از طریق صدا میتوانند درک کنند که موشکی درنتیجه اصابت منطقهای را ویران کرده یا مین سبب انفجار شده. جنگ به بخشی از زندگی و امری پیشپاافتاده و معمولی بدل شده است.
-با توجه به اینکه این درگیریها را از نزدیک دیدهاید، آیا هرگز انتظار این تهاجم را داشتید؟
خیر، تا چند هفته گذشته احتمال وقوع این تهاجم را غیرمعقول میدانستم و بعد متوجه شدم که ظاهرا پوتین خیلی زود به پیری رسیده است و بهمانند استالین پیش از مرگش سخن میگوید؛ او رویای بازآفرینیِ اتحادِ جماهیر شوروی را در سر میپروراند و تمام کسانی که روسیه را دوست ندارند، اما به زبان روسی صحبت میکنند را خائن میداند. او شیفته کشتار خائنین است.
-علت اصلی این تهاجم چیست؟
روسیه، اوکراین را در قلمروی خودش بهشمار میآورد؛ نزدیکی اوکراین به غربیها و احتمال پیوستن اوکراین به ناتو یا اتحادیه اروپا، روسیه را برآشفته کرده؛ درحالیکه اوکراین در قلمروی هیچ کشوری نیست، اگرچه از اروپا و آمریکا کمکهای مالی و نظامی دریافت میکند.
-آیا تنشها بین این دو کشور بهتازگی آغاز شده؟
تنشهای میان این دو کشور از سال ۲۰۱۴ آغاز شد، زمانیکه ارتش روسیه وارد خاک اوکراین شد و پس از شورش در اوکراین، رئیسجمهور اوکراین که از قضا از دوستان دولت روسیه بود تصمیم گرفت تا بهجای روسیه، کشور دیگری را وارد معادلات دوستیاش نماید و آن کشور غربی را جایگزین روسیه کند، سپس روسیه با هدف قراردادن کریمه، جداییطلبانش در شرق اوکراین را به تنشها وارد کرد. مذاکرات برای آتشبس در سال ۲۰۱۵ مورد موافقت طرفین قرار گرفت، اما درگیریها همچنان ادامه دارد.
-این تهاجم چگونه آغاز شد؟
در بیستویکم فوریه ولادیمیر پوتین پس از ماهها حضور نظامی روسیه در نزدیکی مرز اوکراین احکامی را امضا کرد که بهواسطه آن دو منطقه جداییطلب طرفدار روسیه در شرق اوکراین را به رسمیت شناخت و در بیستوسوم فوریه او آغاز «عملیات نظامی ویژه» به اوکراین را رسما اعلام کرد و چندین و چند حمله به شهرهای مختلف اوکراین داشته است.
-پوتین درمورد این حملات چه چیزی را عنوان کرده؟
آقای پوتین اعلام کرده که پس از دریافت درخواست کمک از جانب رهبران جداییطلب دونتسک و لوهانسک که تحت حمایت دولت روسیه قرار دارند و با استناد به اتهاماتی مبنی بر پاکسازی قومی دولت اوکراین در آن مناطق و اطلاعات نادرستی که از جانب آنها دریافت کرده، دستور حمله را صادر کرد. او خیال میکند تمامیتِ اوکراین تنها یک داستانِ تخیلی است!
-واکنش اوکراین در قبال این مسائل چه بوده؟
در تاریخ بیستوسوم فوریه دولت اوکراین به مدت سی روز اعلام وضعیت اضطراری کرد؛ زیرا حملات سایبری آنها سبب از کارافتادن ارگانهای دولتی شده بود. طی این مدت رئیسجمهور اوکراین اعلام حکومت نظامی کرد و وزیر امور خارجه این حملات را یک تهاجم تمامعیار دانست و از جهانیان خواست تا در مقابل پوتین ایستادگی کنند.
