این مقاله را به اشتراک بگذارید
نوستالژی عشقنامه های کاغذی
خاطرات یک کتابباز/ بخش اول
حمیدرضا امیدیسرور
از ژان پل سارتر نقل شده که “زندگی ام را همانطور به پایان خواهم رساند که آغاز کرده ام؛ در میان کتابها.”
بی شک کم نیستند کسانی که با این سرنوشت همذاتپنداری می کنند. اگرچه من همانند سارتر در میان کتابها یا درخانوادهای اهل کتاب زاده نشدم. اما بی اغراق زمانی واقعا زاده شدم که کتاب خواندن را شروع کردم! آغازی که شاید یک اتفاق بود، اما رفته رفته بدل شد به تجربه ای غریب و در عین حال غنی. این رابطه که شاید بسیاری دچارش باشند در عین تفاوت هایش از مایه های مشترکی برخوردار است که می تواند برانگیزاننده و نوستالژیک هم باشد.
از این پس در این صفحه از خاطرات و تجربه های خودم در این رابطه عاشقانه، که تا هنگام مرگ ادامه خواهد داشت، می نویسم. عشقنامه مردی که دلش را به کتابها باخته…
امیدوارم خوانندگان هم به خاطره های خود در این عشقبازی اشاره کنند.
***
همیشه از ارزش و اهمیت کتابخوانی سخن گفته اند، هم در گذشته و هم حال. اما بسیاری از همنسلانم و مشخصا خودم کتابخوانی را نه به عنوان یک ارزش ( در جهت یادگیری) که برای سرگرم شدن دنبال می کردیم. برای نوجوانی دوازده سیزده ساله، در میانه دهه شصت، در آن برهوت فرصت های سرگرم کننده، بخصوص برای کسانی که در جنوب تهران زندگی می کردند، کتابخوانی با هر قصد و غرضی خوش اقبالی و یک اتفاق نادر بود.
زمانی که برای فیلم دیدن باید سینما می رفتی و در تلویزیون با روزی شش هفت ساعت زمان پخش، اوج برنامه سرگرم کننده راز بقا بود و نهایتا دیدنی ها… در محله هم حد امکانات ورزشی، توپ پلاستیکی دولایه برای گل کوچک بود.
در این خشکسالی کتاب برای ما باران بود. یکباره کشف کرده بودیم که کتاب خواندن عجب کیفی می تواند داشته باشد. خروج از جهان واقعی و ورود به دنیایی متفاوت، همراه شدن با قهرمان هایی شکست ناپذیر در ماجراهایی پر از هیجان و حادثه و یا فراز و فرودهای عشقی در داستانهایی با رگه های اروتیک که برای نوجوانان کنجکاوی به سن ما که از ارتباط با غیر همجنس منع شده بودند و این رابطه ها برای شان تابو به حساب می آمد، بسیار لذت بخش بود.
در آن ایام اولین شرط یک کتاب برای آنکه توجه ما به خود جلب کند، جیبی بودن آن بود. همه آنچه به عنوان انتظار ما از یک کتاب جلوه و معنا پیدا می کرد در کتابهای جیبی جمع بود. کارا گاه های بزن بهادر، لعبتکان زیبارو، قاتلان بی رحم، تین ایجر های عاشق و… با بازکردن کتابهای جیبی ما را از آن برهوت به دنیای خیالی و پر از جذبه می بردند.
ادامه دارد….