Share This Article
ادبيات ژاپن، فقط موراكامي نيست!
گفتگو با اشکان کاظمیان مقیمی مترجم «رژه پيروزي در بندر آرتور»
سميه مهرگان
ادبيات ژاپن قدمتي به اندازه ادبيات انگليسي دارد و گونههاي داستاني در آن به همان كثرتي است كه در ادبيات كشورهاي ديگر وجود دارد. ادبيات ژاپن، ادبياتي بسيار غني است كه نياز به فهم و توجّه بيشتري دارد. انتشار «رژه پيروزي در بندر آرتور»، فرصتي را براي خواننده فارسيزبان فراهم كرده است تا با بزرگترين نويسندگان ادوار مختلف ادبيات ژاپن؛ ادبياتي با ريشههاي غنايي، كه فضا و زيباييشناسي در آن مهمتر از خطِ داستاني است، آشنا شود. «رژه پيروزي در بندر آرتور»، دريچهای است براي ورود به دنياي عجيب چشمباداميها، و خوانش بهترين داستانهاي كوتاه ژاپني از آغاز تا امروز؛ نمونههايي از بهترين داستانهاي كوتاه ژاپني كه اصالت بيشتري نسبت به رمان دارد، و ميتواند تفكر ما را درباره نوشتههاي «خوب» گسترش دهد: دوره كهن (794-710)، دوره كلاسيك (1185-794)، دوره ميانه (1603-1185)، دوره پيشامدرن (1868-1603)، و دوره مدرن (1945-1868) و پسامدرن. «رژه پيروزي در بندر آرتور»، نخستين و تنها كتاب جامع درباره ادبيات ژاپن است كه به فارسي منتشر شده، و اين امكان را به كتابخوانان ميدهد تا علاوه بر لذت خوانش داستانهاي كوتاه ژاپني، با ادوار مختلف داستاننويسي ژاپن نيز آشنا شوند.
در اين كتاب، سعي شده تا از هر دوره، داستانهايي ترجمه شود، تا خواننده فارسيزبان بتواند سير تحول داستاننويسي ژاپن و بالاخص داستان كوتاه ژاپني را دنبال كند، با ذكر اين نكته كه هر داستان نيز نمايانگر دوره خاص خودش است. در اين مجموعه داستانهايي از تمامي ادوار ژاپن از اين نويسندگان ميخوانيم: هاروكي موراكامي، كوبو آبه، ياسوناري كاواباتا، ريونوسوكه آكوتاگاوا، يوكيو ميشيما، سوسِكي ناتسومه، يوكو اوگاوا، اوسامو دازاي، ادوگاوا رانپو، اوگاي موري، پاتريك لفكاديو هِرن، هياكن اوچيدا، آكيناري وِدا، ايكوجيرو رن، باكين تاكيزاوا، اونو ياسومورو و دو نويسنده ناشناس. «رژه پيروزي در بندر آرتور» را اشكان كاظميانمقيمي به فارسي ترجمه و نشر «شورآفرين» منتشر كرده است. آنچه ميخوانيد گفتوگويي است با اين مترجم، كه بنا دارد ترجمههايش از ادبيات داستاني جهان را به ادبيات ژاپن اختصاص بدهد.
