رفتن به محتوا رفتن به نوار کناری رفتن به فوتر

نگاه و نظر (درباره ادبیات)

نوشتن و نوشتن مانند نان‎پختن اندلسی‎ها

ادبیات محفلی، واژگان ویژه خود دارد. اگرچه کمتر تعریف صریحی از آن به دست داده می‎شود، با وجود این، غالباً نقش مسلطی را در جامعه روشنفکری یا شبه‎روشنفکری ایفا می‎کند و تأکیدهایش را تا حد شعار یا دستورالعمل صرف، ساده می‎سازد و سپس آن را به اذهان معمولاً از پیش آماده‎ای حقنه می‎کند که گویی…

ادامه مطلب

«قضیه» در آثار صادق هدایت

«قضيه» در آثار صادق هدايت "قضيه" در ادبيات فارسي يک گونه يا ژانر (genre) از ادبيات است که شخص صادق هدايت را بايد مبتکر آن دانست.1 قضيه را در سنّت ادبيّات فارسي مي توان همان "نقيضه" دانست و در اصطلاح ادبي غربي پارودي (parody) را برابر آن شمرد. نقيضه ساز يا پارودي پرداز سبک و…

ادامه مطلب

صادق هدایت و مرگ نویسنده

متن زیر سخنرانی دکتر محمد صنعتی‎ست در مراسم یكصد و یكمین زاد روز صادق هدایت که به بحث مسئله مرگ نویسنده و صادق هدایت می‎پردازد.  این نوشته خواندنی و درخور نکات جالب توجهی‎ست که بی‎هیچ توضیحی از شما دعوت می‎کنیم که خواننده آن باشید. از دکتر صنعتی در سالهای گذشته کتاب «صادق هدایت و هراس…

ادامه مطلب

«بوف کور» به روایت احسان طبری: عطش سخن گفتن از دردهای انسانی

صادق هدایت اگرچه هیچگاه عضو حزب توده نشد، و حتی در لفظ آن را نوعی جنقولک بازی می‎دانست(!)، اما در میان دوستانش از اعضای خزب توده بسیار بودند و حتی روایت است در دوران بگیر و ببندها، گاه این رفقا جلسات خود را در اتاق هدایت برگزار می‎کردند! احسان طبری هم یکی از همین سنخ…

ادامه مطلب

فردید: هدایت اندیشمندی بی‎نظیر و بیزار از ناراستی‎های روزگاری رسوا بود!

متن زیر یکی از مهمترین نوشته‎هاست درباره صادق هدایت، اهمیت آن نه به دلیل طرح نکاتی تازه و بدیع درباره هدایت (هرچند که از این جهت هم خالی از ارزش نیست)، بلکه  از آن روست که توسط سید احمد فردید نوشته شده است.  چهره ای که اگر اندک شناختی درباره او و مواضع فکری و…

ادامه مطلب

شبه‎مدرنیته‎ای بیمار و ادبیاتی سترون

درباره هدایت بسیار اظهار نظر شده و اغلب آنها هم ستایش آمیز هستند، به‎ویژه از قول کسانی که از نزدیک با او دمخور بوده‎اند؛ و حتی آدمی مثل احمد فردید که در دنیا فقط خوش را قبول داشت و هایدگر و معدود کسانی که شمارشان به تعداد انگشتان یک دست نمی‎رسد و خط و ربط…

ادامه مطلب

چرا صادق هدایت…؟

صادق هدایت امسال صد و هشت ساله می‎شود، و قریب به شش دهه از مرگ او می‎گذرد. در طول این سالها نویسندگان بسیاری آمده‎‎ و رفته‎اند؛ آثار بسیاری نوشته شده که برخی از آنها لااقل به لحاظ کیفیت ادبی از آثار هدایت (به استثنای بوف کور) بهتر بوده‎اند و شاید حتی بوده‎اند آثاری که به…

ادامه مطلب

یک هفته با «صادق هدایت» در سایت ادبی «مد و مه» (از ۲۵ بهمن تا یکم اسفند)

