رفتن به محتوا رفتن به نوار کناری رفتن به فوتر

برچسب: پرونده هفتاد و پنج سالگی هوشنگ گلشیری در مد و مه

جوانمرگی در نثر معاصر فارسی به روایت هوشنگ گلشیری

در پاییز ۱۳۵۶، کانون نویسندگان ایران با همکاری انستیتو گوته در ایران ده شب شعر و سخنرانی در باغ سفارت آلمان برگزار کرد که به شب های شعر گوته معروف شدند. بیش از شصت نویسنده و شاعر در این شب ها علیه فضای اختناق و سانسور حاکم شعر خواندند و سخنرانی کردند. جمعیت عظیمی از…

ادامه مطلب

آیا هوشنگ گلشیری نویسنده ای پست مدرن بود؟

گلشیری نویسنده ای مدرن بود یا پست مدرن ؟ این پرسشی است که در خلال مطالعاتم درباره او و داستانهایش برایم پیش آمد برای رسیدن به جواب ابتدا تعاریف مدرن و پسامدرن را می آورم سپس به معرفی جیمز جویس نویسنده ی مدرن و فرانش کافکا نویسنده پست مدرن می پردازم ، البته در این…

ادامه مطلب

حاشیه‌ای درباره هوشنگ گلشیری و زیبایی‌شناسی زوال

شانزده خردادماه درگذشت هوشنگ گلشیری بود. که باوجود نبودن او تبدیل به پروسه‌ای از بازخوانی، نقد، یادآوری و تماشای امضای پررنگ او بود در ادبیات ایران. این فرآیند حضور و زندگی در ذهن نویسندگان جدید ایران به گلشیری وضعیتی چند سویه بخشید. از سویی، با حجمی از اقتدار روایی – زیبایی‌شناسانه روبه‌رو بودیم که سایه…

ادامه مطلب

هوشنگ گلشیری؛ نجات از طریق قلم (از چشم غربی!)

{در سال ۱۹۹۸ مجموعه کارهایی از هوشنگ گلشیری که شامل شازده احتجاب، مردی با کراوات سرخ، گرگ و چند داستان دیگر بود به زبان آلمانی منتشر شد. عنوان این کتاب «مردی با کراوات سرخ» که توسط آنالیزه قهرمان _ بک فارسی به آلمانی ترجمه شده است. گلشیری در سال ۱۹۹۹ نیز در شهر اوسنابروک آلمان…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۵۳): چنار اثر هوشنگ گلشیری

چنار/ هوشنگ گلشیری/ نزدیكی‌های غروب بود كه مردی از یكی از چنارهای خیابان بالا می‌رفت. دو دستش را به آرامی‌ به گره‌های درخت بند می‌كرد و پاهایش را دور چنار چنبره می‌زد و از تنه خشك و پوسیده چنار بالا می‌خزید‌. پشت خشتك او دو وصله ناهم‌رنگ دهن‌كجی می‌كردند و ته یك لنگه كفشش هم…

ادامه مطلب

هوشنگ گلشیری از زبان دیگران

سیمین دانشور: گلشیری با هیچ قدرتی مواضعه نکرد. به هیچ مقامی خود را نفروخت. هیچ‌گاه سر فرود نیاورد... می‌گفت: سیاست‌زدگی دنیا را از پشت عینک خاصی دیدن است و من می‌خواهم حتا پشت سرم را ببینم. وابستگی گلشیری تنها به آزادی و برداشت درست و نشان دادن نابسامانی‌ها بود. او در نوشتن داستان کوتاه…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۵۲): شرحی بر قصیده‎ی جملیه اثر هوشنگ گلشیری

شرحی بر قصیده‎ی جملیه  هوشنگ گلشیری  برای عبدالعلی عظیمی از خواب بیدار شده و نشده صدای زنگ‌ها را شنیدم، انگار هنوز خواب بودیم. نه، همان صدای آشنای زنگوله بود که زنجیروار می‌زد. آن روزها همیشه از آن سوی شالی‌ها می‌آمدند، تا می‌رسیدند زیر پنجره‎ی آدم و مدتی، انگار فقط برای تو بزنند، زیر پنجره می‌ایستادند…

ادامه مطلب