این مقاله را به اشتراک بگذارید
تاریخ تباهی تمام فلسفه یونان
دکتر علی غزالیفر
«در سرتاسر تاریخ، هیچ چیزی شگفتانگیزتر یا توجیهش دشوارتر از ظهور ناگهانی تمدن در یونان نیست. بسیاری از عوامل تشکیلدهنده تمدن، هزاران سال پیش از ظهور تمدن یونانی در مصر و بینالنهرین وجود داشت و از آن مناطق به سرزمینهای همسایه نیز رسیده بود. ولی هنوز عناصر خاصی لازم بود تا تمدن پدید آید. سرانجام یونانیان این کمبود را برطرف کردند. پیشرفتهای یونانیان در هنر و ادب بر همه کس معلوم است؛ اما آنچه این قوم در زمینه فکر محض آوردند از توفیقهای هنری و ادبی آنها نیز کمنظیرتر است. ریاضیات و علم و فلسفه را یونانیان پدید آوردند… . آنها بودند که بیآنکه پایبند زنجیر تعصبات موروثی باشند آزادانه درباره ماهیت جهان و مقاصد حیات به تحقیق پرداختند. و نتیجه این تحقیقات چنان شگفت بود که…». ستایشهای برتراند راسل (۱۸۷۲-۱۹۷۰)، درباره فلسفه یونان، در ابتدای تاریخ فلسفهاش به همین صورت ادامه دارد. اما این سخن مختص به راسل نیست. همگان اینطور میاندیشند. همه آنچه که امروزه فلسفه غرب نامیده میشود، با همه تنوع و گستردگیاش، بنا به ادعای غربیان، منشئی بیرونی ندارد و کاملا قائم به خود است. ریشه این فلسفه در خاک خودش است و آن نیز همانا یونان باستان است. میان فیلسوفان غربی اختلاف نظر بسیار است، به حدی که گاهی به تقابل کامل و نبرد تمامعیار میرسد، اما همگی آنان اتفاق نظر دارند که فلسفه غرب در همه زمینهها خودبنیاد و متکی به خویش است. حال این کتاب حجیم و عظیم هفتصدصفحهای میخواهد ستونهای این ادعای بزرگ را درباره فلسفه یونان باستان فرو بریزد یا دستکم آن را بلرزاند.
نویسنده بر این باور است که این مدعا صرفا یک پیشداوری متعصبانه و جاهلانه است که ریشه در نادانی نسبت به تاریخ و منابع کهن دارد. بهطور کلی سیر تحول فلسفه با آنچه عموما میپندارند کاملا متفاوت است. خاستگاه و دستاوردهای فلسفه هم آن چیزی نیست که امروزه رواج دارد. به همین دلیل حتی فهم ما نسبت به خیلی از مفاهیم فلسفی نادرست از آب درآمده است. اساسا از منظر تاریخی و جامعهشناختی ظهور فلسفه خودبنیاد در یونان باستان غیرممکن است. فلسفه یونان باستان کاملا وامدار فلسفه ایران باستان است، به حدی که میتوان گفت روگرفتی از آن است؛ البته روگرفتی ناقص و همراه با کژفهمی بسیار. فلسفهورزی نوعی تفکر است که هفتصد سال قبل از یونان باستان در ایران آغاز شده بود. حتی کلمه «فلسفه»، در اصل، ترجمه یونانی واژه «خرد گاهانی» ایران باستان است که البته درونمایه آن درست فهمیده نشده و لذا در آن کژفهمی نیز رخ داده است. پیش از آنکه اولین فیلسوفان یونانی به طرح مسائل فلسفی روی بیاورند، شکل دقیق و درستی از پرسشهای فلسفی، از قرنها قبل، در ایران باستان پرورده شده بود. قدیمیترین نظام فلسفی در متون دینی ایران باستان جای دارد و زرتشت شکل درست و دقیق فلسفه را مطرح کرده بود. یونانیان، در واقع، فقط بهطور تدریجی آراء و نظریات پخته فلسفی همسایه خود را جذب کردند. اما در این فرآیند، فلسفه ایران باستان را درست درک نکردند و این بدفهمی در سراسر فلسفه یونان باقی ماند و ادامه یافت. میتوان گفت فلسفه یونان تحریف خرد گاهانی و انحراف اندیشه ایرانی بود که در نهایت به ظهور اندیشه منحط مسیحیت انجامید.