روزهای واپسین بهمن ماه هر سال، مصادف است با سال ‎ روز تولد صادق هدایت (28بهمن 1281)، درباره نقش تاثیرگذارهدایت نه تنها برنسل های مختلف ادبیات داستانی ایران که در اغلب زمینه های فرهنگی و هنری این دیار، بسیار سخن گفته شده، درباره اهمیت او همین بس که با وجود گذشت قریب به شش…

ادامه مطلب

حرفه‎ای‎گری در حوزه نشر و نقش آن در ارتقای ادبیات عامه‎پسند

یک. درسالهای دور و نزدیک، به ندرت شاهد آن بوده‎ایم که آثار عامه پسند سوژه نقد و بررسی منتقدان قرار گیرند، مسئله‎ای که البته چندان هم دور از انتظار نیست، به یک دلیل کاملا روشن نقد تئوریک و حتی تماتیک در مورد داستانهای عامه‎پسند اغلب راه به جایی نمی‎برد، چرا که ناخواسته نویسنده را در…

ادامه مطلب

شرف هنرمند بودن

مقاله زیر یکی از مقالات منتشر نشده احمد شاملوست، منتشر نشده بدین معنا که در زمان حیات او به زیور چاپ درنیامد و ماند تا سالها بعد. در این مقاله شاملو از مسئله‎ای سخن می‎گوید که همواره از دغدغه‎های خود بوده، دغدغه‎های هنرمندی متعهد به پیرامونش، چنان که نمی‎توانست نسبت به آنچه بر مردم دیار…

ادامه مطلب

ویلیام فاکنر و «خشم و هیاهو»یش به روایت ژان پل سارتر

توجه و عنایت نویسندگان و منتقدان ادبی اروپایی و به ویژه فرانسویان به ادبیات امریکا، به شکلی برجسته خاطره توجه منتقدان سینمایی و خاصه اصحاب کایه‎دوسینما را به فیلمسازان امریکایی زنده می‎کند، فیلمسازانی نظیر آلفرد هیچکاک و یا ساموئل فولر که تا پیش از آن چندان در ولایت خودشان جدی گرفته نمی‎شدند و برخی از…

ادامه مطلب

ارنست همینگوی به روایت گابریل گارسیا مارکز (بخش پایانی)

بخش نخست این نوشته که روایتی‎ست از زبان مارکز، درباره نویسنده محبوبش ارنست همینگوی، در روزهای پیش از نظر شما گذشت. مارکز روایت خود را با خاطره برخوردی کاملا تصادفی با همینگوی آغاز می‎کند، یک روز بارانی در بلوار سن میشل. همینگوی به همراه همسرش در حال گذر از این بلوارند که مارکز نا گاه…

ادامه مطلب

دو یادداشت؛ در حاشیه جایزه گلشیری و اوضاع و احوال جوایز ادبی در این روزها

سالها پیش، در میانه دهه‎‎ی هفتاد گفتگویی بسیار جالب توجه با هوشنگ گلشیری انجام شد، از سوی مجله‎ای دانشجویی به نام «موج» که در آن گلشیری بسیار صریح و بی‎تعارف حرف زده بود، یادم هست در جایی از این گفتگو گلشیری گفته بود، در هر دوره‎ای کسی معیار داستان‎نویسی این دیار بوده، زمانی هدایت، زمانی…

ادامه مطلب

بازتاب زندگانی معصومین در ادبیات عامه‎پسند (بخش نخست)

در این دیار ماه محرم که می رسد، همه چز رنگ و بویی دیگر می گیرد، عاشورایی می شود، از فضای ذهنی آدمها بگیر تا رسانه ها گروهی و...، خاص این دوران و آن دوران هم نبوده، عاشورا و قیام حسین (ع) نه با ما که در ماست، چه خاطره ها که در دوران کودکی…

ادامه مطلب

در پیرامون رابطه ی «شبکه» با غلاف!