«رژه پيروزي در بندر آرتور» نخستين كتاب جامع و كاملي است كه همه ادوار ادبيات ژاپن را در برميگيرد. چه شد كه به اين كار بزرگ دست يازيديد؟
فرهنگ و هنر ژاپن همواره مرا جذب خود كرده است. براي من، مانند بسياري از هم نسلانم، آشنايي با فرهنگ و هنر ژاپن برميگردد به ديدن فيلمهاي كلاسيك سينماي ژاپن، مانند فيلمهاي آكيرا كوروساوا و هم نسلانش. براي من ژاپن هيچ وقت كشوري دوردست و مرموز نبوده، بلكه برايم كشوري زيبا و پيشرفته و در عين حال با فرهنگي غني، مردماني سختكوش، و تاريخي پر از فراز و نشيب بوده. فكر ميكنم بخشي از اين ديدِ من به ژاپن به اين خاطر باشد كه پدرم در سالهاي دور سفرهاي زيادي به كشورهاي شرق آسيا، از جمله ژاپن، داشت و داستانهايي كه از اين كشور و مردمش برايم تعريف ميكرد باعث شد كه از كودكي به ژاپن و فرهنگش بسيار علاقهمند شوم. در دو سال گذشته چند داستان كوتاه از ادبيات ژاپن ترجمه كردم كه در شمارههاي مختلف مجله فرهنگي-ادبي «آزما» چاپ شد. ترجمه اين داستانها جرقهاي شد تا تصميم بگيرم دست به ترجمه داستانهايي از ادوار مختلف ادبيات ژاپن بزنم. هدفم اين بود تا جاي امكان سير تاريخي ادبيات در ژاپن را با توجه به تحولات اجتماعي، فرهنگي و سياسي اين كشور در اين مجموعه بگنجانم تا خواننده بتواند هم از لحاظ شكل و هم محتوا به درك قابل قبولي از ادبيات ژاپن دست پيدا كند.
ادبيات ژاپن در كنار سينما و موسيقي، و به طور كل جايگاهي رفيع در هنر جهان دارد، چنانکه از يكسو جوايز بزرگ سينمايي و موسيقايي اين را نشان ميدهد، و از سوي ديگر استقبال بينظيري كه از آن ميشود. در ايران نيز ادبيات ژاپن به طرز شگفتآوري مورد استقبال قرار گرفته است. شما اين را در چه ميدانيد؟ و در ادامه هم اگر ميشود بگوييد كه خود شما چه شد كه به سراغ ترجمه ادبيات ژاپن رفتيد؟
به نظرم محبوبيت ادبيات ژاپن در ايران تا حدود زيادي به خاطر محبوبيت سينماي ژاپن در ايران و آشنايي قشر تحصيل كرده با فيلمسازان برجسته سينماي ژاپن است. از سوي ديگر، ژاپن كشوري است كه نماد پيشرفت و تكنولوژي به شمار ميرود ولي با وجود اين، فرهنگ و هويت خود را حفظ كرده است. ژاپن در جنگ جهاني دوم در آستانه نابودي قرار گرفت ولي از خاكستر جنگ سر بلند كرد و پس از چند دهه تبديل به يكي از پيشرفتهترين و قدرتمندترين كشورهاي جهان شد. به نظرم اين نكته باعث شده كه ژاپنيها نزد بسياري از ملتها از جمله ايران مورد احترام باشند. خواندن آثار ادبيات ژاپن براي من از «هاروكي موراكامي» شروع شد كه ترجمه انگليسي اغلب آثارش را خوانده ام. به اعتقاد بسياري از منتقدها، موراكامي بيشتر نويسندهاي جهاني است تا ژاپني. با وجود اين، خواندن آثارش مرا به شدّت جذب ادبيات ژاپن كرد. پس از خواندن داستانها و رمانهايي از ديگر نويسندههاي ژاپني، داستانهاي كوتاهي از ادبيات مدرن و پسامدرن ژاپن را ترجمه كردم. به پيشنهاد نشر شورآفرين، داستانهايي از دورههاي گذشته ادبي در ژاپن را هم اضافه كردم تا حاصل كار به صورت يك مجموعه در بيايد؛ از ادبيات دوران سلحشوري و سامورايي گرفته تا ادبيات دوران پس از جنگ دوم جهاني و بمباران اتمي هيروشيما و ناکازاكي، دوراني كه به طور مستقيم يا غيرمستقيم تاثير زيادي بر تمام آثار ادبي پس از خود داشت. يكي از اهدافم اين بود كه در كنار ترجمه آثاري از بزرگان ادبيات ژاپن، داستانهايي را ترجمه كنم كه نويسندههايشان حداقل در ايران چندان شناخته شده نيستند تا خواننده با آنها نيز آشنا شود. به همين دليل است كه برخي از نويسندگان اين مجموعه، مانند هاروكي موراكامي، يوكيو ميشيما، كنزابورو اوئه و ريونوسكه آكوتاگاوا، نامهايي بسيار آشنا در ادبيات ژاپن هستند ولي در كنار آنها از نويسندههايي مانند ايكوجيرو رن، ادوگاوا رانپو و اوسامو دازاي هم داستانهايي ترجمه كرده ام كه حداقل در ايران چندان شناخته شده نيستند.