اما چرا این امر آنقدر مهم است که دانستن آن ضروری باشد؟ پاسخ نویسنده آن است که اهمیت درک این حقیقت آن است که اساسا فهم درست و دقیق اصل فلسفه در گرو آن است. اگر خاستگاه حقیقی فلسفه خوب شناخته نشود، مفاهیم و نظریات فلسفی به درستی فهمیده نخواهد نشد. از این روی نویسنده به بررسی تفصیلی سیر اندیشههای فلسفی دست زده است. البته در این مجلد فقط اندیشههای فلسفی پیشاسقراطیان بررسی میشود. آخرین فیلسوفی هم که واکاوی میشود خود سقراط است.
پس از یک "مقدمه" کوتاه، نویسنده در "دیباچه روششناسانه"، ضرورت خواندن آثار پیشینیان، نقد پیشفرضهای مرسوم و شرطهای روششناسانه پژوهش خود را توضیح میدهد. قسمت "پیشدرآمد: بستر اجتماعی و تاریخی" جغرافیای سیاسی یونان باستان را به تفصیل گزارش میکند و سپس وضعیت نظری دوران هخامنشی را روشن میسازد؛ زیرا یونان باستان معاصر با این دوران از ایران باستان است. سپس شش بخش به این ترتیب در پی هم میآید: خرد ایونی، خرد پوتاگوراسی، خرد اتمیستی، خرد الئایی، خرد سوفیستی و خرد آتنی. نویسنده در هر بخش اندیشههای فلسفی مربوطه را به تفصیل توضیح میدهد و نسبت آنها را با اندیشههای فلسفی یونان باستان روشن میکند و در هر مورد نشان میدهد که اندیشههای هر فیلسوفی چقدر و چگونه وامدار فلسفه ایران باستان است. همچنین اشکالات و اشتباهات هر کدام را نیز برجسته میکند. در پایان هر بخش نیز جمعبندی و نقد کلی و مبنایی آن قرار دارد. شاید جنجالیترین قسمت کتاب، مباحث مربوط به سقراط باشد. نویسنده، به تفصیل، بیش از صد صفحه را به نقد سقراط اختصاص میدهد. تصویری که از سقراط ترسیم میشود، اصلا شبیه به آن چیزی نیست که در سایر کتابها میبینیم. نویسنده با شواهد و قرائن متنوع و متعددی که از آثار بسیار و گوناگون جمعآوری کرده است، این ویژگیها را به عنوان مشخصات سقراط برمیشمارد: محافظهکار، مخالف دموکراسی، مدافع اشراف و بردهداری، دشمن علوم طبیعی، سادهلوح، ضدزن، فاسد، همجنسباز، مخالف روابط جنسی طبیعی میان زن و مرد، بداخلاق، کثیف، خشن و بیرحم و تباهکننده فلسفه.
اما آن فلسفه ایران باستان چیست؟ نویسنده در دیگر آثارش به تفصیل آن را بیان کرده است، اما در این کتاب نیز آخرین بخش با عنوان "پینوشت: نقد خرد یونانی کهن" خلاصهای از آن را دربردارد. فلسفه ایران باستان سه دوره کلی تکامل را پشت سر گذاشته است که به ترتیب عبارتند از: خرد گاهانی، خرد اوستایی و خرد هخامنشی. صورتبندی کلی این سه را در این بخش میبینیم و در پایان با خرد ایونی مقایسه میشود.
در باب وجه تمایز این کتاب باید گفت که تقریبا همه آثاری که درباره فلسفه یونان باستان به زبان فارسی وجود دارد، به نوعی، آن فلسفه را ستودهاند و به هیچ وجه کلیت آن را زیر سوال نبردهاند. اما این کتاب نقدی سخت و بیرحمانه به آن فلسفه وارد میسازد بهطوری که آن را ریشهکن میکند. البته ارزش این کتاب به ادعای کلی آن منحصر نمیشود. ممکن است کسی با ادعای نویسنده موافق نباشد و دلایل او را موجه نداند، اما جزئیات فراوانی در این اثر وجود دارد که آموزنده است. نویسنده نکات تاریخی، اخلاقی، سیاسی، جامعهشناختی، روانشناختی و فرهنگی بسیاری را ذکر میکند که برای خواننده جالب و جذاب است؛ زیرا احتمالا برای اولینبار است که از آنها باخبر میشود.
نکته آخر اینکه این کتاب در ادامه آثار قبلی نویسنده است که در آنها سیر اندیشه ایران باستان را واکاوی میکند. همچنین پس از این کتاب ادامه ماجرای فلسفه یونان پساسقراطی در مجلدات بعدی میآید. از همین حالا خواننده کنجکاو میشود بداند چه بلایی بر سر افلاطون و ارسطو خواهد آمد؟
*دکترای فلسفه
به نقل از الف کتاب
****
«تاریخ خرد ایونی»
نویسنده: شروین وکیلی
ناشر: علمی و فرهنگی، چاپ اول ۱۳۹۵
۶۹۳ صفحه، ۴۵۰۰۰ تومان