روز پیش یکی از دوستان که از خوانندگان پروپاقرص «مد و مه» نیز هست و هر ازگاهی لطف کرده  و تلفنی احوالی از ما می‎پرسد، زنگ زد و گفت ظاهرا  شما اصلا توی باغ نیستید... و انگار دنیا را آب ببرد شما همچنان در خواب خرگوشی خود هستید، پرسیدیم کجا را آب برده که ما…

ادامه مطلب

آنها دوان دوان آمدند…

آنچه ما به عنوان ادبیات جنگ (و یا حتی سینمای جنگ) در آن سوی مرزها می‎شناسیم، وقتی در محدوده ادبیات (و یا سینما) کشور خود ما قرار می‎گیرد، می‎شود ادبیات(یاسینمای) دفاع مقدس. شأن نزول این چنین تعبیری هم آنقدر توضیح داده شده که بی‎نیاز از تکرار به نظر می‎رسد که تعبیری نه تنها درست و…

ادامه مطلب

نگاهی گذرا به قلم زدن های سالیان محمود دولت آبادی

محمود دولت‎آبادی بی‎نیاز از معرفی‎ست، نویسنده‎ای که لااقل کلیدر او (و ایضا جای خالی سلوچ)، فخر ادبیات داستانی معاصر بوده، از دولت آبادی در سالهای اخیر کار تازه چندانی منتشر نشده، به جز نون نوشتن، که شرح اوضاع و احوال او بود، بازتاب یافته در میان یاداشت‎هایی روزانه و شخصی او در سالهای گذشته  و…

ادامه مطلب

چگونه می‎توان نیم کیلو «اولیس» و دو و نیم کیلو «در جستجو…» را بلعید!

ایرانی جماعت سالهاست چشم انتظار «اولیس» جویس لحظه شماری می‎کند، شاید که یا ممیز ارشاد انصاف به خرج بدهد و از خیر جرح و تعدیل این یکی بگذرد و یا اینکه منوچهر بدیعی که زحمت بسیار زیاد برای ترجمه این اثر را کشیده، کمی انعطاف به خرج داده و رضایت بدهد به کوتاه کردن بخش‎های…

ادامه مطلب

در عصر سلطه‎ی رسانه‎های دیجیتال، رمان به راه خود ادامه می‎دهد…

وقتی اولین تصاویر محو و مبهم  بر روی کاغد عکاسی نقش بست، سخن از مرگ هنر نقاشی به میان آمد. وقتی هنر هفتم متولد شد، خیلی‎ها پرونده ی عکاسی را مختومه اعلام کردند. وقتی ویدئوهای خانگی به بازار آمدند، عده‎ای به سوگ سینما نشستند و عمر آن را پایان یافته دانستند. وقتی ... اما…

ادامه مطلب

تأملات ادبی (۲): گذری جریان‎شناسانه به ادبیات داستانی پس از انقلاب

در فضای ادبی امروز با طیف‎ها یا جریان‎های گوناگونی روبرو هستیم، جریانهایی که برخی در عین برخورداری از نقاط اشتراک فراوان، ظاهرا بیشتر علاقه دارند به اختلاف سلیقه‎های اغلب بسیار جزیی بپردازند، تا نقطه اشتراک‎های بسیاری جدی، البته کم نیست مواردی هم که این اختلاف‎ها سابقه ادبی نداشته و بیشتر شخصی و ناشی از سوء‎تفاهم‎هایی‎ست…

ادامه مطلب

داستان نویسی (فن نوشتن) به روایت «آن تایلر»

«آن تایلر» اگر چه در ایران از جمله نویسندگان بسیار مشهور به حساب نمی‎آید (مخصوصا اینکه اغلب آثارش به فارسی ترجمه نشده، مگر داستانهایی پراکنده در مجلات، کتابها و جنگ‎های گوناگون)؛ اما آنها که ادبیات داستانی را جدی و پیگیر دنبال می‎کنند، با نام او به خوبی آشنا هستند، خاصه آنکه او عروس ایرانی‎ها هم…

ادامه مطلب

آیا رمان می تواند جهان را دگرگون کند؟

ابتدا ضروری است بر این نکته تأکید شود که مقصود از رمان جدی در اینجا البته اثری با کیفیت ناب و برخوردار از ظرایف هنری در مقابل رمان بازاری یا همان داستان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌واره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای است که به گونه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای خام و سردستی نوشته و چاپ شده و معمولا به مذاق اذهان ساده، سطحی و سهل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پسند نیز بسیار خوش…