با نگاهي به «رژه پيروزي در بندر آرتور»، از مجموعه ادوار مختلف ژاپن، كدام دوره برايتان بيشتر جذابيت داشت؟ يا كدام داستانها را بيشتر دوست داشتيد؟
آثار ادبيات مدرن و پسامدرن را در اين مجموعه به بقيه دورهها ترجيح ميدهم. موضوع اين داستانها و شخصيت پردازي در آنها برايم خيلي جالب توجه است و توصيفهاي وهمانگيز و تكان دهنده راوي از دنياي اطراف، اين داستانها را بسيار تاثيرگذار ميكند. داستانهاي دورههاي پيشين ادبيات ژاپن كه در اين مجموعه آمده از لحاظ تاريخي بسيار اهميت دارد و حاصل اين سير تاريخي را ميتوان به وضوح در آثار مدرن و پسامدرن مشاهده كرد. براي مثال، «ريونوسوكه آكوتاگاوا» شناخت عميقي از ادبيات كهن ژاپن داشت و داستانهاي كهن مشهور ژاپن را با زبان و سبك و سياق خاص خودش بازنويسي ميكرد. ولي در عين حال نويسندهاي مانند موراكامي هم در اين مجموعه هست كه از قواعد و سنتهاي ادبي ژاپن پيروي نميكند. شايد برايتان جالب باشد كه بدانيد موراكامي در مورد داستان «فراز و فرود شيريني شارپي»، كه در اين مجموعه هم قرار دارد، گفته كه اين داستان بيانگر تقابل او با منتقدان داستان هايش است.
كار بعدي كه در دست ترجمه داريد، باز هم از ادبيات ژاپن خواهد بود؟
بله، ترجمه بعدي ام داستان بلندي از ادبيات ژاپن خواهد بود. تصميم دارم فعاليت خود در زمينه ترجمه را در حوزه ادبيات ژاپن ادامه دهم زيرا ادبيات مدرن و پسامدرن ژاپن چنان غني است كه نميتوان تنها با ترجمه يك مجموعه داستان كوتاه از كنارش گذشت. متاسفانه در سالهاي اخير بيشتر مترجمها تنها سراغ ترجمه آثار موراكامي رفته اند كه بي شك كاري شايسته است ولي دليلي بر اين نيست كه ساير نويسندههاي برجسته ژاپني ناديده گرفته شوند.
چه تفاوتها يا تشابههايي در داستانهاي ادوار مختلف ژاپن در «رژه پيروزي در بندر آرتور» به زعم شما برايتان جالب بود كه ميتوانيد آنها را برشماريد؟
يكي از نكتههاي اين مجموعه، وجود داستانهايي بسيار متفاوت با يكديگر است؛ از داستانهاي كهن با پس زمينههاي افسانهاي و اساطيري تا آثاري از ادبيات وحشت و ادبيات دوران جنگ و پس از جنگ. فكر ميكنم خواننده اين مجموعه بيشتر متوجه اين تفاوت مشخص بين داستانها و موضوعهاي آنها بشود تا تشابهات بين آنها. با وجود اين، بسياري از داستانهاي دوره مدرن و پسامدرن در اين مجموعه شباهتهايي دارند، از جمله وجود حس سرخوردگي و نااميدي دوران جنگ و پس از آن، فضاي تيره و تار و حضور پررنگ مرگ در بسياري از اين داستانها، حتّي در آن داستانهايي كه در آنها به طور مستقيم به مرگ اشارهاي نشده.