-سایر کشورهای جهان چه واکنشی نشان دادهاند؟
ایالات متحده آمریکا، اروپا و اتحادیه اروپا تجاوز روسیه را محکوم کردهاند و تحریمهای اقتصادی علیه روسیه را آغاز کردهاند، در تاریخ بیستوسوم فوریه کشور آلمان اعلام کرد که صدور خط لوله گازیاش را به کشور روسیه متوقف میکند، چین هم از بهکارگیری واژه تهاجم نسبت به این حملات خودداری کرد، اما خواستار گفتوگوی طرفین شد.
-این رخداد چگونه بر اقتصاد تاثیر میگذارد؟
روسیه بخشی از منابع عظیم جهانی از جمله گاز طبیعی، نفت، پالادیوم و نیکل را تحت کنترل خویش دارد؛ بنابراین این تهاجم و کشمکشها میتواند آثار مخربی را به همراه داشته باشد که سبب افزایش قیمتهای انرژی و مواد غذایی شود و سرمایهگذاران را وحشتزده کند، بانکهای جهانی هم بهدنبال راهکارها و طرحهایی برای مقابله با اثرات تحریم هستند.
-از سال ۲۰۱۴ تحولات اوکراین چه تاثیری بر ادبیات اوکراین داشته است؟
پیش از آغاز جنگ، چیزی تحت عنوان ادبیات جنگ وجود نداشت و محور اصلی موضوعات آثار ادبی حول مواد مخدر، روابط جنسی و راکاندرول بود و البته تا حدودی بخشی از داستانها مربوط به ژانر جنایی بود، اما این جنگ توانست جریانی موازی را ایجاد کند و ادبیاتی را به وجود آورد که آسیبدیدگان از جنگ، نویسندگانِ آن هستند و اکنون هم در خط مقدم جنگ حضور دارند. اگر اوکراین در این جنگ جان سالم بهدر ببرد، بیشک نوعی از ادبیات ستیزهجویانهتر در اوکراین شکل خواهد گرفت و صد البته این به آن معنا نیست که کیفیتِ ادبیات اوکراین تغییری خواهد کرد، بلکه به مانند ادبیات شوروی، سیاسیتر خواهد شد، اما اینبار همراه با ایدههای ملی و میهنی.
-بهنظر میرسد این گسترش ادبی شما را نگران میکند؟
بله، مرا نگران میکند؛ چراکه نویسندگان در روسیه به شیوهای سنتی در خدمت دولت و ایدئولوژی آن هستند، اما نویسندگان اوکراینی در خدمت خویش و خوانندگان خود هستند. منظورم این است که دولت هیچگاه به آنچه که نویسندگان مینویسند علاقه نشان نداده است و به همین دلیل ما کتابهای بسیاری در باب روابط جنسی، مواد مخدر و راکاندرول داشتیم، اما در باب تاریخ اوکراین کتابهای کمی داشتهایم.
-شما به مردم جهان که در حال حاضر مشتاق دانستن در باب اوکراین هستند چه کتابهایی را پیشنهاد میکنید؟
من میتوانم نویسندگان مورد علاقهام را توصیه کنم، مانند ماریا متیوس که اصالتا اهل بوکووینا در نزدیکی مرز رومانی استت. او نویسنده یکی از بهترین کتابهای پس از دوران استقلال تاکنون بهنام «داروسیای شیرین» است که روایت دو روستا در بوکووینا در فاصله سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۹۰ است که با زبانی فوقالعاده در باب مسائل دهشتناکی نوشته است؛ آنقدر شیوا و روان نوشته شده که میتوانید عاشق هریک از شخصیتهایش شوید و با آنها به لحاظ احساسی ارتباط برقرار کنید. این کتاب به لحاظ احساسی بسیار قدرتمند است.
-حالا امیدوارید که چه اتفاقی رخ دهد؟
تنها امید من این است که جهان بتواند راهحلی برای ایستادن در برابر پوتین و ترکِ اوکراین با آرامش بیابد؛ زیرا هدف پوتین نابودی اوکراین و از بینبردن استقلال آن است و اگر این اتفاق رخ دهد نیمی از مردم کشور به اروپا مهاجر یا پناهنده خواهند شد و هر آنچه که باقی بماند توسط روسهایی که در سال ۱۹۱۹ به مانند بلشویکها رفتار کردند، نابود خواهد شد.
سازندگی