ادامه مطلب

تأملاتی درباره ادبیات داستانی ایران(۱): راز شهرت هدایت و آل احمد چیست؟

می گویند بهترین محک برای نشان دادن عیار آثار هنری و حاصل کار یک هنرمند، زمان است؛ این که در برابر گرد وغبار رخدادها و تغییر و تحولات ایام، چه میزان زنگار بر آن‎ها می‎نشیند. قریب به چهار دهه از مرگ جلال آل‎احمد گذشته و همچنین نیم قرن از نوشته شدن بسیاری از آثارش، سپری…

ادامه مطلب

سیری در جهان داستانهای «جان آپدایک»

جان آپدايك در سال 1932 به دنيا آمده است. نخستين كتاب شعرش را با نام «تيرهاي تلفن» در سال 1963 به چاپ رسانده است. اما شهرت و محبوبيت او بيشتر از همه به خاطر داستانهاي كوتاه اوست كه اولين مجموعه آن را در سال 1959 با نام «همان در» منتشر كرده است. مجموعه قصه‌هاي بعدي…

ادامه مطلب

آیا داستان نویسی را می توان آموزش داد؟

آیا می ­توان داستان­نویسی را آموزش داد؟ پاسخ­گویی به این سئوال دشوار است؛ مگر این­که تنها به گونه‌ای کلی و نظری در ارتباط با مقوله داستان­نویسی به بحث پرداخت و به نقل و نقد آراء موافق و مخالف در این زمینه، بسنده کرد. در این­جا اما، سر آن نیست تا بدین سئوال، جوابی درخور- یا اصلاً…

ادامه مطلب

در کارگاه های آموزش داستان نویسی چه خبر است؟

درباره کیفیت و میزان تاثیرگذاری کلاس‎‎ها و کارگاه‎های داستان‎نویسی، نظرات گوناگون و گاه ضد و نقیضی را شاهد هستیم، برخی خروجی آن را  چشگیر دانسته و حتی رونق نسبی داستان‎نویسی در این سالها را نیز تا حدودی حاصل این مسئله می‎دانند، و برخی نیز برعکس آن را یکنوع دلخوش‎کنک برای برخی علاقمندان کم اطلاع و…

ادامه مطلب

نگاهی به زندگی و آثار ماریو وارگاس یوسا، برنده جایزه نوبل ۲۰۱۰

بالاخره امسال  حق به حق‌دار رسید و  ماریو وارگاس یوسا (نویسندة پرویی) که آثار سیاسی‌اش عمیقاَ و آشکارا خطرات قدرت و فساد در آمریکای لاتین را به چالش کشیده، جایزة نوبل را برد. نوبل ادبیات سال 2010، بنابر بیانیة نمایندة آکادمی سوئد، به خاطر «موشکافی در ساختار قدرت و تصویر نافذ وی از مقاومت، پیروزی…

ادامه مطلب

نگاهی دوباره به پدرو پارامو (بخش دوم)/ فریدون حیدری ملک‌میان

جين فرانکو در کتاب «فرهنگ نو آمريکاي لاتين» مي‌نويسد: «پدرو پارامو نشانه و مظهر مکزيکي است که امروزه از آن نشاني نيست و تنها در خاطره‌ها باقي مانده است. راوي داستان، يکي از فرزندان بي‌شمار پدرو پارامو (که به تعبيري همه مردم مکزيک فرزندان وي‌اند) در جست­وجوي پدر به دهکده کومالا مي‌رود اما در آن­جا…

ادامه مطلب

در حاشیه‎ی اهدای جایزه‎ی نوبل به «ماریو بارگاس یوسا»

1- هرچند كه پيش بيني‎اش از چند ماه پيش نه تنها دشوار نبود- كه لااقل در اين زمينه بديهي بود- اما جايزه‎ي نوبل امسال هم به‎دست صاحبش رسيد و باز هم سر ما بي‎كلاه ماند و حسرت نوبل ادبيات بردلمان. آنوفت ها كه آدمش را داشتيم، كسي كه از خيلي نوبل گرفته‎ها، يك سرو گردن…

ادامه مطلب