«رژه پيروزي در بندر آرتور» بيانگر دقت نظر و حسن توجه شما به ادبيات كشوري است كه براي فهم بهتر آن نياز مبرمي بود كه چنين كتابي به فارسي ترجمه شود، و اين از ترجمه خوب شما به وضوح پيداست، البته با ذكر اين نكته و تاكيد بر آن، كه چگونه از پس لحن و زبان هر دوره و بازه زماني آن برآمديد تا ما با داستانهايي يكدست در اين مجموعه مواجه نباشيم.
من اين داستانها را از روي نسخه انگليسي آنها ترجمه كردم و فكر ميكنم ترجمه بسيار خوب انگليسي اين داستانها بر ترجمه فارسي شان هم اثر مثبت گذاشته است. در حقيقت، مجموعههايي كه اين داستانها از روي آنها انتخاب شده توسط كساني ترجمه شده كه نه تنها مترجمهاي بسيار زبدهاي با تسلط كامل بر زبان ژاپني هستند، بلكه هركدام دايره المعارف زندهاي از ادبيات ژاپن هستند؛ كساني كه سالهاي متمادي در دانشگاههاي معتبر جهان زبان و ادبيات ژاپني تدريس كرده اند و كتابها و مقالههاي بسياري راجع به ادبيات ژاپن نوشته اند. اين ترجمهها و توضيحات تكميلي آنها كمك بسيار زيادي در ترجمه آنها به فارسي به من كرد. به نظر من، يكي از دلايل محبوبيت و موفقيت ادبيات ژاپن در جهان وجود همين مترجمها بوده و اين يكي از ضعفهاي ترجمه آثار ادبي ژاپن در ايران است. تا جايي كه من اطلاع دارم، حتّي بزرگان ترجمه در ايران كه آثار ادبي ژاپن را ترجمه كرده اند چنين سطحي از دانش و تسلط را به زبان و ادبيات ژاپن ندارند. دليل من براي ادامه فعاليتم در حوزه ادبيات ژاپن اين است كه بتوانم همزمان با ترجمه اين آثار، به مطالعه بيشتر در زمينه ادبيات ژاپن دست بزنم و به دانش عميقتري در اين زمينه برسم كه مسلما روي ترجمه اين آثار هم تاثير مثبتي خواهد داشت.
در پايان اگر نكتهاي درباره اين مجموعه ناگفته مانده، بفرماييد.
دو داستاني كه از دو بانوي نويسنده ژاپني، «ناتسوئو كيرينو» و «يوكو اوگاوا»، در اين مجموعه ترجمه كرده ام جزو بهترين داستانهاي مجموعه است، ولي متاسفانه اين دو داستان حق مطلب را در مورد جايگاه برجسته زنان نويسنده در ژاپن ادا نميكند. نبايد فراموش كنيم كه زنان نقش بسيار مهمي در ادبيات ژاپن داشته اند هرچند كه همواره به حاشيه رانده شده اند. كافي است بدانيم نويسندة « داستان گِنجي»، كه در سده 11 ميلادي نوشته شده و نخستين رمان تاريخ ادبيات ژاپن به شمار ميرود، زني به نام«موراساكيشيكيبو» است. نويسندههاي زن ژاپني امروزه نيز جايگاه مهمي در ادبيات ژاپن دارند و از محبوبيت زيادي بين خوانندگان برخوردارند. اميدوارم ترجمههاي بيشتري را از نويسندگان زن ژاپني در ايران شاهد باشيم.
آرمان / عکس بالا تصویر کوبو آبه