رفتن به محتوا رفتن به نوار کناری رفتن به فوتر

برچسب: خولیو کورتاسار

کورتاسار: برای نوشتن به موضوعی انسانی نیاز دارم

«من به موضوعی خیلی انسانی نیاز دارم: زندگی، عشق، رنج و برخوردهای شخصی.» این حرفی است که کورتاسار به دوستش آلَن سیکار می گوید که در سال ۱۹۷۹ برای مجله «درای» با او مصاحبه می کرد. مشکل بتوان زندگی نامه ای از او ارائه داد، چون چنان که تمام دوستانش و در رأس آنها خود…

ادامه مطلب

خولیو کورتاسار به روایت یوسا

ماریو بارگاس یوسا و خولیو کورتاسار نویسندگان نام‌آشنایی از آمریکای لاتین هستند و تأثیرات بزرگی بر ادبیات جهان به ویژه آمریکای جنوبی گذاشتند. در این مطلب یوسا از آشنایی خود با کورتاسار و ویژگی‌های رفتاری نویسنده آرژانتینی نوشته است.

ادامه مطلب

خولیو کورتاسار/ درباره کورتاسار به منزله چپ غیرمتعهد

خولیو کورتاسار (١٩٨۴-١٩١۴) نویسنده آرژانتینی که همچون هم‌میهنش بورخس، فریفته هر چیز خیالی، ناشناخته و اسطوره‌ای است بسیاری از نوشته‌های خود را تحت‌تأثیر بورخس و ایده‌آلیسم فلسفی وی نوشته است.

ادامه مطلب

«داستان‌های کرونوپیوها و فاماها» اثر خولیو کورتاسار در نشر نی

طرح اولیه یک رؤیا «برای اندک لحظه‌ای هر آن‌چه را که دلیل گریستن است،‌به دست فراموشی بسپارید، باید بر روی روش صحیح گریه‌کردن تمرکز کنیم. به دیگر سخن، مویه‌کردن نباید که رسوایی به بار آورد، و نیز نمی‌بایست که به‌خاطر شباهت همپایه و احمقانه‌اش به لبخند به آن توهین کند. به‌طور معمول، هر گریه متعارف…

ادامه مطلب

تعهد اجتماعی و نویسندگان آمریکای لاتین

خوزه ماریا آرگوئه داس یکی از نویسندگان اهل پرو، روز دوم ماه دسامبر سال ۱۹۶۹ در یکی از کلاس های درس دانشگاه کشاورزی لامولینا در شهر لیما خودکشی کرد. آرگوئه داس بسیار دوراندیش و بصیر بود و برای این که به‌‌علت خودکشی‌اش کسی مزاحم همکاران و دانشجویان نشود، منتظر مانده بود تا همه، دانشگاه را…

ادامه مطلب

خاطره آن شب تکرار ناشدنی (شب همسفری مارکز، کورتاسار و فوئنتس)

متن زیر روایت شبی‎ست فراموش نشدنی که سه غول ادبیات داستانی امریکایی لاتین (گابریل گارسیا مارکز کلمبیایی، خولیو کورتاسار آرژانتینی و کارلوس فوئنتس مکزیکی) با یکدیگر همسفر می شوند، البته مارکز در این نوشته تاکیدش روی خولیو کورتاسار است و می کوشد تصویری دقیق و متفاوت با آنچه دیگران در مورد او درذهن دارند، ترسیم…

ادامه مطلب