وقتی چندین سال پیش برای اولین بار رمان سبُکی تحملناپذیر هستی را با ترجمه «بار هستی» خواندم این علامت سؤال بزرگ در ذهنم ایجاد شد که چرا متر
فلسفه و ادبیات پیوند های نامرئی و جدایی ناپذیر با هم داشته و دارند و این پیوند ها زمانی پر رنگ و گاهی اوقات بسیار کم رنگ رخ می نمایند. همیشه هر نوشته ادبی حتی مبتذل ترین آنها در ذات خود مروج ایده و نظر خاصی می تواند باشد و چه بسا می توان گفت…